مجید حلوایی

مجید حلوایی

  A happy evening with Dear Majid Halvaee

Former Iranian Footballer, Iran National Team and Pas FC  - Winner of the AFC Cup 1972 - Participation in the Munich Olympics 1972 and the Mini World Cup (Brazil Independence Cup ) 1972

 

 

   مجید حلوایی عزیز ...........

 

 یک عصر شاد تابستانی , با فرزند شایسته ایران و خوزستان , استاد ارجمند مجید حلوایی عزیز .......  

 

 

------------------------------------------

--------------------------------------

 

* تاریخ    : بیست و سوم مرداد 1396

* عکاس  : استاد علی کاوه 

 

 

 عصر چهارشنبه 23 مرداد 96  , خانواده مهربان و صمیمی  حلوایی , پذیرای گروه وبسایت جام تخت جمشید بودند . مجید حلوایی عزیز ,  مدافع  پرتوان , چابک و با تعصب تیم ملی  و  از بهترین های دهه پنجاه شمسی ایران  ...........  استاد با روی گشاده و کلام شیرین اش  , از آغاز فوتبال و روزگار جوانی  گفت .... از لحظه ی باشکوه گشودن دروازه برزیل و شیلی  .....  تا صعود به آوردگاه المپیک و فتح جام ملتهای آسیا  در فراسوی مرزها  ... از جام کوروش کبیر , جام عمران منطقه ای , بازیهای آسیایی  و سرانجام تلالو کاپ نقره فام جام تخت جمشید , بر فراز دستان استوارش , روی مخمل سبز ورزشگاه بزرگ شهر ...... 

 

 مجید حلوایی از اغاز تا پایان  گفت و گفت ......... آنچنانکه تا چشم بر هم زدیم ساعت ها گذشت و سوالات بسیار , همچنان باقی ماند . بازگویی قریب دو دهه , ظرف چند ساعت !!  براستی که یک خیال باطل بود . از تحسین شدن توسط بهترین مهاجمان تاریخ  فوتبال , گرد مولر افسانه ای ( اقای گل جام جهانی 1970 )   , زنده یاد اوزه بیو ( اقای گل جام جهانی 1966 )  ,  توستائوی برزیلی فاتح ابدی جام ژول ریمه  ...... تا فرانس بکن بائر , قیصر فوتبال آلمان که خود یک مدافع بود و به رسم یادبود و تحسین ,  پیراهن  خویش را به او هدیه نمود .

 

 

 

 

------------------------------------------------- 

* مجید حلوایی با قلب خویش , پذیرای ما بود ......

 

 استاد را براستی که انسانی کم نظیر یافتیم ...... آنگونه که در میان هر جمله اش  صفا و صمیمیت , موج میزد و لبخند های همیشگی اش  تچسمی از پاکی و بی الایشی ورزشکاران سالهای دور .... چنانکه  ان تیتر دنیای ورزش , بارها  برایم مجسم شد  "  مجید حلوایی فوتبالیستی که علیرغم اندام استوارش , قلبی به پاکی و ارامی قلب یک کودک در سینه اش میطپد "  جمله ای که شاید , بهترین در وصف او باشد . 

 

مجید حلوایی

 * مجید حلوایی عزیز  و بخشی از کلکسیون افتخارات .................. مرداد 1396 - عکاس :  استاد علی کاوه 

A small part of the collection of honorable medals, dear Majid ........ Summer 2017

 

 

 

 

 

---------------------------------------------------

 

   مجید حلوایی عزیز  پس از خوشامدگویی  , ابتدا  به نقش موثر رسانه ها و فضای مجازی ,  اشاره داشت   و سپس از عدم توجه کافی  ,  به پیشکسوتان و قهرمانان سالهای گذشته ,  گفت .........   که , حکایت تکراری ورزش ماست و   جای افسوس  بسیار دارد .

  در ادامه  از او درخواست نمودیم که از خود برایمان بگوید ....  از سالهای نخست فعالیت ورزشی  , که چگونه همانند دیگر فرزندان خوزستان , فوتبال را از کوچه پس کوچه های شهر آغاز نمود و سپس  دوران مدرسه و عضویت در تیم منتخب, و پیگیری آن در رقابتهای آموزشگاهی  . و سرانجام  آغاز فوتبال  باشکاهی ........

 

  - بله من نیز همانند سایرین , فوتبال را از کوچه پس کوچه شهر , زیر آفتاب داغ و سوزان خوزستان آغاز کردم . دنیایی شاد کودکی ..........  یا  پول هایمان توپ و لباس ورزشی  تهیه نموده و  .. و.....  

 فوتبال باشگاهی را , از شعاع اهواز آغاز کردم  , که زیر مجموعه ای  از باشگاه شعاع تهران بود . باشگاه شعاع توسط زنده یاد آقا شعاع ( محمد شعاع معتمدی ) پایه گذاری شد و در اغلب استان های ایران , دارای شعبه ای بود  . آن روزها من , نوجوانی پانزده یا شانزده ساله بودم ......... سپس  ,  به  تصویری اشاره دارد که یادآور نخستین روز حضورش ,  در تیم فوتبال باشگاه  شعاع اهواز بود .

 

مجید حلوایی

* نخستین روز حضور در تیم فوتبال شعاع اهواز ......... 1343 

The first football match with the local team , Khozestan/ Ahvaz ......... 1964

 

------------------------------------------------ 

 

 

 از استاد در رابطه با مسابقات قهرمانی ایران ( کرمان - فروردین ماه 1346 ) پرسیدیم و اینکه بر پایه ارشیو مجموعه , خوزستان چه تیم پر ستاره ای داشت و او به خوبی ان روزها را در خاطر داشت .......  :

  آن روزها را بخوبی یاد دارم ....  فروردین هر سال  از سراسر کشور و از هر استان  یک نیم منتخب انتخاب میشد و سپس بصورت متمرکز در یک شهر , تکلیف تیم قهرمان ایران را ,  تعیین میکردند .    بله تیم ما فوق العاده بود ....... زنده یاد صفر ( صفر ایرانپاک ) - زنده یاد ایرج ( ایرج سلیمانی ) - حسین کازرانی - زنده یاد بادکوبه ( فرهنگ بادکوبه - دروازه بان باشگاه تاج و پاس ) - امیر شیدایی - حسن علم - حبیب موسوی - حسین جراح , که  از خرمشهر به جمع ما پیوست و در پست دفاع چپ , بازی میکرد  , احمد نادری که دفاع راست بود و  ..... و ..... 

 

* سال 1346 منتخب خوزستان جملگی بچه های اهواز بودند ! ....... تقاضا داریم   قدری برایمان توضیح دهید ؟

تا جایی به خاطر دارم هیچگاه میان بچه های خوزستان (  اهواز , آبادان , مسجد سلیمان و ...... )  سازگاری نبود .......   و اغلب موارد  تیم منتخب خوزستان , با حضور همه آنها , دچار مشکل میشد . حتی بخاطر دارم که , یکبار زنده یاد داود نصیری که انسان بزرگی بود ,  برای میانجیگری از تهران به خوزستان امد ....  اما ثمر بخش نبود . بنابر این تصمیم بر ان شد که برای انتخاب تیم منتخب خوزستان , ابتدا میان تیم های استان یک دوره  مسابقه برگزار شود و هر شهری که  قهرمان شد , به مسابقات قهرمانی ایران اعزام گردد . و آن سال , اهواز قهرمان شد . بنابر این اسکلت تیم منتخب خوزستان با بازیکنان اهواز بسته شد که با چند بازیکن از سایر شهرها از جمله  خرمشهر و اندیمشک تقویت شده بود . بخاطر دارم  که  , باشگاه پاس با عنوان نماینده تهران به کرمان امد که   تعدادی از بازیکنان صاحبنام تیم ملی را با خود بهمراه داشت  ,  بنابر این پاس قهرمان شد .

