تبلیغات
حسین فکری
- توضیحات
- نمایش از شنبه, 25 مهر 1394 15:59
- نوشته شده توسط Super User
- دسته: Joomla 2.5
- بازدید: 62554
حسین فکری ۸۲ - ۱۳۰۲ ( Hossein Fekri 1924 - 2003 )
=============================
بیوگرافی
نام : حسین فکری
تاریخ تولد : ۲۹ اسفند ماه ۱۳۰۲ ( تهران ) کوی نظمیه , پشت مسجد سپه سالار ,
نام پدر : مصطفی
نام مادر : فیروزه
خانواده : دارای دو برادر بنامهای حسن و محمد
فرزندان : پنج فرزند - سعید , مسعود , حمید , پیروز و ایران
وفات : ۲۳ مرداد ۱۳۸۲ ( تهران - بیمارستان کسری )
استاد حسین فکری , از بزرگترین مشاهیر تاریخ ورزش ایران , با یک حضور بلند و درخشان ۶۰ ساله ... نقطه ی آغاز برای استاد , رقابتهای آموزشگاهی تهران بود . او ابتدا در دبستان اشراف و سپس دبیرستان علمیه به رشته های ورزش روی اورد و بمرور به فعالیت در زمینه ی مسابقات ورزشی علاقمند شد ..... نخستین اقدام آقا فکری , تاسیس یک کلوپ ورزشی تحت نام تهرانجوان بود که در سال ۱۳۱۸ و در یک واحد زیر زمین ( اجاره ای ) واقع در خیابان ایران , دایر شد و از انجا که هنوز یک نوجوانی شانزده ساله بود , نتوانست مجوز برای فعالیت باشگاهش دریافت کند بنابر این , جواز کلوپ را , بنام پدر خویش ( مصطفی فکری ) دریافت کرد , او با تهیه ملزومات ساده و ابتدایی , از جمله میز پینگ پنگ و آلات بدنسازی ( دمبل و هارتل ) کلوپ تازه تاسیس اش را رونق بخشید و بمرور زمان , باشگاه محقر تهرانجوان , توسعه یافت و محل اجتماع جوانان علاقمند شد ...
* استاد فقید حسین فکری و دوران جوانی ................................ تهران ۱۳۲۲
=========================
سالهای آخر دوره ای آموزش متوسطه ( ۲۲ - ۱۳۲۰ ) تیم فوتبال کلوپ تهرانجوان را نیز , راه اندازی کرد ..... نخستین مسابقه ی ثبت شده باشگاه تهرانجوان که استاد در دوران حیات ان را تایید نموده , یک باخت سنگین ۶ بر صفر , مقابل تیم فوتبال " جم " بود . با این توضیح که که انروزها تیم فوتبال تهرانجوان از تعدادی بازیکنان جوان و کم تجربه تشکیل شده بود و در مقابل , حریف انها " جم " از چهره های صاجب نام و با تجربه همانند دکتر عباس اکرامی ( بنیانگذار و مدیر باشگاه شاهین ) ..... البته این نتیجه , دیگر تکرار نشد . حسین فکری , همان روزها عضو تیم منتخب دبیرستان فیروز بهرام بود که دکتر اکرامی نیز در ان عضویت داشت .
تیم آقا فکری " تهرانجوان " با البسه ورزشی یک دست , سیمایی چشم نواز داشت . اگر چه که او بسیار جوان بود اما با هزینه شخصی خویش , ملزومات را فراهم میکرد . دسالهای دهه های اول و دوم شمسی , کمتر تیمی دارای البسه مرتب و یکدست بود .
حسین فکری , در سال ۱۳۲۲ قهرمان مسابقات آموزشگاههای تهران تحت عنوان ( جام فیروزی ) شد ....... او عضو تیم دبیرستان فیروز بهرام در دسته ی کلانسال ( بزرگسال یا امید ) بود و مسئولیت کاپیتانی تیم را نیز , بر عهده داشت ...... ( بنقل از سالنامه نشریه نیرو و راستی )
* نخستین مطلب در باب استاد حسین فکری در مطبوعات ایران ..... نشریه نیرو و راستی شماره ۱۱ - آذر ماه ۱۳۲۲
=================================
* تیم فوتبال دبیرستان فیروز بهرام - کلانسال - قهرمان مسابقات آموزشگاههای تهران جام فیروزی ( بهمن ماه ۱۳۲۲ ) آقا فکری فوروارد ( فرد نخست نشسته از راست ) بجز او میتوان از فاخری - قره گوزلو - احدی - دولو - سعادتی و .......... نام برد
=============================
* تیم ملی ....
آغاز پیدایش تیم ملی فوتبال ایران به سالهای آغاز قرن سیزدهم باز میگردد .... اما آنچه که بتوان آن را تیم ملی سازمان یافته نامید , همان دو مسابقه ی دوستانه با افغانستان در سال ۱۳۲۰ است که البته آقا فکری در آن دوره , حضور ندارد اما در دوره ی بعد ( دومین سری تشکیل تیم ملی فوتبال ) که جهت برگزاری دو دیدار دوستانه با ترکیه تشکیل شد , او به عنوان یک چهره جوان به تیم ملی دعوت شد و در دومین مسابقه نیز , بمیدان رفت .
مسابقه اول را بازیکنان اصلی ایران که اغلب بسیار مسن بودند , با نتیجه سنگین ۶ بر ۱ واگذار کردند ! ..... اما در مسابقه ی دوم که ترکیب تیم ایران , از تعدادی جوان از جمله آقا فکری تشکیل شده بود , ایران و ترکیه در یک بازی برابر , به تساوی , ۲ بر ۲ رضایت دادند .
سپس در روز جمعه نهم دیماه ۱۳۲۳ , استاد حسین فکری با تیم منتخب تهران ( کلونی ) که در حکم تیم ملی آن زمان بود برابر تیم ارتش انگلیسی های مقیم تهران , یکی از بازیکنان برگزیده تیم تهران بود ... این مسابقه که در زمین شماره یک امجدیه , راس ساعت دو سی دقیقه بعد از ظهر انجام شد با نتیجه ی مساوی ۲ بر ۲ \ایان یافت . برای این مسابقه , بلیط فروشی نیز صورت گرفت ... ( نقل از نشریه نیرو و راستی ۱۳۲۳ )
* دارایی ....
نخستین تجربه باشگاهی آقا فکری , به جز حضور در باشگاه اش تهرانجوان , به سال ۱۳۲۳ باز میگردد ...... علیرغم جوانی اما , او بسیار پخته نشان می داد بنابر این بعنوان بازیکن کمکی برای باشگاه دارایی , در یک تورنمنت چهار جانبه , بمیدان رفت تا به حضور باشگاهی خویش رسمیت بخشد او در فینال برابر تیم ارتش شوروی حضوری فعال دارد .... هر چند که آن روز باشگاه دارایی , مسابقه را با نتیجه ۳ بر یک واگذار کرد اما برای جوان آینده دار فوتبال ایران , استاد حسین فکری تجربه ای گرانبها و ارزشمند بود .
* تصویری ارزشمند از تیم فوتبال باشگاه دارایی تورنمنت چهار جانبه ..... شماره ۲۳ نشریه نیرو وراستی , مورخه خرداد ماه ۱۳۲۳
=================================
دوران حضور آقا فکری بعنوان یار کمکی برای تیم فوتبال دارایی , کم و بیش حد فاصل سالهای ۲۵ - ۱۳۲۳ تداوم یافت .... آنگاه برای یک دوره سه ساله به باشگاه شاهین پیوست و سپس بار دیگر به دارایی بازگشت ... آن روزها تهرانجوان ( تیم فوتبال آقا فکری ) بجهت کمبود بودجه و تسهیلات , قادر به حضور در مسابقات باشگاهی و رقابت با بزرگانی چون شاهین - تاج و دارایی نبود .
آقا فکری برای سه سال پیاپی ( ۲۹ - ۱۳۲۷ ) در کلیه رقابتهای باشگاهی ( دوره ای , حذفی و دوستانه ) بازی کرد شاهینی ها بمیدان رفت که ماحصل آن , کسب دو عنوان قهرمانی پیاپی در رقابتهای جام حذفی تهران بود ..... علاوه بر آن , یک عنوان سومی و یک نائب قهرمانی باشگاههای تهران , دیگر افتخارات آقا فکری با گروه شاهینی ها , بشمار می اید
* شاهین قهرمان مسابقات جام حذفی تهران ۱۳۲۸ - استاد حسین فکری فرد سوم نشسته از راست ....... آنها در فینال تیم دارایی را با نتیجه دو بر یک مغلوب ساختند ( کاپ اهدایی انجمن ایران و انگلیس , که برای نخستین بار به تیم قهرمان مسابقات اهداء گشت )
------------------------------------------------------------------------
* تیم فوتبال تهرانجوان .............
ماههای پایانی سال 1329 فدراسیون وقت مسابقات حذفی باشگاههای تهران ( کاپ ایران و انگلیس ) را با حضور 9 باشگاه برگزار نمود و برای نخستین بار تیم تهرانجوان که تیم فوتبالی از رده پایین تر ( دسته دوم ) بشمار می امد با مدیریت و حضور آقا فکری ( بعنوان مربی و بازیکن ) نیز حضوریافت و در کمال غافلگیری , با دو پیروزی پی در پی , به نیمه نهایی رسید آقا فکری و جوانان گمنام او , در مرحله نیمه نهایی , دارایی ( تیم بزرگ و مطرح فوتبال تهران ) را با نتیجه 3 بر 2 شکست داد و رقیب شاهین در فینال بازیها شد ...
