تبلیغات
محمدرضا عادلخانی
- توضیحات
- نمایش از شنبه, 27 ارديبهشت 1393 08:25
- نوشته شده توسط Super User
- دسته: Joomla 2.5
- بازدید: 30027
محمدرضا عادلخانی ( Mohammad Reza Adelkhani )
-----------------------------------------------
رضا عادلخانی عزیز , مهاجم ارزنده و توانای فوتبال ایران و باشگاه تاج ( استقلال ) ... محبوب , مهربان و دوست داشتنی با توانایی کم نظیر در امر شوتزنی با پای چپ .......
بیوگرافی
نام محمدرضا عادلخانی
تولد ۲۴ بهمن ۱۳۲۶ ( میدان گرگان - تهران )
رشته فوتبال
پست مهاجم - گوش چپ
باشگاه تاج - شهباز - بایر مونیخ - اس سی اوبرهاوزن - اس سی ووپر تالر -
نخستین مربی رضا عادلخانی برادر بزرگتر منوچهر بود که زمینه ی علاقمندی اش را به فوتبال , فراهم نمود ... منوچهر عادلخانی خود یک مدافع بود و عضو باشگاههای دیهیم و تاج .... او بسیار سریع به استعداد برادر کوچکتر خویش , پی برد و او را با الفبای فوتبال آشنا کرد ...
بالاتر از امجدیه محدوده خیابان نامجو یک زمین خاکی بود که روزگار نوجوانی رضا عادلخانی انجا سپری شد . او همراه یک تیم محلی به نام صاعقه تمرینات را آغاز کرد و سپس به یکی از تیمهای پایه باشگاه تاج رفت که در آن حسین فرزامی و اکبر کارگرجم نیز حضور داشتند . نام آن تیم " کودک تاج " بود که زیر نظر مجتبی کردنوری قرار داشت .رضا عادلخانی عزیز در مورد آن روزها چنین میگوید :
روزهای جمعه در زمین خاکی باشگاه تاج که آن روزها در خیابان ایرانشهر بود با تیمهایی از چهارصد دستگاه که اصغر شرفی نیز عضو آن بود و یا با تیمهای وابسته به باشگاههای تاج بازار کرکری داشتیم و یک روز که با تیم دسته یک تاج که از بازیکنان سرشناس و قدیمی تاج " برادران بیاتی - عارف قلیزاده - کوزه کنانی و بیوک جدیکار " تشکیل شده بود روبرو شدیم و موفق شدیم بر انها غلبه کنیم ... آنروز خاطره ای فراموش نشدنی برایمان بود و شور و شوق ما را به ادامه ی فوتبال , دو چندان کرد .
بخاطر دارم که در سن پانزده سالگی به تیم دیهیم ( تیم دوم باشگاه تاج ) پیوستم که سرپرست آن محمود آقای بیاتی بود و این نخستین حضور باشگاهی ام است ... آنروزها کار خوب ارزشی دو چندان داشت و نتیجه تلاشهای مجتبی کردنوری و محمود بیاتی هنگامی روشن شد که علیرغم حفظ تیم در دسته اول باشگاههای تهران , نتایج درخشانی را نیز کسب کردیم از جمله نتیجه قابل توجه برابر شاهین در روز پایانی مسابقات که ما جبران دو گل شاهین را نموده و توانستیم به یک تساوی حیرت انگیز دست یابیم .... گل تساوی را نیز در آخرین لحظات , من بثمر رساندم ... توپی بود که از جناح راست رسید و گوشه محوطه جریمه آن را مهار نمودم و پس از عبور از ناصر ابراهیمی با پای چپ بدروازه کوبیدم دروازه بان نیز محمد برزمهری بود که در روزهای اوج خود قرار داشت و برای حضور در اردو تیم ملی به تهران فرا خوانده شده بود .
آنسال حدود ۱۲ گل بثمر رسانیدم و یکی از بهترین گلزنان مسابقات باشگاهی شدم . فروغ ناگهانی من در عین جوانی چنان بود که دو فرصت طلایی را پیش رویم گشود یکی حضور در تیم اول باشگاه تاج و سپس انتخاب در تیم منتخب تهران که بنوعی تیم ملی آنروزها بود . تمرینات فشرده محمود بیاتی مرا به بزرگترین آرزویم که همانا جانشینی بیوک جدیکار ( گوش چپ تاج ) بود , رسانید چرا که من بازیکنی بود که در گوش چپ بازی میکردم و آروزی هر بازیکنی بود که گوشه ای از شهرت جدیکار را بدست آورد .
در زمان فدراسیون مبشر بود به عضویت تیم منتخب تهران در آمدم و هنوز از مرز شانزده سالگی عبور نکرده بودم که در کنار چهره های نام آور زمان خود قرار گرفتم و همراهشان به شوروی سفر نمودم .... بیوک جدیکار بارها مرا مورد تحسین قرار داد و این برای یک بازیکن جوان , بسیار غرور انگیز بود حالا وارد زندگی جدیدی شده بودم که بسیار خیال انگیز و رویایی است سفر دوستانه تیم منتخب به شوروی برای آمادگی جهت حضور در المپیک توکیو بود و در مسابقه ی نخست برابر تیم ارتش روستف من در گوش چپ قرار گرفتم . تیم ارتش روستوف از بهترینهای فوتبال شوروی و بسیار پر قدرت بود اما تتیم ما بسیار خوب ظاهر و تیم میزبان تنها با یک گل , بازی را برد
در بازگشت از شوروی , همراه تیم تاج و بدعوت باشگاه مالاتیه به کشور ترکیه رفتم و در آنجا تنها گل تاج را زدم و نتیجه یک بر یک مساوی شد این اخرین حضور من در تاج قبل ار سفر به اروپا بود .
رضا عادلخانی پس از بازگشت از ترکیه , مدتی در تهران ماند و پس از اخذ مدرک دیپلم متوسطه , جهت ادامه تحصیل بهمراه برادر بزرگتر خود ( منوچهر ) که حالا ساکن آلمان بود , عازم مونیخ شد و در دانشگاه تربیت بدنی مونیخ ثبت نام کرد او همرمان با تحصیل به تیم بایر مونیخ نیز پیوست دوستی میان برادر او و مربی وقت بایرن , چیک چایکوفسکی ( مربی یوگوسلاو ) زمینه پیوستن او را فراهم کرد بایرن علیرغم سابقه طولانی اما همان سال توانسته بود که با کسب قهرمانی در مسابقات زیر گروه به جمع تیمهای بندسلیگا یک ( 1. Bundesliga ) بپیوندد . حضور کوتاه مدت در اردوی تیم ملی نیز , او را در پیوستن به بایرن یاری کرد .
رضا عادلخانی در اینباره نیز چنین اشاره میکند :
برای غیر آلمانی ها شرایط پیوستن به تیمهای آلمانی بسیار دشوار بود اما برای من که از نظر تکنیکی بی مایه نبودم این شرایط وجود نداشت و تنها مانع , اجازه کتبی باشگاه تاج و فدراسیون فوتبال ایران بود که در فاصله سه ماهه تا رسیدن آن , زیر نظر چایگوفسکی تمرینات را دنبال کردم .