 ما در نیمه نهایی با پاس بازی کردیم , که پس از تساوی یک بر یک  در وقت قانونی   , پاس در وقت اضافی  با نتیجه 2 بر یک پیروز شد و به فینال رفت و ما نیز به بازی رده بندی رفتیم و  سرانجام ,  صاحب رتبه سوم ایران شدیم که , نخستین عنوان فوتبالی من در سطح کشور بود . و از همان دوره مسابقات , بدون آنکه خود در جریان  باشم , بازی من مورد توجه زنده یاد علی اکبر خان محب  رئیس باشگاه دارایی , قرار گرفت . 

 

مجید حلوایی

  * منتخب خوزستان ,   فروردین 1346 - تعدادی از بهترین فرزندان خوزستان با عنوان سوم ایران ......

ایستاده از راست : احمد نادری -  ایرج سلیمانی - امیر شیدایی - مجید حلوایی - حسین جراح و حسین کمایی ( مربی )

نشسته از راست : حبیب موسوی -  صفر ایرانپاک - فرهنگ بادکوبه - محمد لرستانی و حسن علم ( کاپیتان )

-------------------------------------------------------

 * توضیح : خوزستان از بهترین تیمهای مسابقات کرمان ( تورنمنت  قهرمانی ایران- فروردین 1346 ) بود ......... آنها بجز بازی نخست که علیرغم برتری ,  با یک پنالتی غافلگیر شدند , در سایر بازیها نمایشی دلپذیر داشتند . پیروزی عجیب و قاطع 9 بر صفر بر لرستان ,  از نتایج دور از انتظار مسابقات بود . آنها 22 گل زدند و تنها 6 بار دروازه خود را گشوده دیدند . دو مهاجم نوک آنها صفر ایرانپاک و حسن علم ,  بسیار هماهنگ بودند  ...  اما , ستاره بزرگ خوزستان , بی تردید مجید حلوایی بود که با گذشت یک ماه , به اردوی تیم ملی ایران دعوت شد .

 

 

 

 استاد عزیز , از آن تیم پرستاره ( منتحب خوزستان ) تنها شما به تیم ملی دعوت شدید و برای سالها  یکی از اعضای ثابت تیم ملی فوتبال ایران بودید  , چه عاملی را در پیشرفت خود نسبت به سایرین موثر میدانید ؟ در حالی اغلب انها  بازیکنان شایسته ای بودند .......

به عقیده من این صحیح است که تیم خوبی بودیم اما آن بازیکنان هر کدام ویژگی های خاص خودشان را داشتند . بعنوان مثال , فرم بازی خدا بیامرز حسن علم , بسیار شبیه به زنده یاد حمید شیرزادگان بود . او در محوطه جریمه , همواره بوی گل میداد . زوایای چهار چوب را  میشناخت و دروازه را خوب میدید . بویژه ضربه هایش با نوک پا عالی بود و اغلب توپ را به گوشه دروازه میفرستاد اما علیرغم هوش بالا , شوتزن نبود و اهل درگیر شدن و قاطی کردن با مدافعان نیز نبود , سرعت بالایی نداشت و  ..........  صفر ایرانپاک نیز تقریبا مشابه علم بود , با ضریب هوشی پایین تر از علم .... اما دروازه رو بسیار خوب میشناخت  . درست همانند غلامحسین مظلومی ...... اگر دقت کنید بازی مظلومی چندان نمود نداشت اما اکثر گلها را او میزد .

 امیر شیدایی یک هافبک بسیار دونده بود ......  همانند ماشین که کوک کرده باشید , یکسره و بی وقفه میدوید . هنگامی که سوت پایان بازی نواخته میشد , او میپرسید آیا بازی تمام شده ؟! ....... اما متاسفانه  دویدن های او   موثر و هدفمند نبود . یک بازیکن خوب و مفید کسی است که اگر 100 متر میدود , حداقل 95 متر ان مفید باشد . بعضی بازیکن ها,  100 متر میدود اما ,  10 متر ان نیز  مفید نیست . مثال روشن این موضوع , تیم تراکتور سازی تبریز است . انها بر حسب انگیزه های روانی , بسیار دونده و کوشا هستند و چنانچه این دوندگی در جهت صحیح خود باشد , هیچ تیمی در ایران حریف آنها نیست . 

 ایرج سلیمانی خدا بیامرز , بسیار با تکنیک بود و زیبا بازی میکرد ..... پاس هایش اغلب دقیق بود و به مقصد میرسید . شاید از هر پنج پاس , چهارتای آن دقیق بود و بندرت پاسهایش  لو میرفت . اما در دفاع و برگشت هایش , ضعیف بود . 

 حبیب موسوی , مهاجمی بود شبیه به نوری خدایاری ........... بازی او کاملا نمایشی بود . مدام در حال دریبل در کوشه های زمین و ....   دریبل هایش بر روحیه تیم مقابل , تاثیر گذار بود . محمد لرستانی , مهاجمی بی باک و نترس در خط حمله و اصطلاحا بازیکنی چغر بود . درگیر شونده و با مدافعان , قاطی میکرد و میزد , میخورد و .... گاهی کارهای خطرناکی نیز انجام می داد که هر آن انتظار مصدوم شدنش میرفت . اما باهوش نبود ....  در خط دفاع حسین جراح  یک بازیکن خوش قد و قامت و یک مدافع کلاسیک بود . قاطی نمیکرد و توپ را استپ و کنترل میکرد و خوب توپ را از توی شلوغی ها , خارج میساخت  و احمد نادری در دفاع راست بر خلاف جراح بازیکنی درگیر شونده بود و به هر صورت سعی میکرد مهاجم را متوقف کند همانند کارباخال که برابر  مهاجمان به هر روشی متوسل میشد  با گرفتن , هل دادن و .... 

 اما در مورد خودم میتوانم اشاره کنم که مجموعه ای از ویژگی های آنها را داشتم . بعنوان مثال , علاوه بر انکه قلدر و چغر بودم ,  از سرعت مناسب نیز بهره مند بودم که سایرین اینگونه نبودند . تکنیکم , به نسبه خوب بود . باهوش بودم و با تعصب بازی میکردم . بنابر این , بجهت انکه " مجموعه ای از ویژگی ها " را دارا بودم  , از میانشان به تیم ملی دعوت شدم و مسیر پیشرفتم , هموار شد . اما گاهی , بازیکنانی هستند که یک ویژگی انها , چنان بارز و برجسته است که با همان یک ویژگی به بالاترین سطح میرسند .   در حال حاضر , شاید بهترین مثال  لیونل مسی باشد . او یکی دو ویژگی را در بالاترین سطح ممکن دارد و با تکیه بر همان هاست که  به اوج فوتبال دنیا رسیده ...........  . شما اگر به فرم بازی او توجه کنید , ملاحظه خواهید کرد که بسان ماهی میلغزد ......... که نتیجه رفلکس های در جا بدن و تغییر جهت های سریع و کوتاه اوست . قابلیتی که هیچیک از بازیکنان سرشناس جهان , بخوبی او از آن بهره مند نیستند  و دوم انکه برای عبور از  مدافع روبرو منتظر حرکت او میماند و سپس , در جهت مخالف مدافع , حرکت  را اغاز میکند . اما اگر از موارد اینچنینی صرف نظر کنیم , اغلب آن دسته بازیکنان موفق هستند که دارای  مجموعه ای از  ویژگی " در سطح مطلوب "  باشند .                                      

 

 

 

 

 

 