هر چند بازیکنان کم تجربه تهرانجوان فینال موفقی را تجربه نکرده و در جایگاه دوم ایستادند اما , انقدر شایسته هستند که مطبوعات وقت آنها را مورد تحسین قرار دهند و در باب مربی ان آقا فکری و تیم تهرانجوان چنین بنویسند :
تیم تهرانجوان در برابر تیم تیم شاهین ضعیف تر بود ولی اگر توجه کنیم که این تیم با فعالیت و حرارت زیادی که ابراز داشته توانسته است خود را از ردیف تیم های درجه دوم بیرون اورده و انقدر مرتب و خوب بازی کند که بپای مسابقه نهایی تیم های درجه اول برسد .............. بازی نهایی این تیم نشان داد که افراد ان چقدر به بازی فوتبال و زحمات مربی خود ارزش قائل میشوند و حقیقتا در خور مقامی هستند که بدست اورده اند
نشریه تربیت دنی و پیش آهنگی - بهمن ماه 1329
* توضیح : نائب قهرمانی جام حذفی باشگاههای تهران 1329 , نخستین عنوان کسب شده توسط تیم فوتبال باشگاه تهرانجوان نیز می باشد .
سال بعد از آن , مصادف با نخستین دوره بازیهای آسیایی شد و مسئولان وقت ورزش نیز , درصدد گزینش شایسته ترینها حهت حضور در المپیک آسیایی دهلی نو 1951 .... بفاصله چند هفته پس از اتمام مسابقات جام حذفی باشگاههای تهران , نفرات منتخب کلیه رشته های ورزشی از جمله فوتبال , گزینش شدند و سپس برای نخستین بار از رادیوی ملی , اسامی اعلام شد ...
روز 30 بهمن ماه 1329 اسامی تیم ملی توسط نائب رئیس کمیته ملی المپیک و پس از یک سخنرانی بلند بالا , اعلام و استاد حسین فکری نیز یکی از شانزده چهره برگزیده فوتبال از سوی مسئولان بود ... او اینبار , در پست بک ( آنروزها فوتبال تنها دو پست داشت - بک و فوروارد ) در جمع ملیپوشان حضور یافت
------------------------------------------------------------------------------------------------------
* منتخب تهران 1330 ................
* منتخب تهران 1330 استاد حسین فکری , فرد نخست ایستاده از چپ .......
* منتخب تهران 1330 استاد حسین فکری , فرد دوم ایستاده از چپ .......زنده یاد ها بترتیب از راست داود آزاد - حاجیان - امیر آقا حسینی - نادر افشار نادری ( کاپیتان ) - حسین فکری و حسن فاخری نشسته از راست : ؟ - دکتر امیر مسعود برومند - انصاری - شکیبی و روحانی
* تصویری بسیار ارزشمند از تیم بسکتبال باشگاه تهرانجوان , با حضور استاد حسین فکری .................. بسکتبال همواره یکی از رشته های مورد علاقه آقا فکری بود .... باشگاه تهرانجوان که مداوم با مشکل بودجه و عدم برخورداری از بازیکنانی ثابت رنج میبرد , گاهی اوقات از ورزشکاران رشته های دیگر باشگاه نیز در ترکیب رشته ای دیگر , بهره مند بود همانند این تصویر که استاد غلامرضا توانایی ( 12 ) از تیم والیبال تهرانجوان به کمک تیم بسکتبال امده و درمواردی بر حسب ضرورت خود استاد نیز لباس میپوشید و فارغ از شرایط سنی , در میدان حضور می یافت و جالب انکه او در همین دوران , سرمربی تیم ملی فوتبال نیز بود .... نکته دیگر حضور استاد بیژن رفیعی ( نویسنده ممتاز ورزشی و سردبیر نشریه دنیای ورزش ) با شماره 13 می باشد و سپس.امیر احمدی , فردی که عینک بچشم دارد ............. سالهای میانی نیمه نخست دهه 40 شمسی
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
* آقا فکری و تیمسار خسروانی ..... تقابل دو اندیشه
یکی از بخشهای مهم و حاشیه ای دوران فعالیت استاد حسین فکری , اختلاف و سپس رقابت ورزشی , میان او ( مدیر و موسس باشگاه تهرانجوان ) و تیمسار پرویز خسروانی ( مدیر و موسس سازمان تاج ) بود ..... ریشه آن را نیز می بایست در سالهای ابتدایی دهه بیست و حضور هر زمان هر دو در دانشکده افسری , و سپس جلسات سران باشگاهها ( در میانه دهه سی شمسی ) جستجو نمود ...
با آغاز رقابت ورزشی میان دو باشگاه ( بویژه سالهای پایانی دهه سی شمسی ) آتش این اختلافات شعله ور و سپس در دهه چهل و پنجاه , به اوج خود رسید .... آنچه که موجب وخیم تر شدن رابطه آنها شد , اختلافی که تنها به کسب مقام و پیروزی در میادین ورزشی محدود نمی شد و به مطبوعات و محافل ورزشی نیز کشیده شد
عامل اصلی , اختلاف نیز به نحوه نگرش و زاویه دید آنها , نسبت به مسائل و حواشی پیرامون جامعه آن روزگار بود ... آقا فکری با دیدگاهی عام و پیدایش فرصت های برابر برای همگان ( کلیه باشگاهها ) به مسائل مینکریست و در مقابل تیمسار خسروانی نگرشی مبتنی بر اجتماع امکانت و افراد نخبه زیر نظر باشگاه مطبوعش تاج ( در راستای حس وطن پرستی و .... ) .... اقا فکری ساده زیستی و مردمی بودن را هدف خود می دانست و در مقابل او تجمع قدرت زیر سایه یک سازمان با امکانات کم نظیر در سطح قاره و ردیف بودجه و بر فراز آن بهره مندی از پست های دولتی و کشوری ..... تقابلی نا برابر میان دو اندیشه ....
با حضور آقا فکری در راس رهبری تیم ملی فوتبال و کسب موفقیتی ارزشمند ( مقدماتی المپیک توکیو ) بمرور دست هایی بمیان آمد تا او را از محبوبیتی که به ان دست یافته بود دور سازد ابتدا زمزمه هایی بر این اساس که , مربی تیم ملی نباید مدیر یک باشگاه بحصوص باشد , شنیده شد ..... اما اقا فکری هوشمندانه از پست خویش در باشگاه تهرانجوان استعفا نمود و مدیریت آن را , به یک مجمع شش نفره سپرد .... با اینحال عوامل پشت پرده , همچنان در صدد جدایی او از تیم ملی بودند و با انتصاب تیمسار خسروانی به ریاست سازمان تربیت بدنی و تفریحات سالم ( زمستان 1346) , این رویارویی علنی تر از قبل نمایان و نقل هر محفل ورزشی , در نیمه دوم دهه چهل گشت .
* نامه محرمانه تیمسار پرویز خسروانی دردوران ریاست بر سازمان تربیت بدنی به ارگان سازمان امنیت وقت کشور ...... جهت اتقال ( تبعید ) حسین فکری و .....
مسائلی همچون لغو صدور پروانه باشگاه تهرانجوان ( بلافاصله پس از انتصاب تیمسار ) و سپس لغو مجور بولتن باشگاه و ایجاد محدودیت برای آقا فکری ....... همه در راستای اختلافات دیرینه میان آن دو شکل و تا سالها نیز ادامه یافت ...... البته لازم به توضیح که آقا فکری نیز برابر این گونه مسائل چندان دست و پا بسته نبود او که دارای قلمی روان و نثری زیبا بود با استفاده از نفوذ خود در میان دوستان مظبوعاتی اش به تقابل با تیمسار میپرداخت و همچنین با ایجاد اتحاد میان , سایر مدیران عامل یاشگاهها , جبهه خود را برابر او تقویت مینمود .... از جمله این اعمال , میتوان به سال 1338 اشاره نمود زمانی که آقا فکری دبیر کانون ورزشی است و او بهمراه همفکران خویش ساعت تشکیل جلسه هماهنگی کانون ورزش را به مدیر باشگاه تاج , بجای ساعت هشت صبح , یازده اعلام میدارند تا جلسه بدون حضور تیمسار و نماینده باشگاه تاج دایر گردد !
* در باب رویارویی و تقابل این دو شحصبت ورزشی ایران , مطالب و اسناد جالبی در آرشیو مجموعه موجود است که در ادامه و سپس در یک مقاله مجزا ارائه خواهد شد .
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
* حسین فکری مربی تیم ملی ۴۶ - ۱۳۴۰
اواخر دهه ۳۰ شمسی تیم ملی فوتبال , نتایج فاجعه باری را کسب کرد ..... حضور یاران مسن و عدم رویاریی با تیمهای قدرتمند حد فاصل سالهای میانه دهه ۳۰ , , به کسب نتایج ضعیف و دور از انتظار منجر شد مربی خارجی تیم ایران ( ژوزف مزاروش ) طی دو سال با کسب نتایج ضعیف ( شکستهای سنگین پنج بر صفر برابر کره جنوبی و چهار بر صفر برابر اسرائیل ) ره بجایی نبرد تا لزوم تغییرات وسیع در راس تیم ملی , احساس گردد .
آقا فکری بعنوان مدیر موفق باشگاه تهرانجوان و یکی از افراد آگاه به امور ورزشی , با حکم حسین سروری ( ریاست فدراسیون فوتبال وقت ) به سمت رهبری تیم ملی منصوب شد تا ترکیب تیم ایران را از نو , با چهره های جوان و آینده دار پایه ریزی کند .... سر آغاز فصلی جدید که با کسب افتخار و تحول در روش و شیوه بازی تیم ملی همراه شد .