قرارداد او با بایر , یک ساله بود اما , یک پیشنهاد مناسب تر از سوی یک باشگاه دست دومی , موجب پیوستن او به تیم اس سی اوبرهاوزن ( s.c Oberhausen ) شد ... تیم محبوب شهر اوبرهاوزن در فصل 66 -1965 در بوندسلیگا ۲ بود و قصد داشت , جواز حضور در دسته ای اول را کسب نماید بازیهای چشمگیر عادلخانی مسئولین را ترغیب نمود تا با یک پیشنهاد مناسب , او را بجمع یارانشان بیافزایند . قراداد او سه ساله بود و از این زمان به بعد او نیز یک بازیکن حرفه ای در فوتبال المان شد چرا که قراداد او با بایرن , حرفه ای نبود و زمینه ای آماتوری داشت .
---------------
* ایرانی خوش قدم ........
با پیوستن عادلخانی به اس سی اوبرهاوزن , گره بخت آن تیم نیز باز شد .چرا که پس از سالها , موفق به صعود به جمع تیمهای دسته اول شد تا مطبوعات , لقب ایرانی خوشقدم را به مهاجم ایرانی اوبرهاوزن بدهند . رضا عادلخانی حضور در باشگاه اوبرهازن را , تولدی نو در فوتبالش میداند او میگوید :
در این باشگاه که بمنزله حضور در یک کلاس تازه بود با فوت و فن فوتبال نوین آشنا شدم ... آن روزها طرفداران اوبرهاوزن , روزهای شادی را میگذراندند چرا که تیم محبوب انها , در جام حذفی آلمان نیز چند شگفتی آفرید .... پرایزلر مربی المانی اوبرهاوزن , یک پل پیروزی برای من بود که وجودم را تسخیر میکرد و هر روز مرا تهییج و به جلو فرا میخواند . سالهای بعد نیز در مکاتباتش همواره از ویژگی شوتهای ناگهانی و سنگین من , به نیکی یاد میکرد
مهاجم خوشنام فوتبال ایران , بیشترین مدت حضور در اروپا را در باشگاه اوبرهاوزن گذراند ...... سه سالی که او را به یکی از محبوبترین ها , در بین هواداران باشگاه تبدیل نمود . آنها هرگز گلهایش را فراموش نمیکنند بویژه آن هتریک زیبا و بیادماندنی اش مقابل بایر لورکوزن , که منجر به صعود به دسته یک فوتبال آلمان شد .
پس از پایان قراداد , محمد رضا عادلخانی به باشگاه اس وی ووپرتالر (Wuppertaler SV ) پیوست تا آنها را در فصل 69-1968 یاری نماید شهر ووپرتال در 35 کیلومتری اوبرهاوزن قراردارد و آنروزها تحت رهبری مربی شایسته خود هورست بوتز ( Horst Buhtz ) مترصد صعود به جمع تیمهای دسته اول مسابقات فوتبال آلمان بود .
* توضیح : هورست بوتز نخستین فوتبالیست حرفه ای آلمان است که در فوتبال ایتالیا بازی کرد و تحت رهبری او ووپرتالر توانست به دسته یک بوندسلیگا صعود کند . او طرز فکر جالب و منحصر بفردی داشت که بسیار , نوآورانه بود .
در آخرین روزهای حضور محمدرضا عادلخانی , سرانجام مردان ووپرتالر به آنچه که شایسته اش بودند دست یافتند و موفق شدند به دسته اول بوندسلیگا صعود کنند و اینگونه مهاجم توانای فوتبال ایران در موفقیتهای یک تیم آلمانی دیگر نیز سهیم شد تا حقیقتا شایسته عنوان ایرانی خوش قدم باشد و اغلب مطبوعات آلمان او را شایسته آن , میدانستند .
------------------
* پیشنهاد رویایی شالکه ......
رضا عادلخانی در بیست و چهار سالگی , بارها از سوی مطبوعات آلمان , مورد تحسین قرار گرفت ........ در همان دوره تیم بزرگ و محبوب فوتبال آلمان شالکه ۰۴ که انروزها از متول ترین تیمهای اروپا نیز بود برای انتقال او یک پیشنهاد عالی دوساله ارائه نمود اما فرد تصمیم گیرنده ای باشگاه ( پیتر ماسن ) مانع این انتقال رویایی میشود ...... این انتقال میتوانست یک ایرانی را به یک افتخار بزرگ ( حضور در یکی از بزرگترین تیمهای فوتبال آلمان و اروپا ) برساند پیشنهاد شالکه به ازای حضور دو ساله معادل ۳۵۰۰۰۰ تومان پیش پرداخت و حقوق ماهیانه ۱۲۰۰۰ تومان بود !
رضا عادلخانی در این باره چنین اشاره میکند :
این پیشنهاد میتوانست پله بزرگی برای صعود من باشد زیرا که مربی تیم شالکه ( بروکر ) از استادان فن و بسیار با تجربه بود و نیز با حضور در این تیم میتوانستم کنار بزرگان فوتبال آلمان از جمله برتی فوگتس - شوارتزنبگ و شولتز ....... تجربیات بسیاری را کسب نمایم ..... مرا اجازه پیوستن به شالکه را ندادند اما میلیاردر متنفذی بنام اشتایلمن از تیم واتن شید به سراغم آمد و با اصرار او ووپرتال را ترک کردم .
واتن شید با حضور من و چند ستاره دیگر قدرت دو چندانی یافت و سالهای درخشان خود را آغاز کرد تا رقابتی داغ و حساس میان تیمهای غرب آلمان بوجود آمد و ورزشگاهها به دیگ جوشان تبدیل شدند ..... واتن شید ... فورتنا دوسلدورف ..... فورتنا کلن ..... ووپرتالر ....
سرانجام سال ۱۳۵۱ رضا عادلخانی موفق به اخذ مدرک عالی تربیت بدنی از دانشگاه مونیخ شد تا پس از یکدوره ۸ ساله با کوله باری از تجربه به ایران باز گردد او در این زمان ۲۵ سال دارد .
رضا عادلخانی ۳ ماه پس از بازگشت به ایران , در تمرینات تاج حاضر شد تا فوتبال اش را از همان باشگاهی که آغاز نمود , پیگیری نماید .. بدلیل دور بودن از تمرینات , ابتدا قدری نا آماده است اما بسرعت بفرم مطلوب دیت می یابد آنچنانکه وقتی استاد فقید پرویز دهداری در یک مسابقه ی دوستانه میان گارد و تاج ( استادیوم سعد آباد ) عادلخانی را مشاهده کرد , او را با پرویز , بهترین بازیکن فوتبال ایران مقایسه نمود ......
عادلخانی و تاج
محمدرضا عادلخانی از تابستان ۵۱ تا بهمن ۵۴ , آبی پوش بود ... سه فصل متوالی که با کسب افتخارات متعدد همراه شد . ابتدا قهرمانی باشگاههای تهران در فروردین ۱۳۵۱ که با پیروزی مقابل عقاب در گام اخر بدست امد سپس فتح تورنمنت چهارجانبه اتحاد که یک هفته مانده به آغاز اولین دوره جام تخت جمشید برگزار شد ........... نقطه اوج هنرنمایی محمدرضا عادلخانی در جان اتحاد , گل دقیقه سوم او برابر رقیب سنتی , پرسپولیس بود که از روی یک شوت تماشایی از راه دور , بدست امد تا یکی از خاطرات شیرین هواداران تاج باشد .
