A+ R A-

تبلیغات

رجیران

هادی نراقی

هادی نراقی

 عکاس : استاد نازنین علی کاوه 

 

 

 هادی نراقی عزیز ............

------------------------------

------------------------------

 یک صبح شاد زمستانی با فرزند شایسته ی  ایران , استاد هادی نراقی عزیز ..... ستاره و کاپیتان باشگاه تاج ( استقلال ) , قهرمان دو دوره جام جوانان آسیا , قهرمان جام تخت جمشید , قهرمان جام حذفی و .....

 

 هادی نراقی عزیز , از بهترین و مهربانترین فرزندان ایران با کارنامه ی  درخشان در عرصه بازیگری و حضور موفق و موثر در سه باشگاه مطرح فوتبال تهران   برق - تاج - هما , صاحب تجربیات فراوان است . همچنین او ,  از اعضای اصلی برپایی هر ساله ی , بزرگترین و معتبر ترین مسابقات ورزشی پیشکسوتان در ایران می باشد . بنابر این از استاد عزیز , تقاضا نمودیم تا برای ساعتی میهمان مجموعه جام تخت جمشید باشد و از گذشته های دور برایمان بگوید از شادیها و افتخاراتش  تا ...... برپایی موفق تورنمنت جام یونس شکوری  طی یک دوره ی طولانی بیست و چهار ساله !  .... و چنین شد که استاد عزیز ,  با مهر و محبت همیشگی خویش ,  دعوت مان را  پذیرفت ...... 

 

 

 

 

-------------------

-------------------

* بخش نخست : چهار صد دستگاه 

  بر پایه ی آرشیو , نخستین بار که نام هادی نراقی عزیز در مطبوعات ایران درج شد ,  تیر ماه ۱۳۴۷ بود و مرتبط با مسابقات محلی جام چهار صد دستگاه  که او  بهمراه تیم حمید , در جایگاه سوم رده ی سنی خردسالان ( نوجوانان ) قرار گرفت .... اما نخستین  عکس او , یک سال پس از آن منتشر شد . بنابر این همان ابتدا , توجه استاد را به آن , جلب نمودیم تا اینگونه باب گفتگو باز شود که  البته , بسیار نیز مورد توجه او قرار گرفت . صفحه ای از کیهان ورزشی سال ۱۳۴۸ , در ارتباط با مسابقات محلی جام کیهان ورزشی  , که در دهه ی ۴۰ شمسی به همت و ابتکار موسسه ی مطبوعاتی کیهان , برگزار میشد و یک فرصت گرانبها برای بروز و شناسایی استعداد های نوجوان  بود . 

هادی نراقی

 *  هادی نراقی عزیز , هنگام مشاهده ی تصویر  تیم نوجوانان چهار صد دستگاه (هفته نامه ی کیهان ورزشی -  تابستان ۱۳۴۸ ) استاد سپس اشاره نمود : آیا میدانید که از همین یک تیم  , چند بازیکن  به فوتبال ایران معرفی شد ؟  آیا میشناسید ؟ .... 

---------------------------------------------

 

   در ان دوره  مسابقات تیم خردسالان ( نوجوانان ) چهار صد دستگاه , با هدایت استاد حسین یارند پور , همانند همیشه نمایشی درخشان دارد و مقتدرانه  به فینال مسابقات راه یافت ‌.  حریف آنها در فینال , تیمی بنام " جهان " بود که با دو گل بر ان نیز پیروز شدند . گل نخست مسابقه ی فینال را هادی نراقی عزیز  و گل دیگر نیز , توسط مهرداد زمان زاده بثمر رسید . نکته قابل توجه انکه , چهار صد دستگاه در رده ی جوانان تورنمنت مذکور نیز به قهرمانی دست یافت تا آنها فاتح کامل مسابقات  باشند . بطور کلی تیمهای پایه منطقه ی چهار صد دستگاه , اغلب یک پای فینال مسابقات محلی بودند .    

 هادی نراقی

 * تصویر مورد اشاره در هفته نامه ی کیهان ورزشی  ( تیم نوجوانان چهار صد دستگاه ) که نخستین عکس هادی نراقی عزیز  در مطبوعات ایران  می باشد . ذیل تصویر , اشاره شده که خردسالان چهار صد دستگاه , قهرمان یکی از دو جام کیهان .... هفته پس از آن اما , تیم رده ی جوانان چهار صد دستگاه نیز , قهرمان مسابقات جوانان  کیهان ورزشی شد .