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
* مقدماتی المپیک توکیو 1964 , سرفصل جهانی شدن فوتبال ایران
در سال ۱۳۴۱ حسین فکری بعنوان موفقترین مربی فوتبال باشگاهی ما , هدایت تیم ملی فوتبال را برعهده گرفت و اینگونه شد که بیکباره , تغییرات وسیعی در نفرات و همچنین شیوه بازی تیم ملی اعمال شد ..... از جمله این تغییرات میتوان به کنار رفتن چهره های قدیمی و جایگزینی انها با چهره های جوان اشاره کرد .
تیم ملی تا پیش از حضور حسین فکری با شیوه های قدیمی دبلیو ام ( ۴ ۱ ۵ ) .... بازی میکرد روشهی که در دهه های ۴۰ و ۵۰ میلادی متداول شده بود اما او با قرار دادن دو هافبک در میانه میدان و استفاده از چهار فوروارد ( ۲ گوش و ۲ بغل ) ساختار و نحوه بازی تیم ملی را تغییر داد .
سیستم و روش محبوب آقا فکری همان ( ۴ ۲ ۴ کلاسیک ) , که سالها نیز به آن وفادار باقی ماند , روش متداول تیمهای موفق فوتبال جهان در دهه ۶۰ میلادی بود .... البته در ابتدا این شیوه برای فوتبالیست های ایرانی ناشناخته و ناملموس بود و حدود دو سال زمان نیاز داشت تا بازیکنان نخبه ایران با این روش هماهنگ شوند و پس از آن بود که در رقابتهای مقدماتی المپیک توکیو , تغییرات انجام شده نتیجه داد و تیم ملی عملا در یک دگردیستی کامل قرار گرفت و صاحب توانی مضاعف شد . آنگونه که خوشبین ترین افراد نیز ان را انتظار نداشتند که تیم ملی قادر باشد تیمهای قدرتمند قاره را شگفت زده کند . دو پیروزی پی در پی سه بر صفر و سه بر یک برابر هندوستان که فینالیست جام ملتهای ۱۹۶۴ بود و همچنین پیروزی قاطع ۴ بر یک برابر پاکستان , جملگی در راستای اندیشه های حسین فکری خلق شد تا فوتبال ما برای نخستین بار , عازم یک تورنمنت معتبر جهانی شود .
در ان دوره , فوتبال آسیا سه سهمیه در مسابقات المپیک ۱۹۶۴ توکیو داشت ... و کشور ژاپن , بعنوان میزبان این رقابتها , صاحب یکی از سه سهمیه بود بنابر این تنها دو نماینده دیگر شانس حضور در المپیک را داشتند . کنفدراسیون فوتبال آسیا تیمهای آسیایی را به دو دسته تقسیم نمود تا از دل رقابت انها , یک تیم از شرق و یک تیم از غرب آسیا برگزیده شود . بدین ترتیب تیم ایران در منطقه غرب آسیا با تیمهای عراق - پاکستان - لبنان - سریلانکا و هندوستان همگروه شد .
این شش تیم نیز , ابتدا به دو گروه سه تیمی تقسیم شدند تا تیم نخست هر گروه در دو مسابقه رفت و برگشت تکلیف تیم صعود کننده را مشخص نمایند ... تیم ایران در مرحله نخست با دو تیم پاکستان و عراق همگروه شد و برنامه بازیها بگونه ای بود که تیم ایران ابتدا می بایست با پاکستان مصاف دهد و در صورت پیروزی در دو دیدار رفت و برگشت , به مصاف تیم عراق برود .
روز جمعه ۱۲ مهر ۱۳۴۲ بچه های آقا فکری در امجدیه تهران , میزبان تیم ملی پاکستان بودند و علیرغم دریافت گل در دقایق نخست , با چهار گل به برتری دست یافتند تا اینگونه , گام نخست را محکم و استوار بردارند ... آنگاه آنها به لاهور رفتند و علیرغم یک باخت خفیف یک بر صفر , در مجموع با برتری ۴ بر ۲ به انتظار حریف بعدی ( عراق ) نشستند و پاکستان از دور رقابتها حذف شد .
پیروزی بر عراق , دغدغه بعدی آقا فکری بود ... شکست یک بر صفر برابر پاکستان ( لاهور ) موجب آن شده بود که تیم او مورد هجوم انتقادات مخالفان قرار گیرد اما پک پیروزی قاطع ۴ بر صفر در روزی که حمید شیرزادگان مهاجم طلایی فوتبال ایران همانند مروارید میدرخشید , موجبات سکوت منتقدانش شد . استادیوم پر شور الکشافه بغداد مقصد بعدی آقا فکری و یارانش بود . حمایت همه جانبه هواداران عراقی و خشونت بی امان بازیکنان آنها , کار را برای تیم ایران دشوار ساخت با اینحال این دیدار پر حاشیه بدون گل مساوی پایان یافت و ایران و آقا فکری جهت حضور در المپیک , تنها یک مانع دیگر بنام هندوستان پیشروی خویش داشتند ....
=========
* ایران و هندوستان ....
خرداد ماه ۱۳۴۳ حد فاصل روزهای هفدهم تا سی و یکم دو هفته بسیار داغ و پرهیجان بر فضای ورزش ایران مستولی شد ... ایران و هندوستان در شرایطی رو در روی یکدیگر قرار گرفتند که بعقیده اکثر کارشناسان , هندوستان با تجربه فراوان ناشی از پنج دوره حضور در المپیک و همچنین بهره مندی از دانش یک مربی انگلیسی , برای صعود قدری شایسته تر از تیم ایران بنظر می آمد و آقا فکری و یارانش کاری دشوار پیشروی داشتند . بویژه آنکه بر اساس قرعه , تیم ایران می بایست ابتدا میزبان باشد و هندوستان در گرمای خرداد ماه , میزبان مسابقه سرنوشت ساز در خانه .....
در مسابقه رفت , ورزشگاه بیست و پنج هزار نفری امجدیه با قریب چهل هزار هوادار پر شور ایرانی , بگونه ای پر شد که از سه ساعت قبل از آغاز دیگر جای سوزن انداختن نیز نبود ... اقشار مردم از سراسر ایران ( استانهای مختلف ) به سوی تهران , روان شدند تا آقا فکری و تیمش را حمایت کنند ( شش هزارتن از خوزستان و سه هزار تن از گیلان و .... )
در این بازی , بزرگترین نگرانی اقا فکری از ناحیه غیبت سه بازیکن شاخص تیمش بود ........ نخست کاپیتان ( پرویز دهداری ) که بسبب جراحت وارده از ناحیه کلیه ( دیدار برگشت برابر عراق ) قادر به همراهی تیم نبود و همه تلاشها , جهت حضور او نیز , سرانجام ناکام ماند ... با تشخیص آقا فکری , حمید برمکی ( مهاجم آبادانی ) جایگزین او در خط حمله شد و هم او توانست با یک شوت زیبا و تماشایی دروازه هندوستان را برای نخستین بار بگشاید ...
کامبیز جمالی هافبک ممتاز تیم ملی , دیگر ستاره غائب تیم اقا فکری بود .... او در دو مسابقه برابر عراق و پاکستان از عوامل اصلی کسب پیروزی بود و آقا فکری میبایست چاره ای برای غیبت او بیاندیشد و این در شرایطی بود که تا دو روز مانده به مسابقه رفت برابر هندوستان , امید بود تا کامبیز جمالی شرایط بازی را پیدا کند سرانجام اما , اقا فکری در تصمیمی دشوار , نادر لطیفی را جایگزین او نمود ... آقا فکری به نادر لطیفی ماموریت یارگیری من تو من با کاپیتان هندوستان را داد و او نیز به بهترین صورت ممکن , وظیفه اش را انجام داد .... غائب سوم نیز حمید جاسمیان مدافع ارزنده تیم ملی و باشگاه شاهین بود که او نیز این دیدار حساس را بجهت آسیب دیدگی از دست داد
* ایران برابر هندوستان , انتخابی المپیک توکیو ( رفت ) .... امجدیه - سه بعد از ظهر ۱۷ خرداد ۱۳۴۳
=============================
پس از آنکه تیم ایران در همان دقایق نخست , روی شوت تماشایی حمید برمکی به گل نخست دست یافت , دو بار دیگر توسط حمید شیرزادگان و همایون بهزادی دروازه هندوستان را گشود تا علیرغم تمام گمانه زنی ها , تیم ملی صاحب یک پیروزی خیره کننده شود .... با دمیدن سوت پایان , آقا فکری روی دوش یارانش جشن پیروزی را بر پا کرد تا یکی از خاطره انگیز ترین صحنه های تاریخ فوتبال ایران ثبت گردد ... ولی این پایان کار نبود و اقا فکری و تیمش می بایست دو هفته دیگر راهی هندوستان شده تا نیمه ی دوم این مسابقه سرنوشت ساز را در گرمای سوزان و جهنمی کلکته برگزار نمایند . پس از پایان یافتن مسابقه رفت , مربی انگلیسی هندوستان در طی مصاحبه با هفته نامه کیهان ورزشی قول جبران نتیجه را در ورزشگاه کلکته داد و همچنین گفت : شما خواهید دید که ما در هندوستان به آسانی , این نتیجه را جبران خواهیم کرد و سپس افزود در مسابقه برگشت به شما نشان خواهیم داد که فوتبال هندوستان دارای چه قدرتی می باشد
بنابر این همه چیز در راه صعود ایران در گروی دیدار سرنوشت ساز در کلکته بود . اما تیم اقا فکری سرمست از پیروزی قاطع در دیدار رفت , با نگاهی توام با تردید از امکان غافلگیری , رهسپار هندوستان شد ...
=======================
* فکری سرت سلامت ..... ایران , پیروز در آمد .....