جام اول تخت جمشید
نائب قهرمانی جام اول تخت جمشید در حالی بدست آمد که آبی های محبوب , هرگز کمتر از قهرمان نبودند ... رضا عادلخانی با ثبت ۵ گل , پشت سر غلامحسین مظلومی و علی جباری در رتبه ی سوم گلزنان تاج ایستاد ... او , آغازگر گلزنی برای تاج در جام تخت جمشید بود . دقیقه ۱۵ مسابقه ی اول در استادیوم باغشمال تبریز بود . او ابتدا روی یکسری حرکات فردی , دفاع ماشین سازی را بهم ریخته و در نهایت با یک شوت پای چپ دروازه تیم ماشین سازی را فرو ریخت . گل تماشایی او در بندر انزلی نیز یکی دیگر از گلهای بیادماندنی اوست که آن نیز با پای چپ و اینبار از زاویه ای بسیار تنگ تثبیت شد و .....
* جام دوم تخت جمشید - آغاز اختلاف ...
جام دوم هر چند موفقیت امیز بود و به کسب عنوان قهرمانی تاج منجرشد اما آغاز اختلافات رضا عادلخانی با مسئولان تاج بود پس پیروزی شیرین بر حریف سنتی در هفته یازدهم قرارداد او با تاج به پایان میرسد و او برای امضاء قرارداد جدید مبلغ 70 هزار تومان درخواست نمود که مسئولان باشگاه با خواسته او مخالفت کردند ... در مقابل , او نیز از حضور در تمرینات سر باز زد ... حال تاج که یک نیمفصل رویایی را با ۱۰ برد از یازده مسابقه , سپری کرده بود در نتیجه گیری با یک افت محسوس , مواجه شد ...
کیهان ورزشی ۱۳۵۳
پرویز کوزه کنانی : عادلخانی هفتاد هزار تومان میخواهد
پرسپولیس : عادلخانی هفتاد هزار تومانی را نمیخواهیم
عادلخانی : در آلمان سالی ۴۰۰ هزار تومان میگرفتم
* در جوار تدارک تیم های فوتبال جام تخت جمشید برای مسابقات آخر هفته گذشته یک خبر جلب توجه کرد محمدرضا عادلخانی مهاجم برجسته تیم ملی و تاج بر سر تمدید قرارداد با باشگاهش اختلاف پیدا کرد
پرویز کوزه کنانی سرپرست تیم تاج اظهار میکند : رضا عادلخانی که دو ماه پیش قراردادش با باشگاه باتمام رسیده برای قراداد جدید دوساله , تقاضای هفتاد هزار تومان دارد .. کوزه کنانی می افزاید که تاج بسیار مایل است این بازیکن برجسته را در تیمش حفظ کند اما از آنجا که بودجه فوتبال تاج از بودجه باشگاه جداست و در چند ماه گذشته تدارک بازیهای آسیایی مانع انجام مسابقات فوتبال و کسب درآمد برای فوتبال تاج شده , مجبور شدیم از باشگاه وام بگیریم و چون باشگاه هم قادر نبود همه هزینه های سنگین فوتبال را بپردازد از بانک قرض کردیم .
کوزه کنانی افزود : عادلخانی بازیکن بسیار خوبی است و ممکن است هفتاد هزار تومان هم ارزان باشد اما اگر این مبلغ را به او بدهیم بازیکنان دیگری نظیر جباری - کارگر جم - حجازی و مظلومی هم که کمتر از او نیستند تقاضای مشابهی خواهند کرد و این از عهده فوتبال تاج خارج است
از طرفی نمیتوانیم با عادلخانی پنهانی به توافق برسیم و هفتاد هزار تومان را از دیگران پنهان کنیم زیرا کاریست غیر اصولی . عادلخانی فوتبال را از تاج آغاز کرد و بعد مدتی در تیمهای حرفه ای توپ زد و هنوز حال و همایی اینچنینی دارد بهر صورت اگر باشگاهی حاضر شود این مبلغ را به عادلخانی بپردازد او میتواند از فصل آینده برای آن باشگاه توپ بزند .
پرسپولیس چه میگوید ؟
از سوی دیگر شایع شده که بین عادلخانی و پرسپولیس صحبت هایی شده اما این مطلب را هم عادلخانی و هم باشگاه پرسپولیس تکذیب کردند علی عبده موسس باشگاه پرسپولیس در باب انتقال عادلخانی به پرسپولیس میگوید :
محمدرضا عادلخانی بازیکن بسیار مودب و شایسته ای است و صلاحیت این را دارد که در پرسپولیس توپ بزند اما اگر پرسپولیس به عادلخانی پولی بیشتر از دیگران بدهد اصل مساوات و هماهنگی در پرسپولیس بهم میخورد و حق بازیکنانی چون کلانی و کاشانی و پروین .... پایمال میشود .
عادلخانی : حرفه ایی فکر نمیکنم !
با محمد رضا عادلخانی نیز تماس گرفتیم او که بسیار ناراخت بنظر میرسید اظهار کرد جریان به این شکل که عنوان شده نیست و بحثی مفصل تر از اینکه آقای کوزه کنانی گفته اند دارد . من با افکار حرفه ای خواهان عقد قراداد هفتاد هزار تومانی شده ام بسیار متاسفم .
زیرا آنطوریکه از طرح مساله بر می آید من میخواهم با هفتاد هزار تومان خودم را بفروشم . ارزش من دست کم از لحاظ خودم بیشتر از اینهاست . در آلمان که بازی میکردم سالیانه با پاداش حدود چهارصد هزار تومان میگرفتم . اگر حالا هم حرفه ایی فکر میکردم خواهان چنین پولی بودم قضیه چیز دیگری است کما اینکه برای گرفتن چنین پولی به پرسپولیس و یا باشگاه دیگری مراجعه نکرده ام ظرف همین چند روز آینده تکلیفم را با باشگاه مشخص خواهم کرد .
کیهان ورزشی - تابستان ۱۳۵۳
اما سرانجام مشکلات رفع میگردد وچند روز مانده به مسابقه ی مهم هفته هفدهم مقبال عقاب , او به جمع یاران تاج بازمیگردد تا خط حمله تاج توانی مضاعف یابد . قرار داد او با تاج برای یک فصل تمدید شد ... تصمیمی صحیح و منطقی که در نهایت منجر به قهرمانی تاج دردومین دوره جام تخت جمشید شد هرچند که سرمربی " رایکوف " پس از بازی با عقاب , در ۵ هفته پایانی او را به بازی نمیگیرد !
* جام سوم تخت جمشید
جام سوم تخت جمشید برای محمدرضا عادلخانی و تاج , چندان موفقیت آمیز نبود .... کسب رتبه چهارم جدول , ان چیزی نبود که هواداران ار تیم \ر ستاره ای خود , انتظار داشتند ... در پایان فصل اما از سوی مسئولان تاج به رضا عادلخانی ۲۸ ساله پیشنهاد بازنشستگی و نیز اشتغال به مربیگری در یکی ازتیمهای پایه شد ... !! این موضوع موجب شگفتی همه اهالی فوتبال بود چرا که محمدرضا عادلخانی همچنان سرپنجه و روفرم بود و با شرایط سنی , سالها میتوانست در فوتبال ایران بدرخشد ... در واقع مسئولان تاج با ارائه چنین پیشنهادی تصمیم داشتند ستاره خود را بازنشسته کنند و از آنجا که نمیخواستند او را دذ اردوی رقبا ببینند , تصمیم داشتند او را آرام آرام از دنیای فوتبال , دور نمایند .
کیهان ورزشی دیماه 1354
مسئولین باشگاه تاج در آخرین گفتگوی خود به خبرنگار ما گفتند :
قرارداد عادلخانی با باشگاه تاج تمام شده و او دیگر آزاد است . ما به او پیشنهاد کرده ایم چون تیم تاج در اندیشه جوانگرایی است تیم تاج حاضر است همچون علی جباری برای او یک بازی خداحافظی ترتیب دهد که درآمدش نصیب او گردد و حقوق فعلیش را نیز به مدت دو سال دریافت کند تنها به این شرط که بعنوان مربی جوانان تاج ما را همراهی کند .