 استاد گرامی ..... آیا , بار نخست را که به تیم ملی  دعوت شدید  , به خاطر دارید ؟

- بله دقیقا ..... حتی روزنامه اش را نیز دارم ...... ملاحظه کنید . سپس  به یک برگ از هفته نامه کیهان ورزشی  مورخه اردیبهشت 1346 ( شماره 630 ) اشاره نمود و گفت : مشاهده کنید که من , با چه بازیکنانی هم دوره شده ام ! ......... در برگه  مورد اشاره , به نامهایی چون حمید شیرزادگان ,  جلال طالبی , محمود یاوری - حمید جاسمیان - فرامرز ظلی - زنده یاد مهراب شاهرخی .............  اشاره شده بود  .  مجید حلوایی سپس گفت :  , ملاحظه کنید ...  در طول دوران بازیگری ام  با سه یا چهار نسل از فوتبالیست های ایران هم دوره بودم ....و این یک موهبت بزرگ است ....  از آقا جلال طالبی و حمید جاسمیان  تا فیروز کریمی و حمید استیلی !! ......... نخستین بار که به تیم ملی دعوت شدم جهت حضور  در دومین دوره  رقابتهای جام عمران منطقه ای ( پیمان سنتو )  بود , که با تشخیص زنده یاد حسین فکری , مربی تیم ملی به اردو دعوت شدم .

 

 

 از سال 46 تا آغاز سال 48 کمتر نامی از شما در مطبوعات ( بویژه کیهان ورزشی ) موجود است .... اما  بهار سال 1348 , شما به فوتبال تهران پیوستید و سپس به تیم ملی جوانان دعوت شدید . 

 - بله صحیح است ...... آنروزها  اهواز بودم و عضوی از باشگاه دارایی اهواز ..... شرایط بسیار خوب بود و در مسیر پیشرفت قرار داشتم آنچنانکه پس از مدتی بعنوان کاپیتان نیز  انتحاب شدم . زمستان سال 46 با دارایی  در مسابقات قهرمانی باشگاههای خوزستان شرکت نمودم  ....... همانطور که اشاره داشتم شرایط بسیار خوب بود بگونه ای که از سوی باشگاه دارایی تهران , جهت همراهی آنها در اردوی اوکراین ( شوروی سابق )  به تهران دعوت شدم .

 

 

مجید حلوایی * مجید حلوایی , کاپیتان باشگاه دارایی , جام باشگاههای خوزستان - کارگر آبادان و دارایی اهواز ..........  بهمن ماه 1346

  

 

 حضور و انتقالم به  باشگاه دارایی تهران , قطعی بنظر می رسید  ...... نخستین بار که برای دارایی بازی کردم , را هم خوب بیاد دارم . که دارایی یک بازی دوستانه داشت و من در پست " دفاع راست " جایگزین زنده یاد منصور پورحیدری شدم . که اتفاقا تا انجا که باز بخاطر دارم بسیار خوب هم بازی کردم . چند روز بعد از آن , باشگاه دارایی  برای  یک اردوی برون مرزی به شوروی سابق ( اوکراین ) رفت . دارایی در شوروی سه بازی انجام داد و سپس به تهران بازگشت و چون محصل سال اخر دیپلم بودم , به اهواز بازگشتم . تا پس از اخذ دیپلم به تهران بازگردم .     اما گویا قسمت نبود چرا که   بناگاه , باشگاه دارایی از فعالیت در کلیه رشته های ورزشی  انصراف داد و همه چیز به پایان رسید ! ........

  با این حال علیرغم آنکه از حضور در باشگاه دارایی باز ماندم  , سفر به شوروی سابق یکی از شیرین ترین خاطرات دوران ورزشی من شد . نخستین اردوی برون مرزی با ستاره های ملیپوش دارایی , براستی فوق العاده بود . از ان مسافرت ورزشی ,  تنها یک عکس  برایم به یادگار  مانده که بسیار آن را دوست میدارم . در اوکراین و  بصورت دسته جمعی که زنده یاد علی اکبر محب , موسس و بنیانگذار باشگاه دارایی نیز , حضور دارد  ..... 

     

 

 مجید حلوایی

 * نمایی کم نظیر از باشگاه دارایی در واپسین ماههای فعالیت , تحت مدیریت زنده یاد علی اکبر محب ......... مجید حلوایی - پرویز قلیچ خانی و فریدون معینی  یاران کمکی دارایی هستند ...................  اردوی شوروی - شبه جزیره کریمه - مهر ماه 1346

 

 

   اهواز بودم , تا انکه  یکروز زنده یاد رسول مدد نوعی به خوزستان آمد و بمن گفت که  باشگاهی تازه تاسیس بنام پیکان , قصد دارد با گردآوری تعدادی بازیکن جوان و مستعد ,  فعالیت  در رشته فوتبال را اغاز کند    اگر تمایل داری  به تهران بیا  تا زمینه حضور تو در باشگاه پیکان فراهم شود .  خدا رحمت کند آقا مدد را ,  انسانی مهربان و بسیار زحمت کش بود و در راه اهن فعالیت داشت و همانجا نیز زندگی میکرد . 

 

 به او گفتم من برای آمدن به تهران مشکلی ندارم اما  ابتدا به مسکن نیاز دارم  و سپس آنکه  هنوز محصل هستم , ....  که او پاسخ داد :   از بابت مسکن و مایحتاج زندگی خیالت راحت باشد . باشگاه پیکان , انها را فراهم میسازد  و برای تحصیلات نیز در تهران ثبت نام خواهی کرد و  .... بدین صورت به تهران آمدم  و ابتدا در همان خانه آقا مدد , ساکن شدم و هر روز نیز همانجا با امیر ابوطالب و سیف پور و .... فوتبال گل کوچک شرطی  ( سر دیزی )  , برپا بود و پاتوق هم , قهوه خانه روبروی منزل او !!  ........... سپس مسکن برایم تهیه کردند واقع در میدان منیریه , ابتدای خیابان فرهنگ , پاساژ راد , طبقه سوم یک اپارتمان  .....  و در یک دبیرستان بنام شاه عباس نیز ثبت نام کردم .  

  بنابر این فوتبال ام  را  در باشگاه پیکان آغاز نمودم . از همبازی هایم در پیکان آنروزها  میتوانم  به زنده یاد حسین همیشه جوان - زنده یاد جمشید محمدی - علی پروین - گودرز حبیبی - امیر عابدینی - کیانی راد   ...... و نادر خان لطیفی که کاپیتان - مربی  بود , اشاره کنم . البته توجه داشته باشید که این ,  تیم  پیکان  قبل از  امدن دستجمعی پرسپولیسی ها بود .

 

 

 همان روزها برای نخستین بار فدراسیون فوتبال , تیم جوانان را تشکیل داد .   زنده یاد رایکوف مربی و مسئول گزینش بازیکنان بود و من نیز , از بازیکنان مورد تایید او بودم .  در رابطه با رایکوف سخن بسیار است . او  از تاثیر گذارترین ها در فوتبال ایران بود  و هرگز او را فراموش نمیکنم . 

 سپس استاد در حالیکه با حرکت دستانش اشاره میکرد ( کف یک دست را ثابت نگاه داشته  و با دست دیگر  همانند یک کارد بصورت عمودی , روی آن فرود می آورد )  چنین گفت :

ببینید   رایکوف بصورت مداوم به من  میگفت :  یار با توپ را باید با هم قطع کنی .... قطع کنی ... قطع کنی ..... .  اما , یار بدون توپ را هرگز .... هرگز .......هرگز ..... ........... و روی آن نیز  بسیار حساس بود . او از اعمال خشونت بیزار بود  و اعتقاد داشت که خشونت تنها نشانه ضعف بازیکن خواهد بود و او را , از چشم مربی و هواداران می اندازد او میگفت چنانچه مرتکب خشونت شوی , همانند ان خواهد بود که یک خط روی صورت مربی خودت بندازی و ضعف خود را  به تماشاچیان روی سکو , نشان دهی ....  بسیاری از بازیکنان شاخص دوران ما , محصول اندیشه های رایکوف هستند . به شخصه  از او و همچنین فرانک اوفارل , بسیار آموختم .      