روز ۳۰ خرداد ۱۳۴۳ و در اوج گرمای آخرین روز بهار , تیم ایران وارد میدان کلکته شد ..... و در کمال ناباوری این مسابقه در راس ساعت ۱/۳۰ ظهر برگزار شد که نشان از تمهیداتی برای کاهش توان تیم ایران بود . اما آقا فکری برای جلوگیری از گرمازدگی بازیکنان , تیم را با لباس یکسره سپید به میدان فرستاد که برای آنروزگار , تصمیمی هوشمندانه بود . حملات هندی ها از چپ و راست روی دروازه ایران , در همان دقایق نخست یک گل برای میزبان بهمراه داشت تا میزبان به جبران نتیجه مسابقه رفت امیدوار گردد .... هوای دم کرده کلکته , حقیقتا نفس بچه های ایران را بشماره انداخته بود ......
یکبار عزیز اصلی ( دروازه بان ایران ) توپ را ناباورانه از درون دروازه بیرون کشید سپس دوبار نیز شوت بازیکنان هندوستان به تیر دروازه ( یکبار به تیر عمودی و یکبار به تیر افقی ) برخورد کرد تا فریاد کر کننده هواداران هندی به اوج برسد ..... بازی کاملا , از دست تیم ایران در آمده بود که یک جابجایی از مربی شایسته ایران ( حسین فکری ) آب سردی بر آتش هندی ها ریخت .
حسین فکری مربی ایران همانند بازی رفت , دست به یارگیری شدید بر روی ستاره های هند زده بود و نادر لطیفی را مامور مهار کاپیتان هند که محور حملات هند بود کرد . سپس جلال طالبی را از گوش چپ به میانه میدان فرا خواند تا ابتکار عمل از دست تیم هند خارج و در اختیار تیم ایران باشد. با حضور جلال طالبی در میانه , قلب تیم ایران منظم زد و بیکباره تعادل بر قرار شد . اکنون مهاجمان زهر دار ایران , آرام آرام جان میگیرند . آنگونه که در طی ۴۰ دقیقه , 3 بار متوالی دروازه هندوستان را سوراخ سوراخ میکنند .
..... و اینچنین , تیم شایسته آقا فکری از دشوارترین مانع در راه صعود به المپیک ۱۹۶۴ نیز عبور میکند ....... همگان در تهران منتظر آنها هستند تا هر چه با شکوهتر نخستین صعود فوتبال ایران را به المپیک , جشن بگیرند . هزاران ایرانی عاشق در فرود گاه و سپس تا درب منزل او را بر دوش میگیرند در حالی که , شعار فکری سرت سلامت , ایران پیروز در آمد نیز بر لبانشان جاریست ... شاهدان عینی آن روز را چنین توصیف میکنند
جمعیت موج میزد ...... و بر سر و دوش گرفتن بازیکنان تیم ملی از درب فرودگاه تا منزل رقابت بود هر گز یادم نمیرود که آقا فکری ( مربی تیم ) را از میدان ژاله ( شهدا کنونی ) تا درب منزل بر دوش گرفته بودند و همان شعار معروف ایران پیروز در آمد را بر لب داشتند چرا که این جشن بزرگ با تولد دو فرزند آخر او همراه شده بود و تبریک دوستان و هم محله ای ها به سبب هر دو موضوع بود .
توضیح : همسر آقا فکری همان روز بازگشت آنها از سفر هندوستان فارغ گشته که ثمره آن دو فرزند ( یک پسر و یک دختر ) بود که به تشخیص و انتخاب اقا فکری بر اساس همان شعار ( فکری سرت سلامت , ایران پیروز در آمد .... ) نام این دو فرزند را , ایران و پیروز نهاد .
* اینگونه تصاویر موجب محبوبیت روز افزون او در جامعه و بویژه میان ورزشدوستان شد ....... و در مقابل , مخالفانش را آزرده خاطر می ساخت .... تیر ماه 1343
کیهان ورزشی در شرح این استقبال با شکوه , چنین مینویسد .....
هواپیما با دو ساعت تاخیر به زمین نشست و مقررات فرودگاه در مقابل عظمت استقبال کنندگان در هم شکست ... چهر ها غرق بوسه شد و گروهی از شادی اشک می ریختند و حلقه های گل , گردن آویز عزیزان پیروز گشت کاروان راه شهر تهران را در پیش گرفت و پیشاپیش همه دسته ارگستر غوغا میکرد فاتحان دروازه های المپیک هر کدام در یک اتومبیل جیپ روباز و در حالیکه حلقه های گل را بر گردن داشتند... شب به نیمه رسیده بود اما پنجره ها یکی یکی باز میشدند و چهره هایی خواب آلود بر روی بالکن ها و بامها فریاد میزدند زنده باد برمکی , زنده یاد شیرزادگان ...... مرسی حسین فکری و هورا بافتخار عرب و .... و . و .....
کاروان ابتدا به سوی باشگاه تهرانجوان رفت .... چرا که جلوی باشگاه تهرانجوان یک طاق نصرت بزرگ بر پا کرده بودند و بزرگان محل اسپند بر آتش ریختند .... سپس میدان ژاله را دور زدند و مقابل باشگاه دارایی مسیر کاروان به پایان رسید از این پس هجوم هواداران اغاز شد و هر گروه یکی از قهرمانان را بر دوش کشیدند و به محل خود بردند بچه های چهار صد دستگاه برای حسن حبیبی ئ منصور امیر اصفی طاق نصرت بسته بودند و بچه های خیابان نصر برای نادر لطیفی چند گوسفند قربانی کردند و .......... خیابان عین الدوله تماما چراغانی بود و برای فکری مربی تیم گوسفند قر بانی کردند و او را تا محله بر دوش کشیدند و در حیاط منزلش قدحهای شربت ساختند . هر گوشه شهر غوغا و جشنی بر پا بود و تا سحر گاه ادامه داشت .....
کیهان ورزشی 13 تیر ماه 1343 - شماره 462
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
آغاز اختلافات با فدراسیون فوتبال :
روز شانزدهم مهر ماه ۱۳۴۵ ( دو ماه مانده به بازیهای آسیایی بانکوک ۱۹۶۶ ) یک تیتر بزرگ بر بالای صفحه نخست ( روی جلد ) کیهان ورزشی - تنها نشریه ورزشی وقت ایران - جلب توجه کرد : مربی مجاری , فوتبالیستهای نامزد شرکت در بازیهای آسیایی را با اختیار تام انتخاب کرد !!!!!
در شرح چنین عنوان گردید که سوچ مربی مجاری با نظر فدراسیون نام بیست و پنج بازیکن نامزد ورود به تیم ملی را اعلام نموده تا نهایتا شانزده بازیکن نهایی برگزیده شوند و حسین فکری ( سرمربی چهار ساله تیم ملی ) با حفظ سمت خود در تمرینات حضور خواهد داشت .... سه روز قبل ( چهارشنبه سیزدهم مهر ۱۳۴۵ ) فدراسیون تشکیل جلسه داد و طبق آن مسئولیت انتخاب بازیکنان تیم ملی را با اختیار تام به سوچ ( مربی مجاری ) محول و ایشان با قبول مسئولیت مستقیم , فردای همان روز ( پنجشنبه ظهر ) اسامی دعوت شدگان را اعلام نمود .
* این بدان معنا بود که مربی چهار ساله تیم ملی حق دخالت در گزینش بازیکنانش را ندارد !
البته کار به همین جا ختم نشد چرا که استاد فکری هفته بعد در مصاحبه با نشریه کیهان ورزشی صحبتهایی را عنوان نمود که موضوع را قدری پیچیده میکرد او معتقد بود که اردوی شوروی در این تصمیم بی تاثیر نبوده است متن آن به شرح زیر است
* نظر شما در مورد اختیار تام و نحوه انتخاب نفرات تیم ملی چیست ؟
- قبل از اینکه بخواهم به سوال شما پاسخ بدهم اجازه دهید دو مطلب را مقدمتا عرض نمایم .
۱ - بعد از مراجعت از شوروی بعلت گرفتاری زیاد , تنها یک مرتبه افتخار دیدار آقای حسین مبشر ( ریاست فدراسیون فوتبال ایران ) را در راهرو های کاخ ورزش بهمراه آقای صدقیانی ملاقات داشتم . ضمن عذرخواهی از قصور خدمتشان عرض کردم : خوب بود آقای صدقیانی در نوشته هایشان قدری جانب عدالت را رعایت میکردند تا قهرمانان پس از یک مسافرت طولانی این چنین از نظر روحی کسل نمیشدند
آقای صدقیانی گفتند که من شنیده ام تو از من ناراحت شده ای ولی من قصدی چنین نداشتم . وانگهی من با آقای مبشر گفته ام که در این مسافرت فقط من بودم و تو که زحمت تیم را بر دوش میکشیدیم و سایرین لازم نبودند . در این میان آقای مبشر که دید آقای صدقیانی برای سوال من جواب روشنی ندارند گفت :
زمان آزادی است و هر که هر چه میخواهد بگوید و بنویسد , بگذار همه مردم بدانند که ما در چه شرایطی زندگی میکنیم و توقع مردم کمتر شود که اگر چنانچه در بانکوک ( بازیهای آسیایی ۱۹۶۶ ) باختیم کسی معترض نباشد البته در این گفتگو که بیش از یکربع ساعت بدرازا نکشید و عده ای شاهد آن بودند وقتی خواستیم خداحافظی کنم با من وعده گذاشت که فردا ساعت یازده و نیم صبح در اطاقش ( وزارت کشاورزی ) بملاقاتش بروم و درباره تمرینات تیم ملی صحبت کنیم اما من چون جواب قانع کننده ای ندیده بودم دوباره تکرار کردم پس شما این اجازه را به همه اعضاء فدراسیون و مربیان داده اید که نواقص و معایب کار را بازگو کنند . در پاسخ گفت :
البته ... شما هم آزادید هر چه میخواهید بگویید و بنویسید .... فردای آنروز به وزارت کشاورزی رفتم گفتند تشریف ندارند .در تربیت بدنی ایشان جلسه تقسیم زمین حضور داشتند و البته میدانید که دعوت به جلسه هم کتبی است .