عادلخانی در جواب میگوید : من جوان هستم و تازه ۲۷ سال دارم و میخواهم بطور مثبت همچنان روی پا بایستم به همین سبب اگر تاج با من قرارداد امضاء نکند راهی تیم دیگری خواهم شد .
۱۳ دیماه ۱۳۵۴ - کیهان ورزشی شماره ۱۱۲۷
در نهایت محمدرضا عادلخانی پیشنهاد مسئولان تاج را نپذیرفت و علیرغم میل باطنی و علاقه ای که از روزگار جوانی به باشگاه تاج و رنگ آبی داشت از آن جدا شد ... آنگونه که در مطبوعات وقت ذکر شده , در جدایی عادلخانی از تاج , سرمربی آبی ها بیشتر نقش را داشت .
در نهایت لحظه جدایی فرارسید روز نهم بهمن ۱۳۵۴ در واپسین مهلت نقل و انتقالات در حالیکه رضا عادلخانی عزیز همچنان مردد بود با یک قرارداد ۲۵ هزار تومانی و حقوق ماهانه ۲ هزار تومان برای یک فصل به باشگاه شهباز ( شاهین ) که اولین حضور تخت جمشیدی اش را تجربه میکرد \یوست تا از این پس فوتبالش را در آن باشگاه پیگیری کند و از سوی دیگر پاسخ گوی آنهایی باشد که فوتبالش را تمام شده میدانستند . او در حالی این قرارداد را امضاء کرد که چند باشگاه غیر تهرانی را با رقم های درشت , خواهان خویش می دید اما تصمیم صحیح عادلخانی در آن شرایط , بسیار هوشمندانه بود .
یک هفته پس از این انتقال محمدرضا عادلخانی در مصاحبه ای با نشریه دنیای ورزش دلایل جدایی خود را بتفضیل شرح داد که بسیار خواندنی است متن کامل این مصاحبه در ادامه مطلب ارائه خواهد شد
دنیای ورزش شماره ۲۷۸ - بهمن ۱۳۵۴
محمدرضا عادلخانی : رایکوف دشمن تیم ملی است .
بلاخره معلوم شد کار عادلخانی با تاج تمام شد و او نیز همچون حجازی و مظلومی پس از سالها که پیراهن تاج را پوشیده بود آنرا از تن در کرد تا به جامه سپید تیم نوپای شهباز در آید صحبت از جدایی عادلخانی مهاجم چپ پای تاج و دورگه ای فوتبال ایران ماههاست که ورد زبان فوتبالدوستان و تراوش نوک قلم ورزشی نویسان است اگر کنجکاوتر باشیم از نیمه های فصل پیش از آن روزها که غیبت این بازیکن صاحب تکنیک بطول انجامید شایعه جدایی اش هم بمیان آمد بازیکنی که سالها با تاج بود از نوجوانی که فوتبال را شناخته بود رنگ پیراهن تاج را بتن دیده بود و پس از مدتها دوری از ایران حتی بهنگام بازگشت هم شوق همیشگی برای دوباره توپ زدن در این باشگاه را از دست نداده بود حالا میخواست پشت پا به همه این علایق بزند راستی چگونه میشد قبول کرد
راستی چگونه میشد قبول کرد که او از این همه وابستگی ها دل بکند مگر باورکردنی بود که تاجیها خواستار حفظ او نباشند و چطور باید تعبیر کرد که چپ پای تاجی را با ان همه خواهان و آن پیشنهادهای کلان حتی با پیش پرداختی کمتر از انتظار در تیم شهباز ببینیم .
عادلخانی را شب همان روز که استعفایش را در دفتر فدراسیون مینوشت و دو روز پس از آنکه با شهباز به توافق قطعی رسیده بود به حرف کشیدم میخواستم ته و توی قضیه را در آورم واقعیتش اینکه رفتن او از تاج خیلی ها را غافلگیر کرده بود مثل رفتن حجازی و مظلومی با این جمله شروع کردم
* کارت با شهباز به کجا کشید ؟
گفت تمام شد قرارداد را امضاء کردیم برای یکسال بازی بیست و پنج هزار تومان گرفتم و ماهی دوهزار تومان پول تو جیبی
* گفتم بیشتر از این خواهانت بودند ضرر نکردی ؟
- دو تیم تبریزی رقم های خوبی به من پیشنهاد کردند تراکتورسازی حاضر بود برای دو سال 100 هزار تومان و ماهی 4 هزار تومان بدهد ماشین سازی هم پیش قدم شده بود که برای همین مدت با 80 هزار تومان و ماهی 2500 تومان بپردازد غیر از این دو تیم راه آهن و یکی دو تیم دیگر هم بهر شکل میخواستند مرا راضی به امضاء یک قرارداد یک یا دوساله بنمایند تبریزی ها حتی حاضر شده بودند که من در تهران بمانم و تمریناتم را در همین جا دنبال نمایم فقط دو روز آخر هفته را به تیم خود برای مسابقه بپیوندم .
* چرا پیشنهاد های نان و آبدار را ردکردی چه چیز شهباز تو را جذب کرد فکر نمیکنی در شهباز تشویق بیشتر مردم تو را فریفته است ؟
- نمخواستم راجع به پول فکر کنم برای من حضور در آن تیمها نان و آبدار بود اما مرا قانع نمیکرد ممکن بود به پول خوبی برسم اما فوتبالم را از دست میدادم و نمیتوانستم آن کسی باشم که میخواهم باشم فصل آینده برای من حیاتی خواهد بود میخواهم که نشان دهم هنوز همان عادلخانی گذشته هستم و قادرم حتی برای تیم ملی مفید باشم ثابت میکنم آنها که مرا بجرم از کار افتادگی و پیری محکوم میکردند و میخواستند بازنشسته ام کنند چقدر اشتباه کرده اند
*حرفش را قطع میکنم چه کسی تو را از کار افتاده میداند ؟
- آنها که آبشان با من به یک جوی نمیرفت آنها که فوتبال باشگاه تاج را میگردانند سرپرست و مربی تیم را میگویم که خودشان را بیشتر از باشگاه و فوتبال و بازیکنانی مثل من دوست دارند
* نظر روسای باشگاه چه بود ؟
- با آنها مسئله ای نداشتم در طول این سالها تشخیص داده ام که روئسا و مسئولین باشگاه از هیچ کوششی برای ما دریغ نکردند از آنها گله ای ندارم چون اعتقاد و اطمینان دارم که آنها بیشتر از هر کس خیر بازیکنان را میخواهند بار ها بمن ثابت شده بود که باشگاه تاج برای رفع گرفتاریهای ما به هر دری زده است اما متاسفانه گردانندگان فوتبالش همه هدفهای مثبت باشگاه را با شیوه های غلط و کج سلیقگی های شخصی به بیراهه کشیده اند
* با این حساب شایعه اختلاف تو با رایکوف حقیقت دارد و دلیل جدایی تو از تاج همین اختلاف بود ؟
- مقصر واقعی رایکوف بود او بهر بهانه یکی را مقصر میشناخت و هر روز به یکی بند میکرد تا سرپوشی روی اشتباهش بگذارد و شکستها و ناکامی های احتمالیش را خنثی کند یک روز به رشیدی و مژدهی ایراد میگرفت و آنها را مقصر میشناخت و یکروز دیگر از روشن و حجازی ایراد های بنی اسرائیلی میگرفت و دست آخر هم نیشش را به تن من فرو میکرد
راستش این آخریها دست رایکوف رو شده بود و مسئولین باشگاه پی برده بودند که بودنش به صلاح باشگاه نیست و حتی در مجله تاج هم اعلام شد که رایکوف بزودی خواهد رفت و یک مربی تازه جای او را خواهد گرفت که معلوم نشد چطور این تصمیم عوض شد برای آنکه بسود جویی و نفع طلبی این مربی واخورده پی ببریم به مصاحبه ای در همان آوان با جوانان رستاخیز داشت اشاره میکنم که فوتبال مارا به یک جنگل تشبیه کرده بود و بی انظباطی را به گردن مسئولان و سازمان دهندگان انداخته بود غافل از اینکه خودش هم 6 سال در این جنگل زندگی کرده بود و حالا هم باز هم در همان محیط ماندگار شده است و با 3 هزار تومان اضافه حقوقش همه چیز رنگ عوض کرده است
* اگر مقام چهارم رده بندی را برای تیم تاج ناکامی بدانیم تو چه دلیلی برای آن می آوری ؟
- کفگیر رایکوف به ته دیگ خورده است یا لااقل باید گفت دیگر حنای رایکوف برای تاجیها رنگی ندارد تمریناتش خسته کننده است بدان حد که حتی تماشاگران متعصب هم که به تماشای تمرینات ما می آمدند دیگر خسته شده بودند رایکوف هم این را فهمیده بود اما از تاج دل نمیکند شاید هم جایی بهتر از اینجا برایش پیدا نمیشد
قبل از هر بازی یک موضوع را پیش میکشید و یک چیز را برای مردم مطرح میکرد تا اگر تیمش شکست خورد جوابی برای باشگاه داشته باشد آنقدر که دلش برای پاسخگویی به مسئولان باشگاه میلرزید از شکست و ناکامی تیم ناراحت نبود او که یک مربی بود و باید مارا دلداری میداد خودش از دو روز زودتر رنگ و رویش را میباخت .