 آنروزها من کاپیتان تیم جوانان ایران هم بودم . در بانکوک بازیهای خوبی انجام دادیم و سرانجام در نیمه نهایی در مقابل میزبان که با حمایت هوادارن خودی , بسیار خشن هم بازی میکرد از رسیدن به فینال باز ماندیم . اما در بازی رده بندی برابر اسرائیل یک بر صفر پیروز شدیم و با کسب  عنوان سوم جوانان اسیا , بازگشتیم   

    

 

 

  -------------------------------------------------------

 

 * استاد گرامی , بی تردید شما  فیزیکی ترین مدافع فوتبال ایران در دهه پنجاه شمسی هستید . اما " بر پایه آرشیو " مجموعه جام تخت جمشید  اعتقاد دارد که شما در مجموع آیتم های مورد نیاز یک مدافع  , بهترین مدافع فوتبال ما در دهه پنجاه شمسی هستید ؟ آیا تصدیق میفرمایید ؟ 

- پاسخ این سوال قدری دشوار است . در فوتبال ما کمتر  مدافعی بود که  در مجموع  آیتم ها , عالی و بی نقص باشد . هر مدافع , دارای نقاط ضعف و قوت ویژه خویش بود . در مورد خودم جای دارد که  اشاره کنم که مجموع فاکتورهای مورد نیاز یک مدافع در من بود .  حالا ممکن است برخی فاکتورها را کمتر یا بیشتر .... بنا به وظیفه ای که به من محول میشد . بعنوان مثال من نمیتوانستم بصورت مداوم در حمله حضور یابم . ان روزها بما میگفتند که نباید در حمله شرکت کنیم . اما حالا اینگونه نیست و یک مدافع اجازه نفوذ دارد .  اما اکثر مهاجمان و هافبک های  دهه پنجاه فوتبال ما , در رقابت  مستقیم  با من اغلب ناموفق بودند . چرا که روش رویارویی من با انها آنچنان بود که اغلب از خیر توپ می گذاشتند .

  اشتباه نشود ... نه انکه  بخطا متوسل شوم ........  توان فیزیکی ام و عملکرد شتاب من روی انها , چنان ستگین بود که اغلب موارد از ادامه حرکت  صرف نظر میکردند .... شاید بد نباشد به یک خاطره اشاره کنم . بخاطر دارم در بازی با پرسپولیس , علی ( علی پروین ) قصد داشت , در تعقیب توپ روی خط طولی  در سمت من حرکت کند ,  چنان روی توپ او رفتم که دلم براش سوخت .... سپس با همان شیوه توک زبانی شیرین اش , رو به من  گفت : .... بابا این توپ و این زمین و هوا و همه چیز , مال تو !!! .......البته از این نوع جمله ها  بسیار میشنیدم ...... محکم , پرتلاش  و متعصب بازی میکردم و کاهی چنان از بابت فشار بازی و عدم توفیق مهاجمان بر آشفته میشدم که خود , تصمیم به گشودن دروازه حریف  میگرفتم که گاهی نیز موفق بودم . خستگی برایم بی معنا بود و در بازی هوایی و تکل زدن نیز بسیار موفق بودم .

 

مجید حلوایی

 * نمایی ماندگار از دو فرزند شایسته ایران و خوزستان " مجید حلوایی عزیز و زنده یاد صفر ایرانپاک "  رقابت فینال گونه , میان باشگاههای پاس و پرسپولیس در چهار چوب رقابتهای جام باشگاه های ایران ........ امجدیه , زمستان 1350

 

-----------------------------------------------  

 

 

 * بسیار عالی ..... اتفاقا در همین مورد , از خدمتتان سوالی دارم ..... برای ما جوانهای دهه شصت ,  که فوتبال دوران  شما را از نزدیک مشاهده نکرده ایم , تنها مرجع قابل استناد ,  عکسها و اندک فیلم های باقی مانده می باشد . بر این پایه لازم به یادآوری است که  چند دقیقه از بازی شما در جام جهانی کوچک مقابل پرتغال موجود است که با مشاهده ان میتوان بروشنی دریافت که در تقابل با بالاترین سطح فوتبال جهان ,  از نظر توان بدنی ( چابکی ) سه بازیکن ایران  در کلاسی بالاتر از سایرین هستند . ابراهیم آشتیانی , پرویز قلیچ خانی و شما . آن را چگونه ارزیابی میکنید ؟

- ببنید.... موضوع مورد اشاره شما را , تایید میکنم . ابراهیم آشتیانی یک مدافع  پرتوان و با کیفیت بود  .... و نیز باید  اشاره کنم  روش بازی او  آن روزها , بسیار قابل توجه بود ... او یک مدافع راست کلاسیک بود و  روی خط طولی هم در دفاع و هم در حمله مشارکت موثر داشت و همچنین  ارسالهایش اغلب دقیق و کارساز بود ... بویژه حرکت مداوم  روی خط طولی اش را بسیار می پسندیدم که نشان از توان فیزیکی او داشت .

 در مورد پرویز قلیچ خانی اما باید اشاره کنم که بسیار پرتوان و چابک بود و علاوه بر توان فیزیکی بالا از قابلیت شوتزنی هم بهره مند بود و  , بسیار متعصب فوتبال میکرد او با همان قد نچندان بلند اما  , بسیار خوب از زمین بلند میشد و  هد میزد . در مورد خودم هم میتوانم به همان ویژگی های فیریکی , سرعت و توان بدنی ام  اشاره کنم .

 

مجید حلوایی

  * ایران و پرتغال , نمایی از تورنمنت  استقلال برزیل 1972 ( جام جهانی کوچک ) .......... مجید حلوایی ( چپ ) سه مهاجم صاحبنام پرتغال را در پی خویش دارد . اسطوره فوتبال جهان زنده یاد  اوزه بیو , روی جوردائو و  نه نه ......... ورزشگاه دو ارودا رسیف - 24 خرداد 1351 

 Majid Halvaei ( Iranian defender ) and Portuguese strikers , Eusébio and Rui Jordão ................ Brazilian Independence Cup - do Arruda Stadium,  Recife , Wednesday, June 14, 1972

 

----------------------------------------------

 

 

*  از تورنمنت استقلال برزیل 1972 ( جام جهانی کوچک ) بیشتر برایمان بگویید و آن گل بسیار زیبا برابر شیلی , از پشت محوطه جریمه   ..... 

- جام استقلال برزیل , یک تورنمنت با شکوه بود ., ملاحظه نمایید که چه تیمهای صاحب سبک , و چه بازیکنان بزرگی در آن حضور داشتند .... اینگونه تورنمنتها برایمان , بار آموزشی بسیار داشت .  بازی برابر پرتغال , ایرلند و شیلی فوق العاده بود .  البته بجهت مصدومیت  در بازی نخست برابر ایرلند , حضور نداشتم  .

جا دارد  در این رابطه  به یک نکته  اشاره کنم که آنروز ها , ما در دفاع یک مشکل عمده  داشتیم و آن عدم پوشش مناسب مدافعان وسط , برای حمایت از مدافعان  کناری ( چپ و راست ) بود  ...  کاپیتان ما مصطفی عرب  که در دفاع چپ بازی میکرد  , اغلب تمایل داشت که در دفاع وسط , من در سمت او بازی کنم . دلیل ان نیز پوشش مناسب من , هنگام عبور توپ و بازیکن , از او بود . چرا که دیگر مدافعان ما "  البته   نه به عمد " اما آنگونه که او تمایل داشت , پشت اش را جمع نمی کردند . ولی گاهی مربی , مرا در سمت ابراهیم اشتیانی ( راست ) قرار می داد . بنابر این  , دفاع ما مقابل  فوتبال تهاجمی و درجه یک دنیا , قدری دچار مشکل بود .