--------------------------------

 

 بله ,  فوتبالم از زمین چهار صد دستگاه اغاز شد ...  همواره  آرزو داشتم که یک روز انقدر خوب باشم که در زمین  چهار صد دستگاه   بازی کنم ...  ما در کوچه پس کوچه های محل سکونت مان , بازی میکردیم . از انجا که چهار صد دستگاه فوتبالیست نوجوان و مستعد فراوان داشت ,  شرایط برای انتخاب شدن از میان انها , بسیار دشوار بود  . یک محیط جالب , دوست داشتنی با فرهنگی که تنها ویژه ی همان منطقه بود .

  

 * استاد عزیز در همین رابطه , قدری  توضیح دهید ... منظورتان از فرهنگ چهارصد دستگاه , چیست ؟

  ببین , قدمت همین عکس کیهان ورزشی , بیش از پنجاه سال است  پس محیط چهار صد دستگاه را نیز , می بایست  با شرایط ویژه ی همان سالها , سنجید ........  ان روزگار , در حول و حوش محله ی چهار صد دستگاه , محیط های زندگی اغلب نا مطلوب و گاه خطرناک بود . مثل حضور افراد ناباب و ایجاد نا امنی ها  و کشمکش و زد و خورد    .... اما همین که شما , وارد محیط چهار صد دستگاه میشدید , فضا بکلی تغییر میکرد و  با افرادی متفاوت از آنچه که انتظار داشتید , روبرو می شدید . انسانهایی مثبت , دلسوز , با دیدی وسیع نسبت به مسائل جامعه ....  با وجود افرادی اینچنین در محله ی چهار صد دستگاه , بستر مناسب برای رشد و پرورش نوجوانان فراهم  بود که در راس انها نیز , می بایست به خانواده ای حبیبی ( حسن , منوچهر و گودرز ) اشاره کنم  .  آن سالها برادران حبیبی , بویژه حسن آقای حبیبی ,  شرایطی را  در چهار صد دستگاه فراهم کرده بودند که ,  تعداد کثیری  سالها از مواهب ان بهره مند شدند . از ان جمله خودم  , که در همین مسیر  قرار گرفتم . 

 

هادی نراقی 

   یکی دیگر از همان انسانهای مثبت , اقای حسین یارند پور است . شاید امروز  باورش قدری دشوار باشد اما , در حدود ۵۰ یا ۵۵ سال پیش , هر کدام از بازیکنان , یک پرونده  دست ایشان داشتیم که تمام جزئیات زندگی و فعالیت ورزشی ما در ان درج شده بود ! .... تصور کنید .... نیم قرن پیش , تمام جزئیات زندگی یک نوجوان  از جمله اسامی خانواده و بستگان او , میزان تحصیلات , شرایط مالی و  .... آقای یارند پور تمام این نکات را میدانست و با آگاهی از  انها , با بچه ها رفتار میکرد . بنابر این او با اشراف کامل به جزئیات زندگی ما , میتوانست مسیر پیشرفت را برایمان هموار سازد . 

 خوبه که  برای روشن شدن مطلب , یک مثال بزنم ..... خوب من خودم , از بعد مالی و امکانات , از طبقه ی معمولی و نسبتا  کم توان جامعه بودم . انگونه که گاهی تهیه ی یک جفت کفش فوتبال نیز , برایم دشوار بود و آن کفشی که بر پایم بود نیز , شرایط مناسبی نداشت ......  و ایشان , قصد داشت که  بنوعی شاگردش را حمایت کند اما ,  بگونه ای ان را انجام میداد که , غرور نوجوان آسیب نبیند . بعنوان مثال می امد میگفت : این ماه  میخواهیم به بهترین بازیکن  , یک جفت کفش فوتبال جایزه بدیم و من نیز بهترین بازیکن آن ماه بودم ..... باورکنید که , امروز اگر کسی بمن یک هواپیما  هدیه بدهد به اندازه ی همان یک جفت کفش فوتبال که در ذهنم باقی مانده , مرا خوشحال نمی سازد . بنابر این اگر به این موارد اشاره کردم تنها برای آن است که دریابید , ما در چه محیطی و تحت تعلیم چگونه افرادی , فوتبالمان  اغاز شد . 