دلم برای باشگاه و تماشاگر میسوزد که نزول تاج را از چشم بازیکنانش میدیدند و بهانه های رایکوف را قبول میکردند در اصفهان وقتی با سپاهان بازی داشتیم هنوز اثر شکست سال قبل در او بود هیچ بهانه ای بهتر از ورق بازی کردن بچه ها برای سرپوش نهادن بر شکست دوم پیدا نکرد آنقدر این مسئله را بزرگ کرد که گویی ورق بازی دوستانه بچه ها که در تمام تیمها رایج است گناه بزرگی است و هر وقت که شکست میخوردیم یکی از این بهانه ها چاشنی اش بود
اینها که تازه دلایل واقعی نیستند چیزهای دیگری هم بود رایکوف دست و پای بچه هار ا بسته بود هیچکدام را نمیگذاشت که در زمین خودشان باشند و غرورشان را نشان بدهند ناراحتی زیادش هم از من یکی این بود که چرا گاهی دست به کارهایی میزنم که از حدودم پا فراتر بگذارم این حتی به زیان تاج بود که با این همه بازیکن خوب دست و پا بسته می ماند شاید این را قبول داشته باشید که هر تاجی وقتیکه به تیم ملی میرفت همیشه بهتر از آن بود که در تیم تاج بازی میکرد من و مظلومی همیشه این را ثابت کرده بودیم چونکه در تیم ملی آزادانه تر با توپ حرکت میکردیم و در تیم باشگاه همان نیمی از آن را هم حق نداشتیم نشان دهیم حتی شیوه بازی تاج هم یکنواخت شده و حریفان میدانستند در چنته ما چیست بگذریم که دیگر احترامی برای مربی باقی نمانده و برای همه خودمانی شده .
اگر من بگویم که رایکوف دشمن تیم ملی بود دروغ نگفته ام او همیشه از تیم ملی و بازیهایش بد میگفت اما خودش در تاج قادر نبود کاری بکند که طرفداران مارا راضی سازد اینها سبب شده بود که روز بروز بر تعداد ناراضی های تیم تاج اضافه شود متاسفانه کسی نبود که این را با مسئولان باشگاه در میان بگذارد سرپرست تیم تاج هم که باید این مشکلات را رفع میکرد و باشگاه را در جریان میگذاشت غفلت میکرد اما من بنا بر حس خیر خواهی گاهی با مسئولان از این دردها صحبت میکردم و همین بیشتر مربی و سرپرست تیم را می آزرد تا به کینه و از روی لجاجت مرا طرد کند حتی گاهی میشد که نامم را جزو ذخیره ها هم نمیدادند و بازیکنی را به میدان میفرستادند که از تب میسوخت
جدا میخواهم یک گله هم از شما خبر نگاران بکنم که در این اوقات ساکت بودید و از این درد تیم تاج حرفی نمیزدید اینها دلایل من هستند که رایکوف را متهم بکنم حتی به فوتبال ما خیانت میکند و دشمن تیم ملی است وگرنه حاضر نمیشد مرا در سن ۲۷ سالگی در اوج قدرت و تجربه یا مظلومی را که در شرایط خوبی است محکوم به بازنشستگی کند در حالیکه تاج با کسانی در حال حاضر قرارداد بسته است که پیرتر از من هستند بقول گردانندگان سازمان فوتبال تاج باید بازی خداحافظی برایشان ترتیب داد
* موضوع را عوض کردم تو بازیکن تند خو و عصبانی مزاجی هستی اینطور نیست ؟
- نه هرگز شاید در زمین بلند حرف زدم و گاهی هم فریاد کشیده ام و احتمالا برخوردی هم اما اینها به مسابقه و تعصبی که هر بازیکن برای پیروزی دارد مربوط میشود فردایش همه چی فراموش میشود
* دلت میخواست بجای گوش چپ در نوک حمله بودی یا یک هافبک نفوذی ؟
- فبلا در آلمان هافبک چپ و بک چپ هم بوده ام و در محل سنتر فوروارد هم بازی کرده ام حتی موقعیکه به ایران آمدم علاقه داشتم در محل هافبک چپ بازی کنم تا از شوت هایم بهتر استفاده ببرم اما سه سال است که بگوش چپ رفته ام
* دوست داری یک گوش سازنده باشی یا گل زن ؟
- در سیستم 433 هر سه بازیکن باید تغییر جا بدهند و هر سه باید گلزن یا سازنده گل باشند اما این را هم در فوتبال خودمان کمتر میبینیم و در تاج هم بمن تکلیف میشد که فقط سازنده باشم اما در تیم شهباز با وجود کلانی که حرکاتش همه دفاع را بخود مشغول میکند شاید بتوانم موقعیتی برای حرکت بیشتر پیدا کنم و گلهایی هم بزنم
* گوش چپی سراغ داری که در فوتبال ما بهتر از تو یا بمانند تو باشد ؟
- اگر در آمادگی دلخواه باشم کسی را بهتر از خود نمیشناسم و در آن موقع هیچ دفاعی نیست که برایم مسئله ای باشد اما اگر آماده نباشم خیلی ها ممکن بهتر از من باشند
* فکر میکنی بتوانی در آینده بازهم پیراهن تیم ملی را بپوشی ؟
- فقط برای همین هدف با شهباز قرارداد بسته ام این تنها امید من است و قول میدهم این را در آینده ثابت کنم اگر روزی حتی 60 درصد فوتبال واقعی ام را نشان ندهم خودم را بازنشسته میکنم
* میخواستم خداحافظی کنم که این را هم به گفته هایش اضافه کرد .
