مطالب

حمید جاسمیان

حمید جاسمیان

عکاس : استاد علی کاوه

 

 

   گفتگو با استاد 

  حمید جاسمیان  عزیز ....

------------------------

------------------------

  صبحی شاد و خاطره انگیز با یکی از بهترین فرزندان ایران و خوزستان , کاپیتان شایسته ای دو باشگاه شاهین و پرسپولیس ...... استاد نازنین , حمید خان جاسمیان .... استاد با مهر همیشگی اش , محبت نمود ... بزرگواری نمود و دعوت مجموعه  را پذیرفت تا از سالهای دور برایمان بگوید از  اغاز فوتبال در کوچه پس کوچه های آبادان تا حضور در امجدیه ی تهران  ....  و سرانجام  بستن نخستین بازوبند کاپیتانی محبوبترین باشگاه ایران  ...

 از تیم ملی از  شاهین تهران ....... تا محروم شدن از حضور در بزرگترین رویداد ورزش جهان ( المپیک ) و ..  ... یک دنیا خاطره با شاهین بلند پرواز , یادگاری از زنده یاد ها دکتر عباس اکرامی و استاد پرویز دهداری .... سیمای مهربان استاد , او را بس جوانتر از آنچه که باید , می نمایاند ...

 

 کاپیتان جاسمیان میگوید : آقا ۸۴ سال دارم ... نه  نه ... ۸۲ سال ... اما , همین حالا حاضرم با همه ی شما مسابقه بدهم !!! ... هفته ای سه روز با بچه ها ,  تمرین داریم ... زمین شهدای طرشت .و .....  کاپیتان بی نظیره ... هنوزم , نام شاهین که میاد  چهره اش , باز و روشن تر از پیش میشود و لحن کلامش , بوضوح تغییر میکند ...بویژه آن هنگام که , سخن از استاد فقید , پرویز دهداری  باشد ... 

 

 

 

----------------

----------------

* بخش نخست : شاهین ابادان 

 

  همان ابتدا , توجه استاد را به یک مطلب  که احتمال میدادیم , نحستین حضورشان در تهران و استادیوم امجدیه  باشد , جلب نمودیم  ...  یک شماره از هفته نامه ی کیهان ورزشی , مورخه ی مهر ماه ۱۳۳۷ , که استاد را با سیمایی متمایز از سایرین , نشان میدهد .. استاد نازنین .  بلافاصله که شماره مذکور کیهان ورزشی را در دستانش گرفت و ملاحظه نمود   ان بازی را بخاطر اورد و سپس با تبسم تایید نمود که این نخستین حضورش  در امجدیه است .....

  یادش بخیر ...  اون موقع خیلی جوان بودم  که همراه تیم منتخب آبادان , امدم تهران و مقابل تیم شاهین بازی کردیم و یادمه که آن روز تیم ما , همگی خوب بازی کردند و فوتبالمان , حسابی مورد توجه قرار گرفت ... اما مهمترین مطلبی که از ان مسابقه بیادم مانده این است که مطبوعات بمن یول براینر می گفتند !! .... یول براینر هنرپیشه بزرگ و محبوب سینما بود که با سر تراشیده , ان روزها بسیار هواخواه داشت و از انجا که من نیز ان روز خوب بازی کرده بودم و  موهایم را نیز تراشیده بودم , بمن یول براینر گفتند ... تیم ابادان از بازیکنان بسیار خوب  خوزستان تشکیل شده بود ... استادم پرویز دهداری که کاپیتان ما بود  منوچهر سالیا - رضا علمداری - بهرام عابدیان ..... چقدر زود گذشت آقا  ... ۶۰ سال شوخی نیست ... 

 

حمید جاسمیان * نمایی از نخستین حضور استاد حمید جاسمیان در فوتبال تهران , همراه با تیم منتخب ابادان ... تصویر سمت راست : استاد حمید جاسمیان , قصد دارد  پیش از فوروارد شاهین ( زنده یاد حمید شیرزادگان )  توپ را از محوطه جریمه ابادان دور سازد ...  استادیوم امجدیه -  ۲۵ مهر ۱۳۳۷ 

---------------------------------------------

---------------------------------------------

 

 

* استاد گرامی , تقاضا دارم از سالهای نخست بگویید .... از آبادان و   ....    

