تبلیغات
پرویز دهداری ( Parviz Dehdari )
- توضیحات
- نمایش از پنج شنبه, 01 اسفند 1392 07:55
- نوشته شده توسط Super User
- دسته: Joomla 2.5
- بازدید: 32229
پرویز دهداری ( Parviz Dehdari )
====================
پرویز دهداری ستاره , کاپیتان و سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال ..... که در تمامی دوران فوتبال و زندگی , پایبندی به اصول اخلاقی , شاخصترین ویژگی اش بود آنچنان که در جامعه ورزش به معلم اخلاق شهرت یافت . ستاره ی خط حمله ی تیم ملی و باشگاه شاهین , نخستین بازیکن غیر تهرانی بود که به تیم ملی ایران راه یافت و عضو اصلی و کاپیتان همان تیمی است که برای نخستین بار به یک تورنمنت معتبر جهانی ( بازیهای المپیک ۱۹۶۴ توکیو ) راه یافت .
بیوگرافی :
نام پرویز دهداریان
تولد اول فروردین ۱۳۱۱ شیراز ( مرودشت )
وفات ۳ آذر ۱۳۷۱
باشگاه شاهین آبادان ( جم ) - شاهین تهران
حضور ملی ۴۳ - ۱۳۳۵
خانواده ازدواج با بانو ناهید احمدیان ۱۳۴۰ - دارای دو فرزند ( شاهین و شیدا )
* استایل و تسلط کاپیتان محبوب تیم ملی و باشگاه شاهین , زنده یاد پرویز دهداری - جمعه ۷ آبان ۱۳۴۴ ورزشگاه شماره ۳ شهباز - یک برد قاطع ۵ بر صفر برای شاهین در اخرین فصل حضور باشگاهی استاد که به کسب اخرین عنوان قهرمانی برای باشگاه شاهین , منجر شد .
=============================
* افتخارات پرویز دهداری :
* مرد سال فوتبال ایران به گزینش نشریه کیهان ورزشی ( ۱۳۴۲ )
* کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران ( ۴۳ - ۱۳۴۰ )
* صعود به المپیک ۱۹۶۴ توکیو ( ۴۳ - ۱۳۴۲ )
* سرمربی تیم ایران و کسب عنوان نخست تورنمنت کوروش کبیر ( ۱۳۵۰ تیر )
* سرپرست تیم ملی و کسب عنوان نخست جام ملتهای آسیا بانکوک ( ۱۳۵۱ اردیبهشت )
* سرپرست تیم ملی انتخابی المپیک مونیخ و صعود به دور پایانی ( ۱۳۵۱ خرداد )
* سر مربی تیم ملی فوتبال و کسب عنوان سومی جام ملتها ( ۱۳۶۷ آذر )
=========
* افتخارات باشگاهی :
* قهرمان مسابقات جام حذفی باشگاههای تهران شاهین تهران ۱۳۳۷
* قهرمان مسابقات سراسری ایران ( رشت ) جم آبادان ۱۳۳۹ ( رشت )
* قهرمان مسابقات جام حذفی باشگاههای تهران شاهین تهران ۱۳۴۲
* قهرمان مسابقات جام باشگاههای تهران شاهین تهران ۱۳۴۴ آبان
* عنوان چهارم جام باشگاههای تهران ( مربی ) شاهین تهران ۱۳۴۵ اردیبهشت
* نخستین مربی تیم فوتبال باشگاه پرسپولیس ۱۳۴۷
* قهرمان انتخابی باشگاههای آسیا ( ۱۹۶۸ ) پرسپولیس ۱۳۴۷
* نخستین مربی پرسپولیس در جام باشگاه های آسیا ۱۳۴۷
فرزند شایسته ای ایران , استاد فقید " پرویز دهداری " متولد نخستین روز سال ۱۳۱۱ شهرستان مرودشت از توابع شیراز می باشد ...... با گذشت چند ماه از تولد وی , خانواده ی دهداری به شهر آبادان که ماوای اصلی پدر و مادرش بود , نقل مکان کرد . بنابر این دوران کودکی پرویز دهداری , در فضای شهر آبادان سپری شد و از او نیز چنین نقل است که می گوید : از هنگامی که چشم گشوده ام , خود را در آبادان دیده ام .