 

 

 

-----------------------------------

*  دوبار پاس دادم , نزدند , سومی رو خودم زدم !

 

   بازی آخر برابر شیلی , ترکیب ما تغییر کرد  و به تشحیص مربی , من نیز در خط هافبک ,  کنار پرویز قلیچ خانی وعلی پروین بازی کردم  .  شیلی , یک تیم پرقدرت , تهاجمی با بازیکنان سرعتی و دریبل زن بود اما در مقابل و ما نیز حملات خوب , موثر کم  نداشتیم . دقیقا بخاطر دارم که دوبار زنده یاد غلامحسین مظلومی را در موقعیت گل قرار دادم . که یکبار ان بسیار عجیب بود چرا که در دو قدمی  , توپ را مماس با تیرک عمودی  به خارج فرستاد  ....  سرانجام برای بار سوم , خودم مستقیم اقدام کردم و  با یک شوت محکم و روپا , در حالی که شیلی  دو بر صفر پیش بود , تنها گل ایران را بثمر رساندم  . .......  

 

 

مجید حلوایی  

 

  سال 51 , از بهترین دوره های فوتبال ما بود ..... یک ماه پیش از جام استقلال برزیل  , در بانکوک  قهرمان جام ملتهای آسیا شدیم و در بازی های انتخابی المپیک مونیخ , برابر  کویت و کره شمالی موفق ظاهر شدیم  و به مرحله نهایی  راه یافتیم . در کل فوتبال ایران روزهای موفق را پشت سر میگذاشت . بخاطر دارم که بلافاصله پس از بازگشت از برزیل (جام استقلال ) برابر ستاره های بایر مونیخ در تهران بازی کردیم . باشگاه صاحبنام فوتبال آلمان به دعوت باشگاه پاس , و بلافاصله  پس از قهرمانی در بوندس لیگا , به تهران امد  و افسوس که حالا چندین دهه است  که این افتخارات , تکرار نشده  .. بیش از چهل سال است که به المپیک راه نیافته ایم و جام ملتهای آسیا نیز , 42 سال است که دور از دستان ماست و دیگر شاهد حضور ستاره هایی همسان اوزه بیو , بکن بائر , پله و ..... در کشورمان نیستیم . 

 

 

 

--------------------------------

 * یادگار بکن بائر ............

 حضور یک تیم  پرستاره , همانند بایر مونیخ  , براستی یک موهبت بشمار می آمد .....چرا که  قرار گرفتن مقابل بزرگان جهان فوتبال , رو در روی آنها بازی نمودن , سبب افزایش انگیزه و کسب اعتماد بنفس بود  . خوب بیاد دارم ان لحظه را که , از سوی مهاجم بزرگ فوتبال جهان و المان , گرد مولر ( اقای گل جام جهانی 1970 ) تحسین شدم و چه تاثیری در من داشت .  ...... . از حضور بایرن مونیخ در تهران  ,  یک یادگار نیز  برایم باقی مانده...  فرانس بکن بائر ( فاتح جام جهانی 1974 )  پیراهنی را به نشانه تحسین , به من هدیه داد . که  بیش از چهل سال است , آن را بخوبی نگه داشته ام . 

 از استاد تقاضا نمودیم چنانچه میسر باشد پیراهن اهدایی بکن بائر را مشاهده کنیم , که با مهربانی پذیرفت و چند دقیقه بعد با پیراهن سپید و سه خط آدیداس , که شماره 4 را  داشت , بازگشت . که در پشت اش  , جمله ای تبلیغاتی ( بزبان آلمانی)  نقش بسته بود  . یادگاری  نفیس و ارزنده , از حضور یک باشگاه صاحبنام  در فوتبال ایران  ........ 

 

مجید حلوایی و پیراهن بکن بائر

 * پیراهن بکن بائر , کالایی نفیس که قریب 45 سال , همچنان در کلکسیون افتخارات مجید حلوایی میدرخشد .... خاطره ای  از  سفر  بایر مونیخ به تهران -  تابستان 1351 - البته پیراهن مورد اشاره , با آنچه که بایر در تهران پوشید , متفاوت است .

Jersey's Kaiser ( Franz Beckenbauer ) ............., about 45 years old, in the honorary collections of Majid Halvaee - a valuable memorial to Bayern Munich's 1972 

 

 

 

 

 پاس ....... چرا ؟ 

---------------------------------------

* استاد گرامی ,  خلاصه و مفید ............  چرا پاس ؟ .... برای پیشرفت , حضور در  تهران اجتناب ناپذیر بنظر میرسید  اما , چرا سرخابی ها  را انتخاب نکردید ؟

 

- حضورم در پاس , نه از روی علاقه قبلی و تعلقات و   ....  بلکه  , بیشتر تابع شرایط  آن زمان بود . هنگامی که ستاره های شاهین ,  دسته جمعی  از پرسپولیس  به پیکان آمدند , فضا برای پیشرفت  یک جوان , بسیار محدود شد . آنروزها تازه موفق به اخذ  دیپلم شده بودم و موعد نظام وظیفه ام نیز  فرا رسیده بود ,  پس  تنها دو راه پیش رویم بود  :

 

1) به اهواز بازگردم .... و به خدمت سربازی بروم  

2) در فوتبال تهران باقی بمانم  .... چرا که از هر دو باشگاه تاج و پرسپولیس ,  پیشنهاد داشتم . با این شرط که آنها , علاوه بر پرداخت دستمزد و پیش قرار داد , زمینه ادامه تحصیلم را در دانشگاه ملی و  رشته مورد علاقه ام را نیز  , فراهم سازند . آن روزها اینگونه مسائل برای باشگاههای تاج و پرسپولیس , میسر بود  .... و سپس دوره خدمت نظام وظیفه ام را هم , در تهران سپری نمایم .  

 

 پیشنهاد بازی و حضور در باشگاه های تاج و پرسپولیس  و بویژه ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه ام ( مهندسی کشاورزی ) براستی که عالی بود ,  اما  تنها خواست من مطرح , نبود . چرا که برای ماندن در تهران به مسکن و .......  نیاز داشتم  حال میبایست,  یکی از  دو گزینه را انتخاب  میکردم . اما من ,  یک راه سوم را برگزیدم  و آن حضور در باشگاه پاس بود

   حضور زنده یاد تیمسار فریدون صادقی ( بنیانگذار باشگاه پاس )   که  فردی شریف و مهربان بود  ......  سبب شد تا پاس را برگزینم . آن روزها همراه او اغلب ,  چند افسر و درجه دار وادوات  شهربانی ....  بود  و همین موضوع . بمرور مرا به استخدام در نیروی پلیس , علاقمند کرد . او با مهربانی بمن گفت اگر به باشگاه  پاس بیایی ,  اینجا دانشگاه پلیس , شبانه روزی است  . پس بطبع هزینه مسکن و .....  غیره ,  نخواهی داشت و بمرور ارتقاء یافته و افسر خواهی شد و مسیر پیشرفت برای تو محیا خواهد بود  ..... بنابر این ,  انتخاب باشگاه پاس , نه از روی علاقه قبلی به باشگاه پاس . بلکه تابعی از شرایط آنروزهای من بود  .................  .   ابتدا  برای چند ماه ( حدود 6 ماه ) برای تیم شهربانی ,  بازی کردم و سپس تا پایان دوران فوتبالم , در خدمت باشگاه پاس بودم .