  علاقمندی ام به فعالیتهای ورزشی , از دوران دبیرستان شکل گرفت ... در چهار , پنچ رشته , فعال بودم ... والیبال , بسکتبال , دو و میدانی و فوتبال ...  که البته والیبال و بسکتبال را به سایر رشته ها , ترجیح میدادم ...  بد نیست که اشاره کنم ان زمان , فدراسیون های والیبال و بسکتبال یکی بود . به این صورت که , مسئولیت هر دو این رشته ها با یک فدراسیون بود که  چند سال بعد , تفکیک شدند . خوب بخاطر دارم که در سال ۱۳۳۸ که مسابقات هر دو رشته ی والیبال و بسکتبال در شهر تبریز برگزار میشد  ,  عضو تیم والیبال و بسکتبال آبادان بودم .که البته عنوان قابل توجهی نیاوردیم ..

 

 از سوی دیگر در دو و میدانی نیز تخصص داشتم و  یکبار در ۱۰۰ متر ابادان , صاحب عنوان نخست شدم که بعنوان نماینده ی ابادان به مسابقات قهرمانی کشور در رشت راه یافتم  . در فینال ۱۰۰ متر قهرمانی کشور , ۶ نفر حضور داشتند که همگی از بهترین های دو و میدانی ایران بودند . وهاب شاه خوره ( خرمشهر ) - باباخانلو ( تهران ) - جاهدی ( مشهد ) - یه دونده نیز از تبریز که اکنون نامش را بخاطر ندارم اما یادمه که سبزه رو بود و بسیار سریع میدوید ...  آنها  همگی دونده بودند و سالها در دو و میدانی فعالیت داشتند ... ولی , من نه ... یادمه که در  " استارت " مشکل داشتم ... بنابر این , میان ان ۶ نفر , آخر شدم ... حتی بخاطر دارم که اون موقع ها , دونده ها هنگام استارت  یک چاله میکندند .....  با این حال اما , تمایل و علاقمندی خانواده ام به رشته ای فوتبال , بیش از دیگر رشته ها بود ... خداوند بیامرزدشان ...  مادرم , پدرم . برادرم .... همگی مرا تشویق میکردند که , فوتبال را پیگیری کنم و فوتبال نیز در ابادان , مدیون یک نام است .. استاد بزرگ پرویز خان دهداری عزیز ...

 

* تقاضا دارم اشاره نمایید که چرا فوتبال ابادان پیوندی چنین عمیق با نام استاد فقید پرویز دهداری دارد ؟ 

-  خیلی ساده است  ... دهداری به گردن همه ی ما بچه های آبادان حق دارد و فوتبال آبادان و خوزستان بسیار مدیون اوست  ... برای روشن شدن مطلب , خودم را مثال میزنم . او بود که باعث شد  من عضو تیم  شاهین ابادان بشوم و سپس با نظر و کمک اوست که از شاهین ابادان به شاهین تهران رفتم و از شاهین نیز به تیم ملی .... و اینها ,  بدون حضور و کمک استاد پرویز دهداری , میسر نبود . او برای من و دیگر بچه های آبادان بسیار زحمت کشید و از سوی دیگر او مربی و معلم اخلاق من بود و از بابت انکه  هر سال مراسم یادبود استاد برگزار میشود , بسیار بسیار خوشنودم . هرگز خدماتش را به فوتبال ایران و خوزستان فراموش نمیکنم .. 

 

 

* استاد عزیز , چگونه عضو شاهین آبادان شدید و بطور کلی  ارتباط بسیار نردیک میان دو باشگاه شاهین آبادان و شاهین تهران , چگونه شکل گرفت ؟  

 - ما ابتدا همگی , عضو تیم جم آبادان بودیم .... و  ارتباط میان دو باشگاه , هنگامی آغاز شد که  پرویز خان دهداری  به تهران آمد و در شرکت نفت استخدام شد ... چرا که باعث و بانی استخدام وی , دکتر اکرامی ( مدیر باشگاه شاهین تهران )  و دکتر مسعود برومند ( کاپیتان شاهین ) بودند . بنابر این , ارتباط میان دو باشگاه جم ابادان و شاهین تهران , از همانجا شکل گرفت . 

 در رابطه با شخصیت دکتر اکرامی , جا دارد  اشاره کنم که ایشان , تحصیلکرده انگلستان بود و دوره ای مربیگری فوتبال را نیز در همانجا و در مراکز معتبر سپری کرده بود  .