۲ - اگر خوانندگان عزیز کیهان ورزشی فراموش نکرده باشند عده ای از باشگاهها معترض بودند که من چون مدیر یک باشگاه هستم , نمیتوانم مربی تیم ملی فوتبال باشم سپس این اعتراض ها بالا گرفت تا آنجا که بمن تکلیف کردند که یا مربی تیم ملی باشم یا مدیر باشگاه تهرانجوان . و من روی خصوصیاتی و نیز حقوقی که از این راه بدست می آوردم مربیگری تیم ملی را انتخاب کردم و مدیریت باشگاه تهرانجوان را به آقای عباس زرگر یکی از فوتبالیستهای قدیمی که مورد احترام همگان نیز هست واگذار نمودم و رفتم .... و ایشان که فردی مستقل است و اگر کاری به ایشان سپرده باشد اجازه دخالت به کسی را نمیدهد و بدین شکل بود که سیاست باشگاه تهرانجوان در ورزش , با کار من در تیم ملی از هم جدا شد ایشان رفتند دنبال کار باشگاه تهرانجوان و من هم بدنبال زندگی خود .
این دو مقدمه را عرض کردم تا روشن شود که من هم اجازه صحبت در مورد مسائل مربوط به تیم ملی را از سوی نهادی که در آن کار میکنم را دارم و نیز عدم مسئولیت و دخالت در کار باشگاه تهرانجوان ....... بویژه بولتن آن که زیر نظر یک هیئت تحریره اداره میشود و تنها هر وقت سوالی از من داشته اند با کمال میل پاسخ خواهم داد کما اینکه کیهان ورزشی نیز هر گاه سوالی داشته جوابگو بوده ام . حال اگر مطلبی در بولتن ( اساسنامه ) باشگاه تهرانجوان چاپ شده که به گروهی برخورده و ناراحت شده اند ایشان باید علت آن را در گفتار و رفتار خود نسبت به آن باشگاه جستجو کنند نه من حقیر که همیشه سعی داشته ام احترام پیشکسوتی همگان را رعایت کنم .
اما درباره سوال شما - من با اینکه همه اختیارات را به یکنفر تفویض کنند سخت مخالفم البته منظورم آقای سوچ نیست هر کسی که میخواهد باشد و به همین پایه طی چهار پنچ سال مربیگریم با وجودیکه بارها بمن پیشنهاد شده که با اختیارات تام نفرات تیم ملی را انتخاب کنم ایستادگی کردم و اینکار را به این روش بعهده نگرفتم چون عقیده دارم در شرایطی که نه مسابقه ای ( باشگاهی ) است و نه تشکیلات منسجمی و نه ما با شهرستانها در تماس هستیم صلاح نیست که یکنفر بی جهت بدون استفاده از امکانات موجود و نظریات دیگر خود را بنوعی لوس کند و بگوید این نظریات صحیح است و دیگران حقی ندارند اظهار عقیده کنند .
بجز این رفتار فدراسیون فوتبال در باب واگذاری اتختیارات تام به یک نفر , در حالیکه هیئت انتخاب کننده ای وجود دارد و بدون اینکه آنرا قبلا منحل اعلام کند نیز غیر قانونی است . چطور امکان پذیر است در شرایطی که هیئت انتخاب کننده ای وجود دارد فدراسیون قبل از گرفتن اختیارات , همان اختیارات را به یکنفر دیگر بدهد ؟
پسندیده بود که فدراسیون فوتبال تعجیل نمیکرد و شیوه جدیدی را بوجود و حس بی اعتمادی و نا امنی را بمن مربی تیم ملی , دیکته نمیکرد و بدون اینکه با هیئت انتخاب کننده صحبت و یا آنها را عزل کند بی هیچ منطقی دست به کودتا نمیزد و با صادر نمودن یک اعلامیه شرایطی را بوچود نمی آورد که وقتی یک محصل دبیرستانی دلیل آن را از من بپرسد جوابی قانع کننده برای آن نداشته باشم . حال برای استحضار خوانندگان که گمان نبرند بی منطق حرف میزنم مثالی میزنم :
در اعلامیه اختیارات تام چنین عنوان شده است - این 25 نفر تغییر ناپذیرند و فردی به آنها اضافه نمیشود البته در هر شرایط - اما جای دیگر عنوان شده است اگر حین عمل دیده شد که بازیکنان دیگری شایستگی دارند دعوت میشوند !
چطور ممکن است نفرات تغییر ناپذیر باشند ولی هر وقت خواستند نفراتی به آن بیافزایند ؟ در ضمن این سخنان مستر سوچ است یا فدراسیون فوتبال ؟ چون یکجا فدراسیون فوتبال صحبت میکند و یک جا مستر سوچ میفرماید ! این چگونه است اگر اختیار تام داده ایم بغلط یا صحیح .... پس این حرفها چیست , اگر کلاه شرعی است پس مردم را چرا معطل کرده ایم از طرفی فدراسیون فوتبال چه انگیزه ای داشته است که چنین اقدامی انجام داده آیا مربیان قبلی و هیئت انتخاب کننده سابق بد عمل کرده اند ؟ اینها را باید برای مردم و افکارشان روشن کنید سپس اختیارات را به یک فرد تفویض کنید اگر مربی قبلی بد عمل کرده یا اشتباهی مرتکب شده پس چرا پشت سر هم تشکر و امتنان کرده اید و همین چند روز پیش هم نوشته اید و فرستادید ... اگر هیئت انتخاب کننده بد کرده است یا اشتباه کرده .. که حالا یکی از همان افراد اختیار تام گرفته چطور قانع شدید که به او اختیار تام داده اید ؟ و این در صورتی است که روش ایشان را در گذشته نپسندیده اید ! مگر آقای صدقیانی در مصاحبه خود نگفتند که من به احترام فکری و سوچ انتخاب را زمین گذاشتم ( در صورتیکه این طور نیست و ایشان زیر صورت جلسه امضاء دارد و شب انتخابات بیش از همه صحبت نمود و حتی نفرات مورد نظر خود را انتخاب نیز نمود ) حالا فرض که صدقیانی هیچکاره بوده و من و سوچ انتخاب کرده ایم , این انتخاب را سوچ نیز قبول داشته است یا نه ؟ اگر قبول داشته است پس سوچ هم بنا به گفته صدقیانی اشتباه کرده است چون صدقیانی انتخابات گذشته را نپسندیده و به احترام ما دو نفر ورقه سفید داده است پس چطور کسی را که به گفته خود صدقیانی اشتباه کرده است انتخاب نموده و به آن اختیار تام میدهیم ؟ اگر هم بگوییم سوچ تحت تاثیر من بوده و هرچه که من گفته ام قبول کرده از کجا معلوم که فردا تحت تاثیر فرد دیگری قرار نگیرد ؟ پس با دلایل بالا نمیتوان قبول کرد که سوچ مربی مستقل و با اراده ای است و سپردن تیم مملکت , تنها به دست او صحیح نیست مگر اینکه قبول داشته باشیم فکری در این مسافرت قصوری کرده و چیزی گفته که بعدا آن سخن را رندان بزرگ کرده اند و به مبشر تحویل داده اند آن وقت جناب مبشر هم برای مبارزه با فکری و کوبیدن او - طی اعلامیه ای - بدون اینکه هیئت انتخاب کننده را معزول بدارد اختیارات تام را تفویض و بنده را خلع نمودند حالا اگر بنده را خلع مینمودند باز بد نبود که در پرتو توجهات ایشان ما نفسی براحتی بکشیم اما ابلاغ نمودند که هفته ای سه روز بر سر تمرینات نیز حاضر شویم .
و ضمنا آقای سوچ را که به تصدیق آقای صدقیانی و شهادت تمام بازیکنان که در طول مدت مسافرت فقط تا مسابقه برابر آرارات ( یعنی نخستین مسابقه ) همکاری داشته اند جلو انداخته اند و معلوم نیست که برایشان چه آشی پخنه اند و گر نه همه میدانند لیست موجود چندان چیز عجیب و غریبی نیست .... چرا که باز همان آقایان دعوت شده اند و تنها چهار تن خط خورده اند . ظاهرا دو تن برای مندرجات در بولتن باشگاه تهرانجوان و دو تن نیز برای رد گم کنی
برای آنکه آقای مبشر گمان نبرند که من حرفی پشت سر ایشان زده ام دو مرتبه تاکید میکنم که نوشته های بولتن باشگاه تهرانجوان مربوط بمن نیست و تقاضا دارم پای مرا در این کارها بمیان نکشید و حساب باشگاه را با من قاطی نکنید
دوم اینکه تنها سخنی که ما در سفر به شوروی زدیم و یک خرده بودار بنظر میرسید این بود که به آقای حاجیان ( خزانه دار فدراسیون ) گفتم : آقا جون مگر مبشر جلوی من به تو نگفت که هر چه آقای صدقیانی گفت انجام بده چرا بچه ها را ناراحت میکنی چرا هزینه تلگرافشان را پرداخت نمیکنی تا صدقیانی مدام پیش من شکایت کند
ایشان هم گفت مبشر خودش تا الان کلی پول بمن بدهکار است
من به او گفتم مگر پانزده هزار تومان پول برای این مسافرت به تو نداده اند ..... از آن پولها بده و او در پاسخ گفت :
خدا پدرت را بیامرزد پنج هزار تومان به هتل کمودور دادیم لباس دوختیم والسلام .