 

 

* و سپس مرداد ماه 1349 و کسب نخستین قهرمانی با باشگاه پاس " جام حذفی باشگاههای تهران " با پیروزی 3 بر 1  بر تاج .... در شرایطی که پاس , سال قبل ( 1348 )  فینال جام حذفی تهران  را  , با نتیجه ای سنگین  4 بر 1   به  " تاج  "واگذار کرده بود !

- دقیقا ... کاملا درسته .... آنروزها  تعدادی از مدافعان تاثیرگذار باشگاه پاس , در پایان دوران فوتبالی خود  بودند ....   کاپیتان تیم ملی زنده یاد محمد رنجبر , حشمت مهاجرانی  و ..........  همین عامل سبب شد تا مسئولان پاس به اندیشه جذب مدافعان جوان همانند من , مجید تشرفی  و حسین کازرانی باشند . آن پیروزی 3 بر 1 منجر به قهرمانی را نیز , هرگز فراموش نمیکنم که  اولین قهرمانی ام  در فوتبال تهران بود . ضمن انکه نخستین گل آن بازی را نیز  خودم بثمر رساندم .

 

مجید حلوایی 

 

 

* هفته بعد کیهان ورزشی , چنین اشاره دارد  که , تیمسار پرویز خسروانی ( سرپرست سازمان تربیت بدنی و مدیر باشگاه تاج ) پیش از سایرین به استقبال بازیکنان پاس امد و قهرمانی را به انان تبریک گفت ...........

بله .... چقدر خوب که چنین اشاره ای دارید .   اگر بخواهم به  پنج فرد , که بیشترین خدمت را به فوتبال این مملکت نموده اند اشاره کنم , بی تردید یکی از انها زنده یاد پرویز خسروانی است . او  در پیشرفت فوتبال ایران نقشی بسزا داشت . همچنین  زنده یاد ها  تیمسار فریدون صادقی ,  علی عبده و علی اکبر محب نیز همانند تیمسار  خسروانی , مسیر پیشرفت را برای فوتبال ما هموار ساختند .  

 

 

 

* اگر دیدی معامله گرم است , کلک حلوایی را هم بکن ......... !!

--------------------------------------

به نام علی عبده اشاره نمودید و می دانیم که چقدر به حضور شما در پرسپولیس علاقمند بود . در ارشیو مجموعه , شرحی از کیهان ورزشی مورخه فروردین 1351 موجود است که اشاره دارد به گفتگوی علی عبده و حسین فکری ( سرپرست آن روزهای تیم فوتبال باشگاه پرسپولیس )  برای جلب رضایت باشگاه پاس برای حضور پرویز قلیچ خانی در پرسپولیس ..... عبده بجهت برخی اختلافات با تیمسار صادقی قصد نداشت بصورت مستقیم وارد مذاکره گردد .  بر این اساس  دو فقره چک سفید در اختیار حسین فکری قرار داد تا با حضور در باشگاه پاس و ملاقات با تیمسار صادقی ,  زمینه انتقال پرویز قلیچ خانی را فراهم سازد اما در هنگام خروج , عبده رو به فکری چنین گفت : اگر دیدی معامله گرم است , کلک حلوایی را هم بکن ! 

مجید حلوایی عزیز , لبخندی زد و سپس گفت :  آن روزها من  به اهواز رفته بودیم . اما بارها در آستانه عضویت در پرسپولیس قرار داشتم . بجر آن حتی بیاد دارم که یکبار بعنوان یار کمکی  با تیم حرفه ای های  پرسپولیسی ,  به اردوی خارج از کشور  رفتم .   و چند بار برای پرسپولیس بازی کردم  بویژه برابر القادسیه کویت که یک بازی خوب و دلچسب بود .  البته یکی از بستگان من نیز  در کویت اقامت داشت که یکشب  به اتفاق پرسپولیسی ها , جهت صرف شام , میهمان او بودیم .  در کل  خاطرات خوبی از ان سفر ورزشی برایم به یاد گار باقی مانده  . بویژه شور , اشتیاق و مهربانی ایرانی های مقیم کویت  نسبت به ما , که بواقع کم نظیر بود .

 

مجید حلوایی * مجید حلوایی عزیز به همراه پرسپولیس ها , اردوی ورزشی پرسپولیس حرفه ای , کویت - بهمن ماه 1351

بترتیب ایستاده از راست : مجید حلوایی - بهرام مودت - ابراهیم آشتیانی - جعفر کاشانی - محمود خوردبین و زنده یاد مهراب شاهرخی

نشسته از راست : فریدون معینی - زنده یاد ایرج سلیمانی - علی پروین - دکتر حسین کلانی و رضا وطنخواه

---------------------------------------------------------------

 

 

*  یک بازی حماسی برابر القادسیه کویت , با حضور درخشان شما در قلب دفاع پرسپولیس ........

- تا آنجا که بخاطر دارم , آنروزها رابطه ی ایران و کویت چندان صمیمی نبود . مقامات عالی رتبه کشور تاکید داشتند که چنانچه پرسپولیس  برای رفتن به اردوی مذکور اصرار دارد ,   میبایست با تمام قوا برود و حضوری در خور " پیروزمندانه " داشته باشد  . بنابر این  به دفتر باشگاه پرسپولیس ( بولینگ - جاده قدیم شمیران ) رفتم  و همانجا بود  که علی عبده مرا در جریان قرار داد و من , برای انجام سه بازی و بعنوان بازیکن کمکی همراه پرسپولیسی ها , به کویت رفتم . 

  پس از انجام  دو بازی  که هر دو با نتیجه مساوی همراه شد ,  به مصاف القادسیه کویت ( قهرمان باشگاههای کویت ) رفتیم . از انجا که این مسابقه آخرین بازی  اردوی کویت بود , نتیجه  برای هر دو کشور بسیار اهمیت داشت . علیرغم برتری ما , نیمه نخست  بدون گل مساوی تمام شد . سپس با اغاز نیمه دوم  هر دو تیم , ابتدا به یک گل دست یافتند و نتیجه یک بر یک مساوی بود که ...........  روی یک حمله تیم القادسیه , دروازه بان ما ( بهرام مودت ) پس از مهار توپ , با خطای مهاجم کویتی ,  روی زمین افتاد . ما بالای سر او بودیم که ناگهان بگو مگو میان بازیکنان و داور ,  بالا گرفت .... که چند لحظه بعد , داور عرب , دو بازیکن خط دفاع ما را ( جعفر کاشانی و ابراهیم آشتیانی ) یک جا , از زمین اخراج کرد ! ....... داور اعتقاد داشت که بازیکنان پرسپولیس به  او بی احترامی کرده اند ..... و 

 ابتدا   قصد داشتیم به نشانه اعتراض از زمین خارج شویم , اما پس از گفتگو  با مسئولان , جملگی هم قسم شدیم که 9 نفره نیز بازی را ادامه دهیم و  کمبود دو بازیکن را با دوندگی مضاعف , جبران کنیم  . نا گفته پیداست که در غیاب جعفر و ابراهیم  , مسئولیت  من و  محراب  بیش از بیش سنگین شده بود . اما در میان حملات پر تعداد میزبان , ما صاحب یک گل ارزشمند شدیم و سپس با حفظ نتیجه به یک پیروزی ارزشمند  برابر القادسیه دست یافتیم که بسیار شیرین و دلچسب بود .  