- باشگاه تاج دارای همه گونه امکانات است اما همه این امکانات در راه صحیح بکار نمی افتد در فوتبال تاج زمانی جوانگرایی بود و همیشه باشگاه در پی سازندگی بود حالا هم هدفش همین است اما آنها که فوتبال را میچرخانند از این هدف غافل مانده اند گرچه حالا برای قلع و قمع مخالفان خود و کنار نهادن حجازی - مظلومی - جباری و من جوانگرایی را پیشنهاد کرده اند اما عملا جوانانی که تجربه کافی داشته باشند ندارند و گرنه جان ملکی - کارو و کارگر جم هم باید شامل همین فکر میشدند و گرنه شما قبول میکنید من در این سن باید به مرز بازنشستگی رسیده باشم که میخواستند برایم بازی خداحافظی ترتیب دهند ؟
18 بهمن 1354 - دنیای ورزش شماره 278
اما ستاره بزرگ ما با تلاش و پشتکاری مثالزدنی خودش را به فوتبال ایران ثابت میکنند آنچنانکه طبق قولش بار دیگر در لیت مردان تیم ملی قرار میگیرد صحبتهای او بیشتر از انتقاد به شیوه رهبری تیم فوتبال نشان از دلسوزی او نسبت به تیم مورد علاقه اش و هواداران تاج است هر چند هرگز شنیده نشد ....
عادلخانی و شهباز
جام پنجم - آغازی دوباره
با شروع جام چهارم همگان منتظر دیدن تیم پر ستاره شهباز هستند ولی بر خلاف انتظار عوام و طبق انتظار کارشناسان جمع آوری و هماهنگی میان ستارگان رنگارنگ و تبدیل آنها به یک تیم مستلزم گذر زمان است اما در همان روز اول محمدرضا عادلخانی منجی تیمش میشود او شوتی وحشتناک و تماشایی در ثانیه های پایانی مانع شکست تیم ستارگان برابر ملوان در امجدیه میگردد تا فردای آن روز دنیای ورزش چنین تیتری بزند :
حجازی و عادلخانی سبب نجات شهباز شدند
مردان شهباز هر چقدر در نیم فصل اول ناموفق بودند در نیم فصل دوم تیم تر ظاهر میشوند و در پایان مسابقات یک رتبه بالاتر از تاج ( قهرمان نیم فصل ) در جایگاه سوم مسابقات قرار میگیرند ضمن آنکه عادلخانی در کنار غلامحسین مظلومی و علی حیدری خط حمله آتشین شهباز را تشکیل داده بگونه ای که عادلخانی از چپ و علی حیدری از راست موجبات آقای گلی مظلومی را فراهم می آورند و همچنین عنوان بهترین خط حمله جام را با 36 گل از به شهباز اختصاص میدهند در این بین محمدرضا عادلخانی با 4 گل و 6 پاس گل سهم عمده ای در موفقیتهای شهباز بر عهده داشت ( از 4 گل او سه تای آن با شوت از راه دور و طبق معمول با پای چپ بثمر رسید )
اما در همین فصل او در حالیکه در آستانه سی سالگی قراردارد یک مشتری خارجی آنهم از آلمان جهت حضور در دسته اول پیدا میکند تاکید دارم در آستانه سی سالگی این خود یک رکورد است سایر بازیکنان بزرگ ایران هرگاه با پیشنهادی مواجه شدند در سنین پایین و در روزهای اوج جوانی غالبا 22 تا 26 سال بوده اند اما عادلخانی از این حیث یک رکورد منحصر بفرد دارد گویی او هر چه مسن تر میشود بیشتر میدرخشد .
پانصد هزار تومان در سال پیشنهاد یک تیم آلمانی
عادلخانی بخاطر شهباز دعوت تیم آلمانی را نپذیرفت
نورالله صرافیان همکار گرامی ما در آلمان چند روز پیش به تهران آمد و پیغام مهمی برای عادلخانی فوروارد تیم شهباز بهمراه داشت باین سبب عادلخانی را به کیهان ورزشی خواندیم که با صرافیان دیدار کند صرافیان برای عادلخانی چنین تعریف کرد :
چندی پیش که برای تهیه خبر و عکس از جام باشگاههای اروپا به یوگوسلاوی رفته بودم در بلگراد با مربی اهل یوگوسلاوی تیم روت وایس اسن آلمان آشنا شدم . هنگامی که این مربی فهمید من ایرانی هستم پرسید رضا عادلخانی را میشناسم یا نه ؟
او عادلخانی را فقط با اسم رضا میشناخت و اسم خانوادگی او را نمیتوانست درست تلفظ کند و برای اینکه نشانی از او داده باشد گفت او مدتها در تیمهای آلمانی بازی کرده و حالا عضو یکی از باشگاههای ایران و تیم ملی ایرانست و من تازه متوجه شدم مقصودش رضا عادلخانی است او گفت :
زمانیکه مربی تیم شالکه 04 بودم رضا در تیم اوبرهاوزن بازی میکرد که همسایه ما بود من همیشه به بازی این جوان شایسته ایرانی توجه و علاقه خاصی داشتم و فعالیتش را در زمین تحسین میکردم و یقین داشتم میتوان از او یک فوتبالیست خوب پرورش داد پس از آن مربی مذکور نظر اصلیش را اظهار کرد و گفت :
من در حال حاضر مربی تیم روت وایس آسن هستم و احتیاج مبرمی به یک گوش چپ فعال دارم اگر رضا حاضر شود به تیم ما ملحق شود حاضریم پیشنهاد جالبی به او ارائه کنیم تا در تیم ما بازی کند
* منظور شما از پیشنهاد خوب چیست ؟
میدانید ما در آلمان به بازیکنی که قادر باشد در دسته اول بازی کند ماهیانه رقمی بین 5 تا 6 هزار مارک حقوق میدهیم ( 14000تا 15500 تومان ) و حداقل پیش پرداخت نیز یکصد هزار مارک است
من به مربی مذکور اطمینان دادم پیامش را به عادلخانی برسانم
صرافیان تصور میکرد که با تعریف این داستان برای عادلخانی او بشدت خوشحال میشود و فورا بر میخیزد که برود چمدانهایش را ببندد اما برعکس ابروهایش را در هم کشید و بعد گفت :
میدانم که از نظر مادی پیشنهاد خوبیست و حسابی دهان انسان را آب می اندازد ولی من تازه به شهباز رفته ام و بین بچه های این تیم و من یکنوع همبستگی و همکاری و صمیمیت ایجاد شده بطوریکه ما این تیم را که تازه در این فصل صعود کرده به ردیف سوم جدول رده بندی رسانده ایم و خیال بالاتر از این را هم داریم اگر این همکاری همینطور باقی بماند بیش از اینها موفق خواهیم شد عادلخانی ادامه داد : پس با این ترتیب احساس میکنم که تیم شهباز سخت به من احتیاج دارد و بچه ها علاوه بر این باشگاه خیلی از من ناراحت خواهند شد و انصاف نیست که در چنین موقعیتی آنها را ترک کنم شهباز از کجا میتواند به این زودی ها یک گوش چپ جای من بگذارد ؟ نه من این کار را فعلا نمیکنم عادلخانی باز ادامه داد : اگر این پیشنهاد قبل از رفتن من به شهباز از سوی مربی روت وایس اسن شده بود در قبول آن کوچکترین درنگی نمیکردم اما حالا در موقعیت دیگری قرار گرفته ام و ....