بار دیگر کفتم بچه ها میگویند به آقای حاجیان پیشنهاد کن اگر روبل کم داره ما حاضریم هر کدام ده بیست روبل از پول تو جیبی خود بدهیم و او در تهران بما ریال بپردازد اما حاجیان سر اختلاف قیمت روبل و ریال , قبول نکرد .... ولی وقتی بچه ها دیدند که خودش با روبل جیبش , مخارج را میپردازد اعتراض کردند که چرا مخارج ما را نمیپردازد در صورتیکه روبل های او هم خرد شده از بانک نیست !
باور کنید اگر چیزی به غیر از این پیش شما گفته اند دروغ است ضمن اینکه صدقیانی - ملکشاهی و حاجیان وقتی فهمیدند که مقامات شوروی ما را بر نمیگردانند بیش از حد ناراحت شدند آن دو میگفتند هر چه به حسین جون ( صدقیانی ) می گوییم کار خراب است میگوید من درستش میکنم حالا اینطوری گرفتار شده ایم آقای ملکشاهی معتقد بود که خوب است پول میفرستادند و ما بخرج آنها آنقدر اینجا میمانیم تا پول از تهران بفرستند - حاجیان هم ککش نمیگزید ... فقط این صدقیانی بود که مدام حرص میخورد تا آنجا که حقیقتا دلم برایش سوخت و با بچه ها قرار گذاشتیم یکی پنجاه روبل اهدایی فدراسیون شوروی را رویهم بگذاریم و بلیط مراجعت به ایران را تهیه نماییم چرا که اگر از شوروی خارج میشدیم محال بود که بتوانیم به راحتی بازگردیم مگر اینکه پول به دلار میفرستادند و اینکار نیز بسادگی میسر نبود .
بله اینکار خلاف را هم بنده کرده ام که اگر نمیبایست میکردم معذرت میخواهم در غیر اینصورت صدقیانی از غصه دق میکرد کما اینکه چند مرتبه از شدت ناراحتی از حاجیان و سوچ تا پای سکته رفت و چند روزی بستری شد حالا اگر چیزی دیگری بعرض شما آقای مبشر رسانده اند دروغ , دروغ است .
بیست و سوم مهر ماه ۱۳۴۵ - کیهان ورزشی شماره ۵۹۲
در همان شماره نشریه کیهان ورزشی چند جمله از قول رئیس فدراسیون بچاپ رسید
حسین مبشر ریاست فدراسیون فوتبال :
حسین فکری دچار یک سوء تفاهم بی اساس شده است
آقای حسین مبشر رئیس فدراسیون فوتبال ایران طی یک گفتگو تلفنی به خبرنگار ما اظهار داشت غرض از واگذاری امر انتخاب نفرات تیم ملی به سوچ مربی مجاری بهیچ وجه نفی خدمات آقای حسین فکری نیست و یا عزل ایشان نبوده است و تنها مساله انتخاب اعضای تیم ملی به این جهت به آقای سوچ محول شده که در هر حال ما فقط با یک مسئول سرو کار داشته باشیم و خوب و بد را در تنها از چشم یکنفر ببینیم و مسئولیت لوث نگردد و من یقین دارم دوست و همکار عزیزمان آقای فکری دچار یک سوء تفاهم شده اند و امیدوارم که این سوء تفاهم بهمین جا ختم شود .
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
* پیشنهاد همکاری از سوی فدراسیون آتابای ....
اواسط سال ۱۳۵۱ ورزش ایران ( بویژه فوتبال ) در سطح مدیریت , دستخوش تغییرات وسیع شد و کامبیز آتابای , بعنوان دهمین به رئیاست فدراسیون فوتبال ,منصوب گشت .... او چند روز پس از قبول این سمت , دوتن از چهره های صاحب نام ورزش ایران را به همکاری دعوت نمود آن دو عبارتند از حسین فکری و حسین جبارزادگان ( دو ستاره ورزش ایران و منتصب به باشگاه تهرانجوان )
آن دو ابتدا پیشنهاد را پذیرفتند ..... اما بفاصله کوتاهی ( 24 ساعت ) , از سمت خود استعفاء دادند ! حسین فکری به سمت سرپرستی و مدیر تیمهای ملی و حسین جبارزادگان بعنوان رئیس هیات فوتبال تهران ........ سه روز بعد آقا فکری در نشریه کیهان دلایل استعفا خود را چنین شرح میدهد :
سوال : چه کسی شما را به همکاری دعوت نمود ؟
- آقای آتابای ایشان و همکارشان آقای دیده بان جست و جو میکنند و با افرادی که مورد اطمینانشان بودند صلاح مصلحت میکنند و سپس انگشت روی نام من میگذارند .
سوال : چگونه در فاصله دو روز یعنی چهارشنبه شب که آقای آتابای وارد تهران شد تا جمعه شب که اسامی از بلندگو ورزشگاه اعلام گردید , این مطالعات انجام شد ؟
- آقای آتابای از مدتها پیش از این میدانستند که خدمت در فدراسیون فوتبال به ایشان محول شده و این مطالعات را قبل از سفر به انگلستان بعمل آورده بودند .
سوال : و شما هر دو ( فکری و جبارزادگان ) آن را پذیرفتید و سپس استعفاء کردید , دلیل تصمیم دوم چه بود ؟
- بسیار بسیار ساده ! از همان لحظه نخست علیه من شروع کردند به اعلامیه دادن و چند تن شناخته شده راه افتادن تا ذهن مقامات فدراسیون فوتبال را نسبت بمن (( روشن )) کنند ! من واقعا حیفم آمد جوانی که دو روز است با این شور و اشتیاق تصدی فدراسیون را در اختیار گرفته بخاطر حفظ من , وارد جهنم اختلافات شود .... رفتم پیش آقای آتابای و به ایشان گفتم :
اجازه بدهید در همان سازمان پرسپولیس خدمت کنم و هر گاه به خدمت من در فدراسیون نیاز افتاد بطور افتخاری و با تمام وجود در اختیار شما خواهم بود من بایشان خاطر جمعی دادم که وجود من را در راس تیمهای ملی را یکنفر نمیتواند تحمل کند و همین یک نفر برای خرد کردن اعصاب شما و فوتبال کافیست و این اطمینان را به ایشان دادم که حدمت من در سازمان پرسپولیس خدمت به فدراسیون فوتبال هم میتواند باشد و رئیس فدراسیون از من تشکر کرد , صورت مرا بوسید و باور کرد که غیر مستقیم در خدمت فدراسیون فوتبال ایران هستم
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مصاحبه در نوع خود جالب با نشریه دنیای ورزش - دی ماه 1357
آقا فکری : کدام مصالح عمومی ؟ .... کدام مقتضیات اجتماعی ...... ؟
5 روز مانده به نوروز 1347 که نامه ای از سازمان تربیت بدنی به باشگاه تهرانجوان رسید و در آن انحلال باشگاه به مدیر آن اطلاع داده شد یک ضربه بزرگ بر پیگر تهرانجوان , ولی نچندان نا منتظر ! قرار گرفتن تیمسار خسروانی رئیس باشگاه تاج در پست ریاست سازمان تربیت بدنی , بستن باشگاه تهرانجوان را چندان غیر منتظره نمیساخت . چرا که ماجراهای اختلافات و درگیر های فکری - خسروانی و باشگاههای تاج و تهرانجوان قصه ای دیرین بود که بی شک از ماجراهای بیادماندنی ورزش ماست و اختلاف سلیقه این دو جناح و مسائلی که اینان با یکدیگر داشته اند طول سالها از پایدارترین درگیریها بوده است .
و بزرگترین لطمه را هم خسروانی وقتی به آقا فکری زد که در مقام رئیس سازمان تربیت بدنی , تهرانجوان را تعطیل کرد و تا زمانیکه رویس سازمان بود تهرانجوان بسته ماند . اینجا فکری از چگونگی لغو پروانه باشگاه و روابط و اختلاف تهرانجوان با رئیس سازمان وقت سخن می گوید .
تعطیلی تهرانجوان
بارها و به کرات قبل از اینکه مملکت به این شکا در آمده باشد ( حوادث زمستان 57 ) و مطبوعات آزادی خود را یافته باشند به مجلات و روزنانه های مختلف و هر سازمانی که فکر میکردم قدرت ایستادگی و مقاومت و جلوگیری از اجحافی که به من و ورزشکاران تهرانجوان شده را داشته باشد مراجعه کرده و داد خواهی نموده ام .
حتی به دادگستری , دادستان تهران و دادستان ارتش نامه نوشتم که سرپرست یک دستگاه ورزشی که خود را نماینده شاه می داند , چطور بخود اجازه میدهد بدون هیچ مجوزی کاری را که باید دستگاههای قانونی مملکت انجام دهند فقط روی قلدری و زورگوییبا نوشتن چنین حکمی , انجام میدهد ( نامه سازمان تربیت بدنی که در زیر آمده )
مدیر باشگاه تهرانجوان ( آقای حسین فکری )
بنا به مقتضیات و مصالح عمومی و اجتماعی از تاریخ چهار شنبه 23 / 12 / 1346 پروانه آن باشگاه لغو میگردد . مقتضی است آن قسمت از دارایی باشگاه اعم از منقول و غیر منقول که متعلق به سازمان تربیت بدنی و تفریحات سالم ایرانی است تحویل و رسید دریافت دارید .