 

استاد عزیز تقاضا دارم از مطبوعات آنروزها بگویید .... آیا دنیای ورزش را بخاطر دارید ؟ 

- بله دقیقا ..... خوب بخاطر دارم . رسانه های دوران ما , در نوع خود فوق العاده بودند و چنانچه در یک جمله بخواهم توصیف کنم آنها  عاشق کار خود بودند  . من بسهم خویش همواره قدردان آن عزیزان هستم .   با تلاش و هنر اهالی رسانه , ورزش ما رنگ و رویی تازه یافت ... ان روزها ما داخل زمین , گرم بازی بودیم و غرق در هیجان و شور مسابقه ......  اما  گاهی مشاهده میکردیم که عزیزان در سرما و گرما , پیوسته در حال تهیه عکس و گزارش هستند . شاهد گفته های من  ,  خود علی آقا ( استاد علی کاوه ) است . گاهی  به عینه می دیدم که  در سوز و سرما ,  در کناره ی زمینی مملو از  برف , و گاهی زیر باران شدید ,  چه عاشقانه با کمترین میزان  دستمزد , دوربین بدست  درصدد تهیه عکس و گزارش بود . او و سایر همکارانش ساعتها مینشستند روی برف , از ما عکاسی میکردند و فقط خدا میداند که , چقدر کار انها  ارزشمند است . 

 آن زمان , ما تنها دو نشریه ورزشی " هفتگی " داشتیم ..........   ابتدا  کیهان ورزشی که سالها پیش از ما , فعالیت داشت و دیگری هفته نامه دنیای ورزش , که نشریه ای نو گرا بود و در همان دوران ,  با مدیریت  بیژن رفیعی  پای گرفت و به اوج رسید . نمیدانم که ایا ایران هستند یا خیر اما امیدوارم که هر کجا  تشریف دارند , سلامت باشند . او برای پیشرفت ورزش ما  زحمت کشید و همچنین سایر عزیزان و دست اندرکارانشان آقای پرویز زاهدی , جعفر دهقان , زنده یاد حسین جباری و .....

مجید حلوایی

 

 بعقیده من رسانه ی  زمان ما , همانند خود ما ( بازیکنان و مربیان ) و در یک نمای کلی  " فوتبال ما "   با عشق اداره میشد  و این  شاخصه  دوران بازیگری ما بود .....  اما امروز چنین نیست , همانگونه که  فوتبال ما دیگر با عشق کار نمیکند . البته منظورم این نیست که در دوران ما قرارداد , پول و غیره  نبود  .......... آن روزها پول و مادیات  , در حدی  عرف و تامین نیاز زندگی یک بازیکن , میان او و باشگاه رد و بدل میشد و هرگز آنگونه که این روزها مشاهده میکنیم نبود .  پیراهن باشگاهی , دارای اعتبار و  منزلت بود  و  رسانه ها و هفته نامه نیز در مسیر صحیح قرار داشتند اما امروز ,  مادیات بر کل فوتبال ما حاکم شده . شما مطمئن باشید که چنانچه رسانه خوب و سالم , در کار نباشد , پیشرفتی نیز در فوتبال  نخواهد بود و همچنین  سایر جنبه های اجتماعی ................. به عقیده من , میبایست  به رسانه ها جهت و روال داد و قدر اصحاب رسانه را دانست . 

 

 مجید حلوایی

* بخشی از مقاله ارزشمند هفته نامه دنیای ورزش به قلم  جناب فرامرز تهرانی رفیع ...... پاییز 1351 - فرامرز تهرانی رفیع , آن روزها در آغاز راه نویسندگی خویش بود اما علیرغم کم تجربگی ,  قلمی دلپذیر و توانا دارد . 

 

------------------------------------------------------------

 

استاد عزیز , کلکسیون افتخارات شما مملو از مدالهای رنکارنگ  است اما  آنچه بیش از سایر موارد بچشم می آید , مدالیون های افتخار از مسابقات جام تخت جمشید می باشد , بر این پایه , شما یکی از پر افتخار ترین ها , در جام تخت جمشید هستید . ترکیب مجید حلوایی - محسن هوشنگی - حسین کازرانی و مهدی دینورزاده در خط دفاع پاس عالی بود و متضمن دو قهرمانی متوالی ............   

- نظر لطف شماست و سپاسگزارم . بله  پاس در اغلب موارد یکی از سه تیم برتر مسابقات بود و لیگ فوتبال جام  تخت جمشید یکی از مهمترین دوران فعالیت بازیگری من ............ . آخرین دوره مسابقات , ما با پرسپولیس بر سر کسب عنوان قهرمانی رقابتی نزدیک و پایاپای داشتیم . خوب بیاد دارم که پرسپولیس در اصفهان به ذوب آهن باخت  ولی ما در تهران تیم سختکوش ماشین سازی را بردیم و از نظر کسب امتیاز , بالاتر از انها قرار گرفتیم .  اما در اخرین گام , میبایست به مصاف یکدیگر می رفتیم .یک بازی فینال گونه با این تفاوت که , پرسپولیس برای قهرمانی به برد احتیاج داشت , در حالی که ما با یک تساوی نیز قهرمان میشدیم . ان بازی  سرانجام بدون گل , مساوی خاتمه  یافت و  آخرین جشن قهرمانی را  در ورزشگاه ازادی برپا کردیم .

 

  خاطره شیرین از جام تخت جمشید  برای من  , سر دست گرفتن و بلند کردن آن , به تنهایی بود !   ............ همانطور که میدانید کاپ جام تخت جمشید بسیار سنگین ( تو پر ) ساخته شده و تا انجا که بیاد دارم می گفتند که  وزن آن حدود 30 کیلوست . پس  تیمها اغلب  آن را روی زمین قرار میدادند و در هنگام برپایی جشن قهرمانی  ,  چند تن به کمک یکدیگر آن را سر دست میگرفتند ... یادم هست که یک بار در استادیوم ازادی , جام تخت جمشید را به تنهایی سر دست گرفتم که البته تصدیق میکنم که بسیار هم سنگین بود ! ....   از ان لحظه ها  ,عکسی نیز برایم بیادگار باقی مانده  .   

مجید حلوایی

 *  کاپ نقره فام جام تخت جمشید , بر فراز دستان استوار مجید حلوایی عزیز.......... جشن قهرمانی چهارمین دوره جام تخت جمشید , ورزشگاه آزادی - جمعه 15 مهر 1356 

Majid Halvaee  winner of the Takhtejamshid Cup  (4th) ......... A trophy over his hands - Tehran Azadi Stadium 1977

-----------------------------------------------------

 

 

اما در مورد خودم و بهترین  زوج در خط دفاع , میتوانم به سه تن اشاره کنم . ابتدا پرویز قلیچ خانی که معتقد هستم   می توانستیم بهترین زوج خط دفاع تیم ملی را تشکیل دهیم و سپس  حسن حبیبی و جعفر کاشانی .... هر سه عزیز از  بهترین مدافعان دوران ما بودند .

 

استاد عزیز ....... بنام حسن حبیبی اشاره نمودید , او را چگونه توصیف میکنید ؟

حسن اقا هم مربی و هم کاپیتان من بود....  اما در ابتدا , او یک دوست عزیز برایم میباشد . اگر بخواهم به مهمترین و شاخص ترین  ویژگی مربیگری حسن حبیبی اشاره کنم بی تردید دیسیپلین و نظم و انظباط او در وهله نخست است  . او کوچکترین بی اتضباطی را تحمل نمیکرد و میتوان بگویم که تیمهای تحت نظر او از این حیث در دوران خود , بی همتا بودند که البته این خود وام گرفته یا تابعی از ماهیت باشگاه پاس بود . شما ببینید که در گذشته اغلب مربیان  و کاپیتانهای تیم ملی از باشگاه پاس بودند و همچنان در سایر رشته ها ..........