27 شهریور 1355 - کیهان ورزشی شماره 1143
جام ششم - پرواز با بالهای شهباز
جام ششم تخت جمشید یکی از بهترین نمایشهای دوران بازیگری محمدرضا عادلخانی است او در این سال بار گلزنی شهباز را در غیاب مظلومی مصدوم بدوش میکشد 10 گل زده و 5 پاس گل عملکرد مهاجم بزرگ فوتبال ایران است توپخانه او مدام کار می کندو علاوه بر هنر شوتزنی او گلزنی با ضربه سر را نیز تجربه میکند بازی بی نقص او در هفته چهارم برابر ذوب آهن هرگز فراموش نمیشود او گل پیروزی تیمش را از روی یک ضربه کاشته تماشایی زیر طاقی بثمر میرساند که به یکی از زیباترین گلهای جام پنجم تبدیل میشود .
بازیهای درخشان محمدرضا عادلخانی در جام پنجم تحسین همگان را بر می انگیخت در این رابطه مربی وقت تاج در فروردین سال 56 اظهار نظر جالبی میکند که در نشریه کیهان ورزشی به چاپ میرسد در ادامه متن کامل آن ارائه میشود .
جکیچ (مربی تاج ) :
اگر رایکوف به چنگم بیفتد .......
جکیچ مربی جدید تیم تاج دل پر خونی از مربی هم ولایتی خود رایکوف دارد او میگوید من هر بازیکن خوبی را در جام تخت جمشید میبینم و سراغش را میگیرم میگویند او قبلا در تیم تاج بازی میکرده و رایکوف کنارش گذاشته مثلا من بهیچوجه نمیتوانم باور کنم که هموطنم به این سادگی عادلخانی و مظلومی را از دست داده باشد برای من عجیب است وقتی میشنوم که رایکوف حتی مدتها قبل از آنکه عادلخانی از تاج به شهباز برود همیشه بازیکن ثابت نبوده است
جکیچ در این باره همچنین گفته است که به این سادگی ها دست بردار نیستم چون شنیده ام او با زور از تاج رفته حالا هم با زور و به هر قیمتی شده او را برمیگردانم و برای کشاندن دوباره عادلخانی به تاج پول برایم مطرح نیست و باشگاه را راضی به پرداخت مبلغی میکنم که او میخواهد !
بعقیده مربی تاج داشتن روشن و عادلخانی از دوگوش و گماردن مظلومی در نوک حمله آرمانی است بشرطی اینکه تیم در قالب نفوذی باشد . خبرنگار ما با شنیدن این جمله ها به فکر فرو میرود که رایکوف تمام این مهره ها را در اختیار داشت اما وقتی تیم تاج را بمیدان میفرستاد از آنها میخواست که دفاعی بازی کنند راستی آیا آنطور که زعمای باشگاه تاج میگفتند رایکوف به فوتبال این باشگاه خدمت کرده یا باعث نزول آن شده است ؟
20 فروردین 1356 - کیهان ورزشی 1191
شاید تنها نقطه منفی او در جام پنجم پنالتی هدر رفته او در هفته بیست و چهارم مسابقات باشد که او را از دستیابی به مکان دوم جدول برترین گلزنان جام محروم ساخت چرا که او برای دستیابی به این عنوان تنها نیازمند یک گل بود او در این سال بقدری روپا و سرحال است که حشمت مهاجرانی چاره ای جز فیکس کردن او در تیم ملی ندارد
حضور در تورنمنت مادرید که در فروردین 56 برگزار میشود اوج هنرنمایی های محمدرضا عادلخانی است آنچنانکه مفسر بزرگ روزنامه اکیپ (équipe) جان فلیپ رتچاکر محسور بازی او بویزه پای چپ استثنایی او شده بود
او در شماره های 22 و 24 مارس 1977 از او به نیکی یاد میکند و اذعان میکند او یکی از بهترینهای تیم شگفت انگیز ایران است و توانایی بازی در هر تیم اروپایی را دارد
رضا عادلخانی در مسابقات مقدماتی جام جهانی آرژانتین نیز عصای دست مهاجرانی است بویژه در دیدار برابر کویت در تهران که روی هوشمندی و حضور ذهن بالای او غفور جهانی مهاجم ارزنده فوتبال ایران موفق به گلزنی میشود
کرنر های پیاپی او که که ناشی از هنرمندی او بود وحشت همیشگی رقبای ایران را بر میداشت و در نهایت نیز یکی از یازده مرد پیروز ایران در راه رسیدن به جام جهانی 78 آرژانتین نام میگیرد .
در حالیکه همگان انتظار حضور او را در ترکیب مردان ایران در جام جهانی را داشتند تنها یک حادثه مانع حضور او در بزرگترین رویداد جهان فوتبال میشود .....
روز ششم اردیبهشت 1357 کمتر از یکماه به اعزام تیم ملی ایران به جام جهانی 78 آرژانتین باقی مانده است تیم ملی ایران در آخرین دیدار تدارکاتی خود از تیم ملی بلغارستان در استادیوم آزادی تهران پذیرایی میکند محمدرضا عادلخانی یکی از یازده مرد برگزیده مهاجرانی است او در حضور 75 دقیقه ای خود در میدان بهترین بازیکن زمین است چرا که نشریه دنیای ورزش در ارزشگذاری بازیکنان ایران تنها به او عدد 4 میدهد و سایرین را با عدد 2 و 3 ارزشیابی میکند از طرفی بازی خوب او تحسین مربی بلغارستان را نیز برمیگزیند .
اما تنها چهار روز بعد از آخرین دیدار تدارکاتی گویی سرنوشت برایش چیز دیگری میخواهد او که تازه کمتر از 2 ماه بود صاحب فرزند دختری بنام نیلوفر شده بود در یک حادثه در حالیکه دخترش را در بغل دارد از پله های طبقه دوم منزل پایش لیز میخورد فرزندش از دستش رها میشود تلاشهای او برای حفظ فرزندش بی اثر میماند سپس او برای جلوگیری از صدمه دیدگی فرزندش خود را سپز بلای او میکند و هر چند کودک صدمه نمیبیند اما او از ناحیه لگن بشدت دچار آسیب دیدگی میشود مهر پدری مانع آسیب فرزند شد اما برای پدر بمنزله پایانی بر بزرگترین رویداد ورزشی زندگیش بود .
این حادثه آنقدر عجیب بود که عده ای پس از شنیدن , آن را باور نمیکردند و عقیده داشتند این یک فریب از سوی مربی تیم ملی برای حریفان است اما زمانیکه بچه های تیم ملی در مهر آباد در حال گرفتن عکس یادگاری پای هواپیمای اعزامی به آرژانتین بودند ستاره بزرگ فوتبال ما در خانه دخترش را با افتخار در آغوش داشت ...