 پرویز دهداری پس از مدتی که در تهران بود , به آبادان بازگشت و گفت که میخواهد نام تیم را از جم به شاهین تغییر دهد .... که بنا به فرمایش استاد بزرگ پرویز خان دهداری ,  جم به شاهین تبدیل شد .

 

حمید جاسمیان * نسل طلایی فوتبال آبادان .... شاهین آبادان - قهرمان ایران ۱۳۳۹ - با سپاس از گروه گرافیک سایت جام تخت جمشید برای رنگی آمیزی این تصویر بیادماندنی .... عزیزان بترتیب از راست :  گارنیک گریگوریان - حمید جاسمیان - پرویز دهداری ( کاپیتان - مربی ) - مهندس بهمن فتحی - حمید برمکی - رضا علمداری - مهندس باقر ترابی - ؟  - دکتر غلامرضا صفریان - دکتر بیژن کوهزاد - منوچهر سالیا و فرج شاعری 

--------------------------------

توضیح :  روزگاری که بازیکنان شهرستانی , سهمی در فوتبال ملی نداشتند , شاهین آبادان با شایستگی صاحب سه سهمیه شد . زنده یاد پرویز دهداری - استاد حمید جاسمیان و زنده یاد حمید برمکی 

 

 

 

پس از انکه نام جم به شاهین تغییر یافت  شرایط برای فعالیت بیشتر و منظم تر شاهین آبادان نیز فراهم شد و توانستیم در مسابقات قهرمانی کشور به عنوان نخست  دست یابیم ....

 

 استاد عزیز .. پیش از آنکه به مسابقات قهرمانی کشور بپردازیم , تقاضا دارم قدری بیشتر از باشگاه شاهین ابادان و شیوه ی مدیریت آن بگویید ؟ ... هزینه ها چگونه پرداخت میشد ؟ آیا حامی مالی داشتید .... بعنوان مثال , بارها در مطبوعات اشاره شده  که تیم شاهین ابادان برای برگزاری مسابقات دوستانه به شهر های مختلف سفر مینمود  .... هزینه ای سفر ها و در کل ملزومات مورد نیاز , چگونه تامین میشد ؟ آیا بابت فوتبال , پولی نیز پرداخت میشد  ...

 هیچ ... بواقع هیچ ... ما حامی مالی یا آنگونه که امروز مصطلح شده " اسپانسر "  نداشتیم و این تنها شوق و علاقه ی خود بازیکنان بود که تیم را پا بر جا نگاه میداشت ... هزینه سفرها و غیره را نیز خودمان پرداخت میکردیم ... بنابر این , تحت حمایت هیچ نهاد و هیچ فردی و گروهی نبودیم ... در واقع , اصلا پولی در میان نبود  که کسی ان را دریافت کند... ببین   در تمام آن سالها , دو بار بابت فوتبال پول دریافت کردم که ان دو مورد نیز در سالهای آخر فوتبالم بود   ...

 

* ایا آن دو مورد را بخاطر دارید ؟ 

 بله بله .... یک بار خدا بیامرز علی عبده که بابت عضویت در پرسپولیس مبلغ ۱۴ هزار تومان  پرداخت کرد و یک بار نیز در پیکان که خدارحمتش کند خیامی را که او نیز یک ماشین پیکان , معادل  ۸۰۰۰ و خورده ای تومان , که البته بصورت نقدی پرداخت شد ... همین .... بنابر این , تمام دریافتی ام , از ۱۳ سال حضور در فوتبال باشگاهی و ملی , همین دو مورد بود ...  از فوتبال , چیزی نصیب ما و هم نسلای من نشد و فقط عشق بود آقا ..... فقط عشق ..... 

 

  بطور کلی در ابادان دهه های ۳۰ و ۴۰ ,  زمین چمن نداشتیم ... و فوتبال ما بطور کامل , در زمینهای خاکی  که پر از سنگلاخ بود , شکل گرفت ... دوست دارم که به این مطلب اشاره کنم که بچه های ابادان و خوزستان , حقیقتا قابل ستایش و تحسین هستند ... چرا که انها در آن گرمای ۵۰ درجه و در آن زمینهای خاکی و اعلب ناهموار  , با کمترین امکانات , پرورش می یافتند , رشد میکردند و  به تیم ملی میرسیدند . در ان دوره کمتر تیمی  میتوانست در ابادان , مقابل تیمهای ما موفق باشد . بخاطر دارم که در ابادان , شاهین تهران را  با ۶ ملیپوش ,  ۲ بر ۱ بردیم  . من بودم , مرحوم حمید برمکی , علی پورجانکی , مرحوم منوچهر سالیا ....  و ....