 

 شاید جالب باشد اما بخاطر دارم که همان نیم قرن پیش  , شاید حدود ۵۰ یا ۵۵ سال قبل ,  در چهارصد دستگاه , دارای یک تیم فوتبال بانوان بودیم . ایا میتوانید تصور کنید ؟ ...  همان منطقه ی که در حاشیه اش , شاهد  معضلات اجتماعی , از جمله جرم و جنایت و .... بودیم اما در داخل چهار صد دستگاه , شما با یک دنیای متفاوت , روبرو می شدید . محیطی که شاید سالها از فضای پیرامون اش ,  پیش بود و اینگونه شد که برای سالها , منطقه ای چهار صد دستگاه  به ورزش ایران و بویژه رشته فوتبال , خدمت کرد .     

  شما , همین عکس کیهان ورزشی را ملاحظه کنید .... ۱۰ و ۱۵ نوجوان که , ۴ تن آنها  در سطح اول فوتبال ایران بازی کرده اند .... جواد الله وردی که در جام جهانی بازی کرد ,  جمشید رشیدی که اکنون مشاور باشگاه ذوب اهن است , ناصر سلیمی که عضو تیم ملی جوانان و باشگاه های برق و  بانک ملی  و سرانجام  خودم . ضمن انکه دیگران نیز , همگی خوب بودند اما گاه شرایط برای ادامه ی فوتبال محیا نیست .

 از سوی دیگر در همان مسابقات ,  تیم جوانان چهار صد دستگاه نیز قهرمان شد که شاید سن انها , تنها یکی دو سال از ما بیشتر بود . در میان انها نیز , بازیکنان مطرح فراوان بود . از آنهایی که نامشان را بخاطر دارم میتوانم به جواد قراب , داود میر طوسی , مرحوم  مجید تشرفی , جهانگیر فتاحی ..... اشاره کنم . این تعداد بازیکن مطرح , تنها طی یک نسل از بچه های  چهار صد دستگاه  ! 

 از چهارصد دستگاه , بازیکنان بسیاری به تیم های ملی راه یافتند  که اخرین اش من بودم . حالا سوال پیش می اید که چرا اخرین ؟ ..... چون متاسفانه  , آن  زمین چهار صد دستگاه یه کتابخانه تبدیل شد .... و از همان وقت , دیگر کسی از محله ی چهار صد دستگاه به فوتبال ایران معرفی نشد و واقعیت امر , حیف شد .... بسیار هم حیف شد ... چون ان زمین , سالهای سال میتوانست به فوتبال ما خدمت کند ...

 به عقیده من اون قدیما ...  فوتبا ل, بر پایه ی محلات استوار  بود که چهارصد دستگاه نیز یکی از آن هاست ... شاید بتوان اینگونه نتیجه گیری کرد که آن سالها محله های تهران , تقریبا همه چیز را برای استفاده تیم های ملی و فدراسیون فوتبال , محیا میکردند . اما اکنون  تا یک بازیکن به مرحله ی ملی برسد , فدراسیون راه دشواری پیشروی دارد . چون فوتبال را که نمیشه با یک دارو به یک جوان یا نوجوان تزریق کرد . بازیکن باید ابتدا در جایی فوتبال بازی کند و از طرفی اغلب فوتبالیستها نیز از اقشار پایین جامعه هستند . حال شما امروز جایی را به من نشان دهید که بتوان رفت انجا و بدون پرداخت پول , فوتبال بازی کرد .

 

 استاد عزیز به نکته ارزشمندی اشاره نمودید .... حال تصور کنید که سالهای میانی دهه ای ۴۰ شمسی میباشد و  شما یک جوان چهارده , پانزده ساله در همان محدوده ای چهار صد دستگاه , قصد دارید  فوتبالیست شوید . گام نخست شما چیست ؟ .... به چه کسی مراجعه می کنید ؟ 

  آن سالها شرایط بسیار جالبی بر منطقه ی چهار صد دستگاه حکمفرما بود ... اصلا  نیازی نبود شما جایی بروید یا به شخصی مراجعه کنید . چرا که بستر برای رشد فراهم بود ... و چنانچه علاقمند بودید ,  خود بخود جذب میشدید ... شاید بهتر باشه که خودم را مثال بزنم ... من  در همان نوجوانی . ابتدا تو کوچه و پس کوچه ها با بچه محلی ها, فوتبال بازی میکردم ... داخل جوی اب و خاک و خل و ....  شب هنگام , زخمی و خونین , بخانه بر میگشتیم ... و این شرایط روزها و ماهها همچنان ادامه یافت ... آن قدر بازی میکردیم  که بمرور دیده میشدیم . بنابر این " صدا مون " میکردن ... حالا که سوال کردید نکته ای بخاطرم امد ... 

