A+ R A-

تبلیغات

رجیران

مطالب

پرویز قلیچ خانی

پرویز قلیچ خانی* پرویز قلیچ خانی ..........                      استادیوم  آزادی - خرداد ۱۳۵۵ - عکاس : استاد علی کاوه

Parviz Ghelichkhani ........  Azadi Stadium - June 1976 - Photo : Ali Kaveh

============================

 

 برخی  نامشان با خود اعتبار فراوان به همراه دارد .... بصورت عامیانه  , خودشون به تنهایی یک تیم اند ... در این پنجاه سال  , فوتبال ما بسیار اندک شاهد چنین بازیکنانی بوده ... برای مثال در دهه ۴۰ شمسی , همایون بهزادی صاحب چنین ویژگی هایی بود . او به هر باشگاهی که می رفت ,  به ان اعتباری دو چندان می بخشد ....  . پس از او پرویز قلیچ خانی نیز صاحب چنین ویژگی هایی شد  . حضور او نیز موجب ان بود که آن تیم همانند یک مدعی عنوان جلوه کند . مربیان سرد و گرم چشیده  , به این نوع بازیکنان  علاقه ای وافر دارند .  

 بهار سال ۱۳۵۱ ,  پرویز قلیچ خانی  قصد داشت  از باشگاه پاس  جدا شود . مقصد  نیز احتمالا باشگاه پرسپولیس بود  ..... زنده یاد حسین فکری آن روزها عهده دار  هدایت تیم فوتبال باشگاه عقاب بود  . وی همزمان ,  مدیریت سازمان فوتبال باشگاه پرسپولیس را نیز برعهده داشت . آقا فکری بسیار علاقه مند بود که کاپیتان تیم ملی , بار دیگر شاگردش باشد و پرویز قلیچ خانی نیز  تمایل داشت که در تیمی بازی کند که هدایتش را آقا فکری در دست داشته باشد . هر چه باشد او بود که نخستین بار , پرویز هجده ساله را  به المپیک توکیو برد و ......... اما یک مشکل سد راهشان بود .. مبلغ قرارداد ... عقاب نمیتوانست همسطح پرسپولیس , پول پرداخت کند .  آقا فکری اما در خاطراتش , پیوستن قلیچ خانی را به  عقاب چنین نقل میکند ...

 یک شب پرویز آمد خانه ما ... مهمان داشتم و کلی حرف و سخن میانمان رد و بدل  شد . پرویز قضایا مربوط به انتقالش را کامل برایم گفت و از من مشورت خواست . نمیدانستم چی بگم . هنگامه ی رفتنش بود , بنابر این آمدیم تو حیاط .....  به پرویز گفتم ببین اگر خواستی , میتونی بیایی عقاب پیش ما  , البته با قراردادی کمتر ... پرویز وسط حیاط  تو فکر بود که یکباره  حاج خانم  صدا زد  به بچه ها سلام  برسونید ... 

   پرویز که اون لحظه حسابی  تو فکر بود , یک هو حواسش پرت شد و پاش گیر کرد به گوشه ی حوض وسط حیات اما , خوب خودش رو جمع و جور کرد و سپس پاچه شلوارش را قدری تکوند  و گفت چشم حاج خانم . اومد که از در خانه بره بیرون , صورتش رو دیدم .  حالت چهره اش تغییر کرده بود ... و بجای آن تردید و دو دلی ,  یک حس رضایت , نقش بسته بود  .... پس دریافتم که اومدنش به عقاب تقریبا قطعیه .... چند روز بعد , یک روز پرویز  اومد باشگاه و در قبال یک چک سفید ( بدون مبلغ ) با عقاب , قرارداد امضاء کرد ... 

 

پرویز قلیچ خانی * تیم فوتبال باشگاه عقاب  با حضور پرویز قلیچ خانی .............            امجدیه - زمستان ۱۳۵۱

===========================

 

  همانگونه که انتظار می رفت با حضور پرویز , عقاب بیکباره توانی مضاعف یافت و پس از سالها  ایستادن در رتبه چهار و پنجم جدول  , حالا برای  قهرمانی می جنگید .  آنها اما ان فصل سرانجام  در شرایطی به نائب قهرمانی بسنده کردند که روز آخر , مسابقه ی سرنوشت ساز  را مقابل تاج تنها با یک گل واگذار نمودند . روزی که براستی تاجی ها  { بویژه در نیمه ی دوم } صاحب  بختی بلند بودند .