رئیس سازمان تربیت بدنی و تفریحات سالم ایران - سرلشگر خسروانی
بیشتر صحبت من این است که چطور این آقا بخود اجازه داده این جمله را که به او مربوط نیست و به دستگاهخهای قضایی ربط دارد برای انحلال یک باشگاه که از جهت فعالیت هم ارز باشگاه خودش ( تاج ) بوده بنویسد ( بنا به مقتضیات و مصالح عمومی و اجتماعی )
کدام مصالح عمومی و کدام مقتضیات اجتماعی ؟ زمانیکه خسروانی رئیس سازمان تربیت بدنی شدتا وقتی که جکم بستن تهرانجوان را صادر کرد یک ماهی بیشتر نمیگذشت و این یک ماه هم اغلب تعطیل بود تا پرونده کمکهای دریافتی تاج از سازمانرا که ما لیست آن را داشتیم از بین ببرد .
من در همین دوران یک ماه هم بعنوان مربی تیم ملی در فدراسیون سرهنگ سرودی کار میکردم و موردی پیش نیامد تا بتواند ان را مستمسک قرار دهد و دشمنی خود را با من که از کانون باشگاههای آن زمان سرچشمه میگرفت ( و جریانش را بعد خواهم گفت ) اعمال نماید .
مطلب بر سر این بود که این لغات نامانوس که کنار هم چیده شد و حتی خود او معنی کلمه به کلمه آنرا نمیداند برای انحلال تهرانجوان موردی نداشت و گویی فراموش کرده بود ایشان نه وزیر دادگستری بودند , نه مسئول تعیین هویت و نه سازمان امنیت و شهربانی .
تنها ایرادی که میتوانستند به باشگاه ما بگیرند از لحاظ .رزشی بود که متاسفانه برایش مقدور نبود زیرا بهترین تیمهای والیبال , بسکتبال . فوتبال , دوچرخه سواری و شطرنج آنزمان ( میانه دهه 40 شمسی ) را داشتیم .
حتی بعد از مدتی دریافتیم که انحلال تهرانجوان برای انتقال بازیکنان مبرز ( شاخص ) ما به تاج هم بوده و فقط ناشی از انتشار بولتن نبوده ... که آن هم بجهت اصالت بازیکنان خوب تهرانجوان عملی نشد و هنگامی که چنین دید بعنوان رئیس سازمان بخشنامه کرد بازیکنان باشگاههای منحله بیش از 3 نفر نمیتوانند در باشگاههای دیگری ثبت نام کنند و این نشان میدهد رفیق ما تا حد عصبانی شده بود !
تلاش یکساله ...
مدتی بعد سرتیپ منوچهری که از همکاران زمان حودش بود به باشگاه امد تا اثاثیه دولتی را تحویل بگیرد , وقتی با او از ظلمهایی که بهمن و تهرانجوان شده بود حرف زدم دلش برحم امد و گفت : من هم میدانستم آهی در بساط نیست و فقط برای انجام وظیفخ آمدم . ضمنا وقتی گفتم باشگاه ما و شخص من , حتی در یک مورد هم در کلانتری و یا هر اداره انتظامی پرونده نداریم با خنده گفت مگر همه انهایی که حالا پرونده دارند اول هم داشته اند , خوب برایشان درست میکنند و رفت !
قبل از بسته شدن باشگاه همه تلاش من این بود که به دستگاهها بگویم خسروانی تهرانجوان را خواهد بست و بهمین خاطر از طریق دوستانی که در رادیو کار میکردند , با اقای معینیان ( رئیس دفتر مخصوص ) تماس گرفتم و به ایشان گفتم : خسروانی تهرانجوان را منحل میکند و شما جلوگیری کنید ایشان در جواب من گفت : قصاص قبل از جنایت که نمیشود کرد
بعد ار انحلال باز پیش آقای معینیان رفتم ایشان گفتند : من با خسروانی صحبت کردم و گفت : باشگاه مال مخالفین است و تختی هم آنجا ورزش میکرده است
بدنبال تعطسلی تهرانجوان پرونده قطوری از کارهای خلافی که انجام داده بود به بازرسی شاهنشاهی دادم ( پرونده ای که مخالفین او در دستگاه ورزش در اختیارم گذارده بودند ) تیمساری بنام شهریاری مامور این پرونده شد و چیزی نمانده بود رفیق ما بجرم اختلاس از کار برکنار شود که یکدفعه کار خراب شد !... البته باید توجه داشت خسروانی همیشه برای اینکه از آفات زمانه مصون بماند رئیس یا سرپرست باشگاه تاج را از امرای ارتش یا وزرای دربار انتخاب میکرد که از همه جا بی خبر بودند و زیر سایه آنها کارهایش را عملی میساخت .
تیمسار شهریاری وقتی مدارک ما را در مورد وسایل ورزشی که خسروانی بنام دربار بدون گمرک وارد میکرد و در فروشگاه شخصی اش ( تاج ) میگذاشت دید , یکراست پیش علم ( وزیر دربار و سرپرست سازمان تاج در آنزمان ) رفت تا مدارک ح.د را با واقعیات مقایسه کند .
این افسر بنظر من شریف , که میخواست احقاق حق کند , ندانسته پیش علم رفت و به او گفت : فردا تشریف بیاورید تا کلیه مدارک و پرونده ها را در اختیار شما بگذارم . وقتی شهریاری برگشت گفت : کار تمام است اما چند روز بعد کار خودش تمام شد !! ..... چرا که وقتی ما سراغش رفتیم , ما را به بازرسی شاهنشاهی راه ندادند و در جواب گفتند تیمسار شهریاری عوض شد !
پس از این ماجرا یک سال آزگار ,با تمام مراجع قانونی و غیر قانونی و انتظامی و حتی امام جمعه تهران و هرکسی که به هر شکل ممکن میتوانست کاری انجام دهد مراجعه کردیم و از ظلمی که به ما و ورزشکاران تهرانجوان شده بود گفتیم که این اقا , چرا با آبرو و حیثیت چندین ساله ما بازی کرده است ؟!
مرا به استادیوم راه ندادند ....
یک روز با مرجوم خاتم ( تیمسار محمد خاتم رئیس وقت نیروی هوایی و کاپیتان ارزنده تیم فوتبال باشگاه تاج در دهه بیست ) صحبت کردم . گفت : اگر حاضری با خسروانی کار کنی بهش تلفن کنم ؟ ... گفتم : تلفن نه اما ازش شکایت دارم ... گفت : مرا داخل نکن ولی بیا تیم فوتبال عقاب را تمرین بده ... نخستین روزی که عقاب میخواست به مربیگری من در امجدیه مسابقه بدهد ( میانه سال 1347 ) مرا به استادیوم راه ندادند و ما مجبور شدیم در خانه فرامرز ظلی ( دروازه بان اسبق تیم ملی ) که گلر تیم عقاب که نزدیک امجدیه بود , تشکیل جلسه بدهیم و عقاب بدون مربی به زمین رفت !
پس از بستن باشگاه تهرانجوان و زمانی که فریادهای ما به جایی نرسید , زمانیکه در روزنامه مردم ( ارگان حزب مردم ) بر علیه او و اعمال خلافش مطلب مینوشتم , تصمیم گرفت روش خود را عوض کند و از درب سازش در آمد . و برایم پیغامی فرستاد و جلسه ای با آقای جلالی ( مدیر وقت باشگاه تاج ) و آقای طیورچی در جوجه کبابی حاتم تشکیل دادیم .و گفتند : چه کنیم شما دست از مخالفت بردارید ؟
گفتم : باشگاه تهرانجوان باز کنید , بابت اعمالتان عذرخواهی کنید و حق و حقوق مرا از مربیگری تیم ملی , بپردازید .
گفتند : با نوجه به مسائل قبلی , اینکه دوباره بخواهند با اجازه از شاه ,تهرانجوان را دوباره بازگشایی کنند , ممکن نیست . ولی بنام یکی از دوستان شما میشود باشگاه را گشود من موافقت نکردم ولی انها برای اینکه سرو صدای ما بخوابد بنام طبا طبایی از دوستان نزدیک ما , پروانه فعالیت باشگاهی بنام طوفان را , صادر نمودند اما ما راضی نشدیم که باشگاههای دیگر بسته بمانند و ما باز ..... این بود که دنبال پرونده ایشان را گرفتیم و بنوشتن اعمال خلافش ادامه دادیم که خوششان نیامد و دو ماه بعد طوفان را نیز تعطیل نمودند .....
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
افتخارات آقا فکری
دوران بازیگری
* نائب قهرمان بازیهای آسیایی دهلی ( تیم ملی ) 1951
* قهرمان چام حذفی تهران ( شاهین ) 1327
* قهرمان چام حذفی تهران ( شاهین ) 1328
* قهرمان چام حذفی تهران ( شاهین ) 1329
* نائب قهرمان باشگاههای تهران ( شاهین ) 1328
دوران مربیگری
* صعود به المپیک توکیو ( تیم ملی ) 1964 ( نخستین صعود تیم ملی به المپیک )
* حضور در المپیک توکیو ( تیم ملی ) 1964 ( نخستین حضور تیم ملی در المپیک )
* نائب قهرمان باریهای آسیایی بانکوک ( تیم ملی ) 1966
* قهرمان جام منطقه ای ( پیمان سنتو ) ( تیم ملی ) 1344 ( نخستین دوره مسابقات )
* نائب قهرمان باشگاههای تهران ( پرسپولیس ) 1350
* نائب قهرمان باشگاههای تهران ( عقاب ) 1351
* قهرمان تورنمنت جام چهار آبان ( عقاب ) 1351
* عنوان چهارمی جام تخت جمشید ( عقاب ) 1352
* عنوان پنجمی جام تخت جمشید ( تراکتورسازی ) 1356 ( عنوان ارزشمند برای تیم تازه صعود کرده تراکتورسازی )
* صعود از دسته دوم به دسته اول جام آزادگان ( ماشین سازی ) 1372
* صعود از دسته دوم به دسته اول جام آزادگان ( پیام مقاومت مشهد ) 1373
* قهرمان جوانان تهران ( تهرانجوتن ) 1355
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
* نشریه روز ورزش ............