 

حمید جاسمیان

 

* استاد عزیز , اگر اجازه دهید , اکنون بازگردیم به مسابقات قهرمانی کشور در ساری , سال ۱۳۳۹ ..... 

 اون روزها بهترین دوران فوتبال شاهین ابادان بود .... چرا که تیم ما در اوج قرار داشت و بخاطر دارم که بجز شاهین آبادان , دو تیم قدرتمند دیگر نیز در مسابقات بود . یکی تیم منتخب قزوین به سرپرستی ایرج دبیر سیاقی , که دو بازیکن کمکی از شاهین تهران با خود داشت  مرحوم همایون بهزادی  و دیگری  مرحوم حمید شیرزادگان .... و سپس تیم سپه تهران به سرپرستی حسن حبیبی که آن نیز از بازیکنان بسیار خوب و آینده داری تشکیل شده بود . اما ما موفق شدیم با پیروزی بر کلیه تیمهای شرکت کننده , قهرمان مسابقات شویم . مسابقه ای اخر رو بویژه خوب بیاد دارم , که مقابل منتخب قزوین بود و ما ابتدا یک بر صفر عقب افتادیم , اما  مرحوم  دهداری دو گل زد و در پایان  برنده ای جام قهرمانی شدیم . 

 

    بعقیده من  یکی از مزیت های مسابقات قهرمانی کشور آن روزگار , این بود که کلیه ی تیمهای منتخب , بصورت متمرکز در یک استان گرد هم می امدند و با هم ارتباط پیدا میکردند . بعنوان مثال اگر مسابقات قهرمانی کشور در اصفهان برگزار میشد , تمام استانهای دیگر از جمله شیراز , خوزستان , خراسان , اذربایجان .... همگی در یک شهر یا اردوگاه , جمع میشدند و از نزدیک با یکدیگر اشنا میشدند و اینچنین دوستی ها  شکل میگرفت ... از سوی دیگر هزینه ها نیز کمتر بود و طی دو هفته قهرمان ایران , تعیین میشد . براستی که یک صفا و صمیمیتی داشت که دیگر امروز وجود ندارد ... بچه های شیراز , بچه های اصفهان , بوشهر , کرمانشاه ... در اردو همدیگر رو میدیدیم  و .... چقدر دلم برای صفا و صمیمیت اون روزها تنگ شده ... 

 

حمید جاسمیان

* یک عکس ارزشمند از مسابقات فوتبال قهرمانی کشور سال ۱۳۳۹ ساری , رقابت تیمهای شاهین آبادان و سپه تهران و تقابل دو بزرگ فوتبال ایران  - حسن حبیبی ( مدافع آبی )  و حمید جاسمیان ( در حال شوت - سفید )   ....... پشت عکس , تاریخ ۲۰ تیر ۱۳۳۹ قید شده .... ساختمان دبیرستان پهلوی ساری ( راست )  بوضوح نمایان است ... با سپاس از گروه گرافیک سایت جام تخت جمشید بجهت رنگ امیزی مطلوب 

-------------------------------

 

 

استاد , از ان مسابقات ساری , دیگر چه بخاطر دارید ؟ ....  

از آن روزها خیلی گذشته .... چند سال میشه ؟ ... ۵۸ سال ... اما یادمه که مسابقات در یک مدرسه بود که برای برگزاری مسابقات قهرمانی کشور , اماده شده بود ... روزهای اول هم  , هوا حسابی ابری و  بارونی بود .... تو اون دوره , تیم ما شاهین آبادان که نماینده ی استان خوزستان بود خیلی هماهنگ و منسجم بود ... دروازه بان ما , دوست خوبم فرج شاعری که خدا حفظش کنه ... در خط دفاع یک مدافع درشت اندام داشتیم بنام گارنیگ گریگوریان که اون هم بسیار عالی بود .. ... خدا بیامرزه اقا سالیا را .... ایشان هم بودند ..... اما در حمله خیلی خیلی خوب بودیم ... استاد دهداری در اوج دوران بازیگری بود . رضا علمداری - مرحوم حمید برمکی - دکتر صفریان -  ....