جام ششم تخت جمشید
جام ششم برای عادلخانی همانطور که ذکر شد با مصدومیت توام گردید و آنگاه که او از مصدومیت رها شد مسابقات به تعطیلی انجامید ( جام ششم تنها 12 هفته برگزار میشود و بذلیل وقوع حوادث بهمن ماه هرگز پیگیری نمیشود ) با این حال ستاره فوتبال ایران در همان مدت اندک موفق به ثبت 2 گل و 2 پاس گل دیگر در چهارچوب مسابقات جام تخت جمشید میشود تا بدین شکل در سن 31 سالگی دوران باشگاهی این فوتبالیست نامدار پایان یابد آمارگلزنی او را از سال 51 و پس از بازگشت به ایران تا شهریور 57 که مسابقات باشگاهی جام تخت جمشید پایان می یابد با هم مرور میکنیم :
بیلان گلزنی محمدرضا عادلخانی در فوتبال باشگاهی ایران
قهرمانی باشگاههای تهران (1351 ) 2 گل 2 پاس گل
اولین دوره جام تخت جمشید ( 1352 ) 5 گل 5 پاس گل
دومین دوره جام تخت جمشید ( 1353 ) - 3 پاس گل
سومین دوره جام تخت جمشید ( 1354 ) 1 گل 3 پاس گل
چهارمین دوره جام تخت جمشید ( 1355 ) 4 گل 6 پاس گل
پنجمین دوره جام تخت جمشید ( 1356 ) 10 گل 4 پاس گل
ششمین دوره جام تخت جمشید ( 1357 ) نیمه کاره 2 گل 2 پاس گل
مجموع در ادوار مختلف 24 گل 25 پاس گل
مجموع گلهای تخت جمشیدی 22 گل ( 6 گل تاج - 16 گل شهباز )
محمدرضا عادلخانی و تیم ملی ( 57 - 1352 )
مقدماتی جام جهانی 74
اولین حضور محمدرضا عادلخانی در تیم ملی ایران به مرداد ماه 1352 برمیگردد جاییکه تیم ایران خود را برای رویارویی با تیم استرالیا در چهارچوب مسابقات مقدماتی جام جهانی 74 آماده میکرد نام او نیز در بین نفرات انتخابی محمود بیاتی برای سفر به استرالیا بود گروه ایران تمرینات آماده سازی خود را از اواخر تیرماه با تعطیلی مسابقات جام تخت جمشید آغاز میکند نا یک اردوی 25 روزه را تجربه کند سپس تیم عازم شرق آسیا میشود و در یک تصمیم عجیب یکهفته قبل از رویارویی به مصاف زلاند نو کشوری کم و نام ونشان و با آب و هوایی بسیار سرد میرود انجام دو مسابقه برابر تیمهای خشن زلاند نویی موجب مصدومیت چند یار اصلی تیم گردیده تا بچه های ایران در روز موعود برابر استرالیا با ترکیبی ناقص و وضعیت جسمانی اسف بار یکی از تلخ ترین شکست های تاریخ فوتبال ملی ایران را تجربه کنند
حضور 90 دقیقه ای محمدرضا عادلخانی در این دیدار تبدبل به یک خاطره تلخ برای او در اولین حضور ملی میگردد تیم ایران در دیدار برگشت که به فاصله 15 روز از دیدار رفت در استادیوم آزادی برگزار میشود با بازگشت یاران مصدوم خود چهره ای دیگر از فوتبال ایران را نشان میدهد باز هم رضا عادلخانی فیکس است تلاشهای او که 62 دقیقه در میدان حاضر بود در کنار دیگر ستارگان منجر به برد 2 بر صفر ایران میگردد هر چند این بهترین پیروزی فوتبال ایران در تاریخچه دیدار های دو تیم است اما برای صعود کافی نیست تا تیم شایسته ایران که بمراتب شایسته تر نسبت به حریف بود بر اثر اشتباهات مسئولین وقت از صعود به جام جهانی مونیخ باز ماند .
جام ایران 1353
با انتصاب سر فرانک اوفارل به سمت سرمربیگری تیم ملی ایران برای حضور موفق در بازیهای آسیایی تهران او برای کسب آمادگی پیشنهاد برگزاری یک تورنمنت داخلی را می دهد این مسابقات تحت نام جام ایران یک ماه مانده به شروع بازیهای آسیایی محک خوبی برای ملیپوشان ایران میشود
محمدرضا عادلخانی یکی از منتخبین اوفارل در تیم ایران الف است ( اوفارل تیم ایران را در این مسابقات به دو دسته الف و ب تقسیم میکند ) مسابقات در نهایت با قهرمانی تیم ایران الف پایان میگیرد دیدار فینال مابین ایران الف و اونیون تفلیس چکسلواکی در نهایت بدون رد و بدل شدن گل به ضربات پنالتی کشیده تا عادلخانی با ثبت یکی از 6 پنالتی گروه ایران در قهرمانی این تیم سهم بسزایی داشته باشد .
بازیهای آسیایی تهران 1353
هفتمین دوره مسابقات آسیایی به میزبانی تهران در شهریور ماه 53 تبدیل به اولین موفقیت رسمی محمدرضا عادلخانی در معیت تیم ملی ایران میشود او در دو دیدار بسیار مهم برای ایران بمیدان میرود اوفارل از او برابر کره جنوبی استفاده میکند که یکی از خوبهای ایران بشمار میرود سپس برابر عراق او روی نیمکت شاهد تلاش همبازیان خود است اما در فینال او موثرترین بازیکن تیم ملی است و روی گل بخودی اسرائیل تاثیری مستقیم داشت آنچنانکه گروهی اعتقاد داشتند این گل ارزشمند را باید بنام او نوشت با این حساب محمدرضا عادلخانی و یارانش اولین قهرمانی بازیهای آسیا را در 24 شهریور 1353 در حضور 90 هزار هوادار پر شور جشن میگیرند
جام ایران 1354
دومین و اخرین دوره تورنمنت جام ایران برای محمدرضا عادلخانی با موفقیت همراه نیست او بهمراه بهترینهای فوتبال ایران در ترکیب تیم ایران الف همانند سال قبل قرار میگیرند و در یک بازی پر انتقاد برابر همان تیم اونیون تفلیس که سال پیش در فینال برابر آنها قرار گرفته و بازی را واگذار کرد اینبار مغلوب میشوند تا تیم ایران الف حذف غیر منتظره ای را شاهد باشد در این تورنمنت هر چقدر تیم ایران الف پر انتقاد ظاهر شد تیم ایران ب حضوری درخشان داشت .
مقدماتی المپیک مونترال 1354
مسابقات انتخابی المپیک 1976 - منطقه غرب آسیا در شهریور 54 با حضور پنج تیم برتر به میزبانی تهران برگزار شد محمدرضا عادلخانی نیز همچون سال پیش یکی از مدعوین تیم ملی در راه المپیک از سوی اوفارل مربی ایران است او در دیدار اول برابر بحرین حضور ندارد اما در دیدار بعدی برابر کویت به میدان فراخوانده میشود یک مصدومیت در این دیدار مانع حضور او در دیدار های بعدی است اما در پایان , او و یارانش با شکست عراق سهمیه غرب آسیا را بنام ایران میکنند .
المپیک مونترال 1355
محمدرضا عادلخانی در این دوره مسابقات غائب بزرگ تیم ملی بود او که تا یک هفته به اعزام تیم به مونترال در اردوی آمادگی تیم حشمت مهاجرانی قرار داشت در آخرین روزها نامش حذف شد تا نشریات نیز این تصمیمی را مورد نقد و بررسی قرار دهند عادلخانی که المپیک مونیخ را به جهت حضور در باشگاههای آلمان و حرفه ای بودن از دست داده بود بسیار امیدوار بود تا با حضور در مونترال این بخش از زندگی ورزشی را نیز تجربه کند چرا که او در مرز رسیدن به 30 سالگی قرار داشت دیگر چنین فرصتی را برای خود متصور نبود .
مقدماتی جام جهانی 1356
مهمترین بخش حضور محمدرضا عادلخانی مسابقات مقدماتی جام جهانی 78 آرژانتین است ....... ادامه دارد
گالری تصاویر محمدرضا عادلخانی
* محمدرضا عادلخانی و بانو فریده واحدی - سالن کلوپ تنیس باشگاه تاج ( اول آذرماه 1354 )