پس از حوادث بهمن 57 ( انقلاب اسلامی ) که منجر به تغییرات وسیع در سطح نظام و متعاقب آن شیوه مدیریت ورزش گشت .... آقا فکری بعنوان شایسته ترین و مقبولترین فرد در نزد جامعه جهت دراختیار گرفتن سکان رهبری ورزش ایران شناخته و بنظر می رسید که او می بایست ریاست سازمان تربیت بدنی را در دست بکیرد اما پاره ای از مسایل که از سوی گروهی از مخالفان ایراد شد ( که به روزگار جوانی اقا فکری و حضور او در یک سازمانی حزبی دهه 30 شمسی ) بود , مانع از آن گشت که او در راس هرم ورزش باشد ... اما با انتخاب نخستین رئیس سازمان تربیت بدنی پس از انقلاب , حسین شاه حسینی و عدم آشنایی و وقوف کامل ان بر مسائل ورزش , نیاز به او جضور فردی چون اقا فکری بشدت احساس می گشت و او نیز که همواره تشنه خدمت به ورزش و ورزشکار تحت هر عنوان و سمت رسمی و غیر رسمی بود , از هیچگونه کمکی فروگذار ننمود بگونه ای که بسیارانی آقا فکری را فرد نخست مدیریت سازمان تربیت بدنی پس از انقلاب میدانند هر چند که این عنوان هرگز به او منتسب نشد !
آقا فکری ( مرداد ماه 1358 ) در کنار کمک به سازمان تربیت بدنی و همچنین فعالیت در باشگاه تهرانجوان , به انتشار نشریه ای ورزشی تحت عنوان " روز ورزش " اقدام نمود و با گرد آوری چند ورزشی نویس جوان پایه های انتشار نخستین نشریه ورزشی پس از انقلاب را , پی ریزی کرد استاد اردشیر لارودی - زنده یاد ناصر احمد پور - فرامرز تهرانی رفیع ( ورزشی نویس اسبق دنیای ورزش ) - بهمن فروتن ( مربی و کارشناس فوتبال ) - استاد جعفر تبریزی ( عکاس خبره ورزشی ) و ....... جمله از نفرات برگزیده آقا فکری بودند که در یک زیر زمین کوچک , واحد مسکونی , واقع در خیابان لاله زار چهار راه کنج ,......
* هفته نامه روز ورزش , در محیطی دوستانه با تیرازی حدود 5000 نسخه , انتشار و آقا فکری خود اغلب کارهای آن را بر عهده داشت بگونه ای که هزینه های آن بسیار اندک بود .... اما بسرعت جایگاه ویژه ای در میان قشر ورزش دوست , یافت
بمدت سه سال انتشار نشریه روز ورزش ادامه یافت تا آنکه در زمان مدیریت مصطفی داودی بر سازمان ورزش , قانونی عجیب و موهوم بنام طرح 27 ساله های فوتبال , اعمال شد و موجب شگفتی اهالی ورزش ..... اقا فکری که طی بیست سال حضور مستمر و پر رنگ خود در فضای فوتبال ایران , همواره به صراحت کلام , شهره بود ( با شهامتی خاص خود که شاخصه اصلی اش نیز بود ) , لب به شکایت گشود و بشدت به تصمیم مدیران وقت اعتراض نمود و اقرادی را که چنین طرحی را بنا نهاده اند گروهی نادان خواند , که نه از فوتبال چیزی میدانند و نه از فضای ورزش ایران ....
او اعتقاد داشت که مملکت ما , همانند کشورهای پیشرفته (در زمینه ورزش ) نیست که ما بازیکنان 14 , 15 ساله را دارا باشیم و بتوانیم از جوانان بهره مند گردیم ........ در فضای ورزش ایران بازیکن ملی در 25 سالگی به تکامل می رسد و با حذف شایسته های 27 ساله , بناگاه ثمره تلاش یک دهه سازملن ورزش ( فوتیال ) و تلاش ده ها مربی که نتیجه ان حضور جمعی نخبه , تحت عنوان تیم ملی است از کف خواهیم رفت و این طرح همانند خودکشی در فوتبال ملی خواهد بود ...
جملاتی که به مذاق مدیران وقت , چندان خوش نیامد و زمینه توقیف نشریه اقا فکری ( روز ورزش ) از همان جا آغاز شد ...... سپس موضوع لغو تجدید انتشار کتاب فوتبال اقا فکری ( که به چاپ ششم یا هفتم رسیده بود ) به بهانه واهی عدم کسب اجازه جهت انتشار یک عکس پرسنلی از مقامات وقت , موجب شد تا اختلافات میان اقا فکری و مدیران ورزشی بیش از قبل شود و کار تا بدانجا بالا بگیرد کهبه تهدید های کلامی نیز بکشد ...
تلاشهای دوستان و شاگردان اقا فکری بویژه استاد قاسم پناهگر ( مربی ارزنده فوتبال تهران ) در کاهش اختلافات بجایی نرسید و سرانجام یک شب آقا فکری را بازداشت و مدت یازده ماه , اجرای حکم ( قرار بازداشت موقت ) برای پیر دیر فوتبال ایرانی ...............
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
* آقا فکری و سرخه حصار ...... !
خدمات بی شائبه اقا فکری به فوتبال و جوانان ایرانی را , میتوان درجای جای کشور مشاهده نمود ... از تهران و تبریز و مشهد تا قریه کوچکی بنام سرخه حصار در یکی از محرومترین مناطق جنوب شرق استان تهران - حضور میان جوانان پاک و زحمتکش روستایی که علیرغم همه شایستگی ها هرگز آنگونه که باید مورد توجه قرار نمیگیرند ....
پس از لغو امتیاز نشریه ورزشی آقا فکری ( روز ورزش ) و خانه نشینی مجدد و عدم اشتغال ( نیمه نخست دهه شصت شمسی ) بحهت پاره ای از اختلاف نظرها , به پیشنها یکی از دوستان به این منطقه رفته و او که , ندیده , مخالف اشتغال در این منطقه بود , پس از مشاهده خلوص و پاکی جوانان پر شور و مهمان نواز , چنان علاقمند خدمت شد که نزدیک به یک دهه از عمر گرانبهای خویش را , صرف آموزش و تعلیم آنان نمود نتیجه این تصمیم , گسترش باشگاه و افزایش علاقمندی و نیز معرفی چند چهره مستعد به فوتبال باشگاهی بود ... این باشگاه که یادگار نیک از آقا فکری است , هنوز نیز فعال و پابرحاست و به نشانه قدرشناسی از معلم و مربی اسبق تیم ملی , دیوار آن مزین به تصویر اوست ....
* تصویری ارزشمند از دوران حضور آقا فکری در باشگاه ورزشی سرخه حصار میانه دهه 60 شمسی .......
* تیم فوتبال باشگاه سرخه حصار با رهبری مربی اسبق تیم ملی زنده یاد استاد حسین فکری ..................................................... دهه شصت شمسی
گالری استاد حسین فکری
* حسین فکری دانشکده افسری - دسته سواره نظام ...... ( ابتدای دهه ۲۰ شمسی )
* تیم فوتبال باشگاه عقاب یادگاری نیک از استاد حسین فکری ( نخستین دوره جام تخت جمشید ۱۳۵۲ )
* آقا فکری بر دوش شاگردانش ..... لحظاتی پس از پیروزی ارزشمند تهرانجوان , برابر تاج - نخستین دوره جام حذفی ایران ( یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۵۵ )
* مسعود فکری , گوشه هایی از توانایی های پدر را با خود داشت و همگان ظهور یک فکری دیگر را نوید میدادند .... افسوس که روزهای اوج اش با دوران رخوت فوتبال توام گشت - دیدار جوانان تهرانجوان با چوانان تاج - مسابقات باشگاههای تهران رده جوانان که با قهرمانی تهرانجوان و مسعود فکری پایان یافت ........ مرداد ماه ۱۳۵۶
* تیم فوتبال جوانان تهرانجوان با رهبری آقا فکری , قهرمان مسابقات رده جوانان باشگاههای تهران ....... مرداد ماه ۱۳۵۶
* تیم فوتبال باشگاه تراکتورسازی و استاد حسین فکری - پنجمین دوره جام تخت چمشید 1356
* استاد حسین فکری و مربیگری در منطقه سرخه حصار میانه - نیمه دوم دهه 60 شمسی ....... استاد اکبر مالکی ( چپ ) یار دیرین آقا فکری نیز , در تصویر حضور دارند .
* خلق یک شگفتی دیگر ....... پیروزی ارزشمند با تیم جوان و تازه صعود کرده پیام مقاومت مشهد , برابر تیم پر ستاره پرسپولیس ..... مسابقات لیگ سراسری ایران - جام آزادگان 1375
* آدنیس خراسان و یک موفقیت دیگر برای اقا فکری ....... رکوردار گلزنی در تاریخ لیگ ایران ( رضا عنایتی ) یکی از شاگردان استاد , در آدنیس بود که همواره شرط قدرشناسی را بجای آورده و موفقیت هایش را در زمینه فوتبال , مدیون اقا فکری میداند
* آخرین تصویر از بزرگمرد تاریخ فوتبال ایران زنده یاد حسین فکری ( آقا فکری ) بیمارستان کسری - مرداد ماه 1382