 این تیم آنقدر خوب و منسجم بود که پس از همین مسابقات قهرمانی کشور ,  به تورنمنت بین المللی  مولتان در ایالت پنجاب پاکستان اعزام شد ...  البته دو بازیکن  کمکی هم داشتیم  که در مسابقات ساری عضو تیم منتخب قزوین بودند  ... مرحوم حمید شیرزادگان و ایرج دبیر سیاقی ...   در تورنمنت مولتان , نائب قهرمان شدیم .

 

حمید جاسمیان

 * شاهین ابادان , نماینده ای ایران در تورنمنت بین المللی مولتان   ..... عزیزان بترتیب از راست : 

زنده یاد منوچهر سالیا - هاتفی - رضا علمداری - زنده یاد نصرت فتحی - ایرج دبیر سیاقی - زنده یاد حمید شیرزادگان - حمید جاسمیان -  ؟  - گارنیک گریگوریان - فرج شاعری و مجید فخروییان

 توضیح : شاهین آبادان , نخستین تیم فوتبال باشگاهی ایران بود که از سوی فدراسیون فوتبال به یک تورنمنت بین المللی , اعزام شد . 

--------------------------------------------------

 

از همان دوره ها بگمانم سال ۱۳۴۰ یا ۱۳۴۱ , ارتباط ما با باشگاه شاهین تهران , بیش از پیش شد و بازیکنان دو باشگاه در ترکیب تیم های یکدیگر بازی کردند ... و از سوی دیگر  برای کسب امادگی هر دو باشگاه ( شاهین ابادان و شاهین تهران ) بارها  مقابل یکدیگر بازی کردیم .

 

 هنگامی که استاد فقید  پرویز دهداری به شاهین تهران رفت , شرایط برای شما و شاهین ابادان چگونه شد ............ ؟

 پس از انکه پرویز خان دهداری به تهران رفت , مسئولیت کاپیتانی تیم شاهین آبادان به من سپرده شد و پس از من نیز , حمید برمکی  .... ان سالهای نخست دهه ای ۴۰ , باشگاه شاهین قدری دچار مشکل شده بود و علیرغم داشتن یک خط حمله ی توانمند از ناحیه ی خط دفاع مشکل داشت ... بنابر این  نیازمند تغییر و تحول و افزودن بازیکنان جدید بود ... بر این اساس من و یکی دو بازیکن از ابادان به تهران فرا خوانده شدیم تا در ترکیب شاهین بازی کنیم که من , در تهران ماندنی شدم . 

 

حمید جاسمیان* استاد حمید جاسمیان عزیز ... تصویر سمت راست نمایی جاودانه از جشن  شاهین ابادان پس از دریافت کاپ قهرمانی کشور ۱۳۳۹ ساری - جام در دستان استاد فقید پرویز دهداری می باشد و استاد جاسمیان در سمت چپ تصویر , حضور دارد ...  با کسب این جام , شاهین ابادان نخستین باشگاه فوتبال ایران شد که , به عنوان نخست کشور دست یافته است . 

-------------------------------------

 

  بنابراین از همان سالها بود که من نیز به تهران آمدم و عضوی از باشگاه شاهین تهران شدم . با اینحال ارتباط دو باشگاه , تا هنگام لغو پروانه فعالیت باشگاه شاهین تهران در سال ۱۳۴۶   حفظ شد ....  وجه اشتراک میان این دو باشگاه نیز , در نگاه ویژه انها به مقوله ورزش و ورزشکاران بود که بر پایه اماتوریزم واقعی تعریف شده بود . دیدگاهی فارغ  از مادیات ....

 خود مرحوم دکتر اکرامی نیز چنین بود ... او سالهای سال , شاهین را با همان شیوه و اسلوب هدایت کرد و به اوج رساند و از سوی دیگر , تفکرات مرحوم پرویز دهداری نیز روی همین اصل بنا شده بود . بر این پایه , انها یک نقطه اشتراک واقعی داشتند که میتوانستند حول آن ,  در یک راستا حرکت نمایند.  

 

 

 

                                             در حال تکمیل ..........