 یادمه ان سالهای نخست , برای آنکه بهتر دیده شوم . می رفتم بازار کفاشها ... شما اکنون هم که تشریف ببرید انجا , مشاهده خواهید نمود که چه جمعیتی انجاست .و همان موقع نیز چنین بود . خوب , من یک توپ پلاستیکی میبردم و از ابتدای راسته تا انتهای بازار , آن را از میان جمعیت عبور میدادم و سپس باز میگشتم و از ته بازار می آمدم ابتدای بازار و اینگونه هر روز  دریبل کردن  در شلوغی را تمرین میکردم . انجام این قبیل کارها و تمرینات , تنها مرهون عشق و علاقه ی که در وجود شماست و باور کنید که تنها همان عشق و علاقه است که شما را در فوتبال موفق میکند . همان تمرین ساده , سبب شد که بمرور خیلی چیزها را بیاموزم . ذهن  برای رویارویی ها  اماده میگردد و بمرور صاحب خلاقیت فردی  میشوید ...

 

 * پس آن دریبل های ظریف و ان کنترل توپ های زیبای جام تخت جمشید , محصول همان تمرینات دوره ی نوجوانی شماست ؟ 

 تردید نکنید .... ذهن نوجوان اماده میشه , صاحب ابتکار عمل , خلاقیت و قدرت پردازش میشه ... گاهی نیز  تنها با چهار تا سنگ ......... بهمین سادگی   ... چند تا قلوه سنگ را به فاصله ی یک متری , میان  کوچه می چیدیم   و از میان شان  با  توپ عبور میکردیم  ...  و گاه استفاده از یک دیوار  و  شوت زدن به سمت ان و دریافت توپ و کنترل   ...  بغل پا , بیرون پا , روی پا , استپ سینه و ... همه ی اینها را , بارها بارها در طی یک روز انجام میدادم ... بنابر این اگر کسی علاقمند باشه , با همان عشق و علاقه ی که اشاره کردم ,  راهش رو پیدا میکنه و دیده میشه   .. 

 

هادی نراقی

* تسلط و کنترل توپ هادی نراقی مقابل یکی از بهترین مدافعان جام تخت جمشید  زنده یاد ایرج امیدوار  .... ساقهای ظریفی که , هنرمندانه با نوک استوک , توپ چرمی در حال حرکت ۴۵۰ گرمی را , به آسانی مهار میکند ... فرم و استایل بدن او , هنگام " تو سر توپ زدن " بسیار زیباست          تاج و بانک ملی - امجدیه فروردین ۱۳۵۵ 

----------------------------------------- 

 

 مهمترین عاملی که در آغاز راه فوتبال , میتواند مسیر پیشرفت را برای یک نوجوان یا جوان هموار سازد , بازی است و بس .... جز آن هم راهی وجود ندارد . امروز گاه مشاهده میگردد که چهره های بزرگ فوتبال ما , که البته باید دست مریزاد نیز به انان گفت اما , فاقد اون خمیر مایه یا جوهره ی اصلی فوتبال هستند . حق هم دارند  چرا که انها در نوجوانی به ان اندازه ی که باید , فوتبال نکرده اند . و این در حالی که نسل ما از همان ابتدای نوجوانی ( ۱۰ , ۱۲ سالگی ) روزانه چهار , پنج مسابقه در زمین خاکی  بازی میکرد . از ۸ صبح تا هنگامه ی شب که دیگر نور نبود و لاجرم از دنبال توپ دویدن دست میکشیدیم  ...