  بعنوان مثال در والیبال محمد حیدرخان و مسعود صالحیه - در وزنه برداری علی والی ....... در واترپلو حسین توکلی ......... در دو و میدانی ابوالقاسم میری و ............ در فوتبال نیز زنده یاد محمد رنجبر - حسن حبیبی - حشمت مهاجرانی - مهدی مناجاتی - بهروز صحابه  ...........  و تا اخرین آنها که حسین فرکی باشد . جملگی بر گرفته از ماهیت باشگاه پاس بود که   فوتبال و در یک کلام ورزش را , با خلق و خوی نظامی و نظامی گری , ترکیب مینمود . در رابطه با حسن آقای حبیبی , جا دارد  اشاره کنم که بدلایلی , فوتبال ما  انگونه که باید از توانایی ها او بهره مند نشد و این جای تاسف دارد .  شاید بهترین توصیف در مورد تیمهای تحت هدایت حسن حبیبی ترکیب یک دسته سرباز یا یک هنگ نظامی باشد .   

مجید حلوایی  * تیم فوتبال پاس - هنگ نظامی حسن اقای حبیبی , منظم ترین تیم فوتبال دهه 50 شمسی ایران  ...............  جام منطقه ای باشگاههای ایران -  پاییز 1350 

PAS FC ...............Amjadieh Stadium in Tehran - Autumn 1971

 

----------------------------------------------

 

 

 استاد عزیز ............هر گاه در یک محفل ورزشی ( بویژه فوتبالی )  نام  باشگاه پاس عنوان میشود , جملگی فارغ از تعلقات شخصی آبی و قرمز و........ با افسوس از آن یاد میکنند . یک نوع افسوس عمیق و واقعی , نه از روی تظاهر یا همدردی !! .....  ....... شما بعنوان  یک پاسی نسل اول و دوم  , که بهترین سالهای عمر ورزشی خویش را , صرف قوام و پایداری باشگاه پاس نموده اید ,  مطلب را چگونه ارزیابی میکنید ؟ 

 

ابتدا بایستی در نظر داشت که برای روشن شدن هر مطلب یا موضوع و ............  میبایست آن را بدرستی تحلیل نمود . هنگامی که از خشک شدن یک رود  سخن میگوییم ابتدا میبایست به تاثیر ان در ابادانی آن منطقه , اشاره نماییم تا آنگاه بتوانیم ماهیت و اهمیت حشک شدن ان را , مورد ارزیابی قرار دهیم . در غیر اینصورت ارزیابی ما دقیق نخواهد بود .  ما از باشگاهی سخن میگوییم که  معادل  تیم قرن سابقه دارد و در بیش از 10 رشته ورزشی فعالیت موثر داشت و خروجی آن بیش از 200  ملیپوش نخبه  در رشته های متعدد بود . حال بنظر شما آیا میتوان ضرر و زیان , فقدان آن را در مسیر رشد و بالندگی  ورزش ایران تعیین کرد ؟  باشگاهی که با تلاش و کوشش گروهی دلسوز و پیشکسوتانش , سالها قطب ورزش ایران بود  ............ فوتبال , والیبال , بسکتبال , کشتی , تکواندو و ورزشهای رزمی  - شنا و واترپلو - هندبال - وزنه برداری و ...... در کشورهای صاحب ورزش , ئه تنها باشگاههای مولد و تراز اول را حفظ میکنند , بلکه هر سال سعی در بسط و گسترش آن دارند . باشگاهی که به قطب سوم فوتبال ایران مشهور بود و همواره رقیبی سرسخت برای سرخابی ها و نیز  موجب افزایش شور و هیجان برای علاقمندان , بناگاه از صفحه روزگار حذف شد !!  نمیدانم ......  شاید هم , نظر آن بود که فوتبال ما دو قطبی باشد و ........... 

 

 

 

استاد عزیز , بازگردیم به دهه پنجاه و بازی برابر کروزیرو برزیل , با ستاره هایی همانند توستائو , پیاتزا , لوپز .......... fراستی که عجب تیمی بود , آیا  بخاطر دارید ؟ 

 بله دقیقا ........ یکی از بهترین تیمهای  بود که به ایران امد و بازیکنانش حقیقتا در سطحی بالا و در کلاس جهانی قرار داشتند و این نکته از فرم بازی آنها و نوع ضربه زدنشان به توپ نیز نمایان بود ....  ما ان روز عالی بودیم و پابه پای انها بازی کردیم . البته در ابتدابعنوان یک تیم آسیایی , آنها ما را قدری دست کم گرفته بودند . اما هنگامی که بازی را مساوی کردیم , روش خود را تغییر دادند و با تمام توان , بر دروازه ما هجوم اوردند اما پایداری ما عالی بود .

 یکی از بهترین خاطرات فوتبالی من نیز به همان بازی باز میگردند . خوب بخاطر دارم در اوج حملات کروزیرو , دو بار دروازه ایران را نجات دادم که یکبار ان با یک ضربه برگردان از روی خط دروازه بود . یکی از آنها  چنان بود که پس از زدن توپ , به داخل دروازه پرت شدم و چسبیدم به تور ..... وقتی از زمین بلند شدم و از دروازه بیرون امدم ,  ستاره بزرگ فوتبال جهان " توستائو " بسوی من آمد و با دست به پشتم زد و سپس با اشاره  شصت  بمن اوکی داد و  رو بمن گفت :

very strang ..... very good ....... very good 

 

Dirceu Lopes

 * دیرسیو لوپز هافبک تهاجمی تیم کروزیرو ( راست ) و بلوکه شدن توپ او , با هوشیاری و چابکی مجید حلوایی , مدافع شایسته و توانمند تیم ملی ایران    ......... سه شنیه 24 اسفند 1350 - ورزشگاه امجدیه تهران 

the attacking midfielder Cruzeiro " Dirceu Lopes " and blocking his ball by Majid Halvaee's powerful defender of Iran  ...................... Tuesday, March 14, 1972  Amjadieh Stadium in Tehran

 

هر دو از بهترینهای دهه 70 میلادی کشور خویش بودند و بسیار باهوش  ....  لوپز در حرکت با توپ ( سر توپ زدن  و تغییر  جهت ) تخصص داشت و مجید حلوایی نیز روی تحت فشار قرار دادن مهاجم (  قطع  توپ های هوایی , بلوکه و تکل های بلند  ) تخصص داشت .  اکنون هر دو  در آغاز دهه هفتم زندگی خویش هستند .

 ----------

 

 

 استاد اکنون چطور  آیا همچنان با فوتبال در ارتباط هستید ؟  

- بله ......  فوتبال را همچنان دوست میدارم و بجز انکه پیگیر رویداد های باشگاهی و ملی هستم , هر هفته روزهای جمعه حدود دو ساعت با سایر پیشکسوتان بازی میکنیم  , البته با محوریت نادر خان لطیفی که  با او رفاقت دیرینه دارم شاید نزدیک به پنجاه سال ....... 

از باشگاه پیکان ؟ 

 نخیر ....... پیش از آن .....  از دوره بازیهای آموزشگاهی ......... من سه دوره متوالی در رقابتهای اموزشگاهی ایران بازی کرده ام که خوشبختانه  در هر سه دوره نیز , قهرمان  شدیم . دو دوره ان با تیم منتخب خوزستان بود . یکبار در شیراز و یکبار نیز در تبریز 

 بار سوم , هنگامی بود که به تهران امدم و مربی ما  نادر لطیفی بود و بازیها هم , در تهران برگزار شد .  آن دوره در تیم آموزشگاههای تهران , این بازیکنان حضور داشتند . عزت جانملکی , هومن بهرامی , امیر عابدینی , منصور پورحیدری , مجید تشرفی  و ..........  که من کاپیتان بودم  . 

 

مجید حلوایی

 * خانواده ارجمند حلوایی , استاد مجید حلوایی و بانو فروغ صدر ............. چهارشنبه 23 مرداد 96 - عکاس استاد علی کاوه 

 

------------------------------------------------