 اگر زمین خاکی را عنوان میکنم , بی دلیل نیست .... شما هنگامی که در زمین سفت و خشک , پر از سنگلاخ بازی میکنید , چیزهایی را می آموزید که در شرایط عادی و زمین هموار هرگز با انها روبرو نمیشوید , پس نخواهید اموخت . بعنوان مثال , حرکاتی را که چهل سال پیش حسن روشن  انجام میداد , امروز  یکی از فوتبالیستهای ما انجام نمیده . هرگز  منظورم این نیست که فوتبالیست های امروز فاقد توانایی های فردی هستند , یا ان حضور ذهن و خلاقیت لازم را ندارند ... خیر ... مقصودم این است که , ان امکانات دوران من و حسن روشن را , بچه های امروز نداشته و ندارند . همان زمین های خاکی  که در اغلب محله ها بود و بدون هزینه و پرداخت پول  میشد  از صبح تا شب آنجا فوتبال بازی کرد . بنابر این , ما امکاناتی داشتیم که متاسفانه بچه های امروز , از آن محروم هستند .

 

 

 

 

-------------------

-------------------

 بخش دوم : فوتبال باشگاهی

 

* استاد عزیز , تقاضا دارم  از آغاز فوتبال باشگاهی بگویید ؟

- نوجوان بودم .... خیلی کم سن و سال .... و هر روز پیاده تو راه مدرسه , از جلوی اداره ی برق میگذشتم . همان دوره , یه چند تایی از بچه های چهارصد دستگاه که سن بالاتر بودند , عضو باشگاه برق شدند ....  جواد قراب بود  ... جواد الله وردی بود و ... یه دو سه تای دیگه ........  پیش خودم میگفتم ,  خدا یا , ممکنه یه روز و من هم عضو باشگاه برق بشم !! ...... از طرفی میدونستم که بچه ها ناهار انجا هستند و , یه بوی دل انگیز کبابی هم از این اداره برق میزد بیرون ... خوب کم سن و سال بودم .. هنوز نوجوان بودم ...

 مدتی گذشت ... تا اینکه مسابقات مدارس تهران شروع شد و من هم تو اون مسابقات , خوب بازی کردم ... و اینگونه بود که , باشگاه برق منو خواست  و عضو برق شدم . 

 

 بنظر قدری رویایی بنظر میرسه ... !! ... حضور باشگاهی در محدوده ای شانزده و هفده سالگی ...

  ببینید .... همانگونه که اشاره کردم , نقطه اغاز اغلب بازیکنان ان دوره , همانند خود من فوتبال محلی بود .... مرحله ی بعد اما مسابقات آموزشگاهی ... واضح است که در هنگام مسابقات اموزشگاهی , انها که تجربه فوتبال محلی را داشتند ,  بهتر از سایرین بودند . بنابر این بیشتر  به چشم می امدند بنابر این , اینگونه بود که , ثمره ای فوتبال محلی و اموزشگاهی , با حضور در فوتبال باشگاهی , تکمیل میشد . این همان فرایند تبدیل یک بازیکن محلی به یک فوتبالیست باشگاهی در محدوده ی پنجاه سال پیش است که بصورت پیوسته  خروجی آن , بازیکن نخبه  ملی و باشگاهی بود . وقتی که رفتم برق , شاد و خوشحال بودم ... اما از آنجا که سن ام هنوز خیلی کم بود , بمن بازی نمیرسید و مدتی به همین صورت سپری شد  ... مربی برق ابتدا مرجوم  امیر اصفی و سپس مرحوم محسن حاج نصرالله ... و من خوش شانس بودم که فوتبال باشگاهی ام  را , تحت نظر این دو عزیز آغاز کردم .

 

هادی نراقی

* نوجوانی  در اغاز راه شهرت  ...  از راست : حسن ناپب آقا - هادی نراقی و محمود ساطری ....  جام باشگاه های تهران ۱۳۵۰ 

-------------------------------------------

 

از ان دو عزیز بسیار آموختم .... سپس بهمراه برق به تورنمنت بین المللی آقا خان , اعزام شدم . اما شیرین ترین خاطره ام از حضور در برق , همان انتشار تصویر تمام صفحه و رنگی ام , در کیهان ورزشی بود . آن شور و هیجانی که نخستین بار  پس از دیدن تصویرم به من دست داد را هرگز فراموش کنم .     

  

 

                                                               در حال تکمیل ........... 

 

 

 

 

 

یونس شکوری

 * سه فرزند شایسته ی ایران , بترتیب از راست : هادی نراقی - زنده یاد یونس شکوری و حسین یارند پور ....

 --------------------------------

 

 

 *