بجهت همزمانی کودکی پرویز دهداری با آغاز جنگ جهانی دوم , او با یکی دو سال تاخیر و از سن ۸ یا ۹ سالگی , تحصیلات را آغاز کرد ...... پدر , او را به دبستان رازی آبادان برد . شوق و علاقه به فوتبال نیز , از همانجا در او شکل گرفت . سپس به دبیرستان ابن سینا رفت و در آنجا بود که بهمراه چند همکلاسی , پایه ی یک تیم فوتبال را بنا نهاد , که نامش " روئین تن " بود ..... در سالهای بعد , همین تیم با نام جم و سپس شاهین آبادان به باشگاهی بلند آوازه تبدیل شد .
در ابتدا پرویز دهداری جهت عضویت در تیم منتخب مدارس آبادان برگزیده شد .... نخستین حضور پرویز دهداری نیز در پائیز ۱۳۲۷ و در زمین خاکی بوآرده ثبت شده که در ان روز , حریف انها تیم منتخب مدارس خرمشهر بود که نتیجه ی آن مسابقه , تساوی بدون گل بود ..... اما حضور باشگاهی استاد از سالهای بعد ۱۳۲۸ و با پیوستن به باشگاه جم ( همان روئین تن سابق ) آغاز شد و بتصدیق او , از همانجا نیز فوتبالش شکل گرفت . سپس او و بچه های مدرسه رازی , همزمان با عضویت در تیم روئین تن , تیمی بنام آزاد را نیز تشکیل دادند . ولی به دلیل شغل اداری بازیکنان جم , حضور پرویز دهداری در تیم آزاد پر رنگ تر از تیم جم , بود .
* آغاز فعالیت جم و تحولی در فوتبال آبادان
==============
اواخر سال ۱۳۳۰ شمسی , را میتوان آغاز تحول و یا یک نقطه عطف در تاریخ فوتبال آبادان دانست ........ در این سال تحولاتی در فوتبال آبادان پدید آمد که منجر به تاثیر عمیق در سیر تحولات فوتبال شهر ابادان شد . در این سال بسبب وابستگی که بازیکنان تیم آزاد به تیم جم داشتند , کلیه بازیکنان آن به باشگاه جم پیوستند تا با چهره ای جدید و مصمم آغازگر فصل نوینی برای فوتبال آبادان باشند . فرآیندی که فوتبال آبادان را از این رو به آن رو کرد پرویز دهداری در خاطراتش چنین میگوید :
.........پیوستن بچه های تیم آزاد به تیم جم و آغاز فعالیت دوباره جم با چهره ای تازه , نقطه عطفی در تحولات نسل جوان ابادان بوجود آورد این تیم با انظباط شدید و شرایط سختی که برای ورود بازیکنان جدید و پیوستن به قدیمی ها قائل شده بود , موجب رشد یزرگانی همانند حمید برمکی - حمید جاسمیان - فخرویان - صفریان - علمداری و ..... شد و فوتبال جدی من نیز , از جم و زمانی که در کلاس دهم درس میخواندم آغاز گشت . بی تردید از همانروزها , این تیم موج جدیدی را در فوتبال آبادان براه انداخت .... اما این را هم اشاره کنم که هنگامی ما ( جم ) برای اولین بار در استادیوم آبادان ظاهر شدیم برای هواداران فوتبال آبادان غریبه بودیم .........
کیهان ورزشی
در اواخر سال ۱۳۳۱ رقابتهای فوتبال باشگاههای آبادان با حضور ۶ تیم بطور دوره ای برگزار شد و در پایان این مسابقات , تیم فوتبال جم با قرار گرفتن در جایگاه دوم , تحسین همگان را بر انگیخت در آن سال بجز پرویز دهداری و برادر وی ( دیدار دهداری ) این بازیکنان در تیم جم حضور داشتند : برادران صامت ( خسرو و منوچهر ) - بهرام عابدیان - محمد علی حسینیان - حسنعلی خوشنام - حسن باستانی - عبدالرحیم رحم دل - بهرامی و .....
* تیم باشگاه جم با ترکیبی از بازیکنان دو تیم جم و آزاد ( پرویز دهداری فرد چهارم ایستاده ) حدود سال ۱۳۳۲
===============================
از این جمع پرویز دهداری , بهرام عابدیان و دیدار دهداری به تیم منتخب آبادان دعوت شدند ........ فروردین سال بعد ( ۱۳۳۲ ) در یک مسابقه دوستانه برابر تیم فوتبال شاهین تهران که از چهره های ملیپوش و صاحبنام فوتبال ایران بهره مند بود , بسیار موفق عمل کردند . آن روز پرویز دهداری در ترکیب منتخب آبادان حضور داشت و با درخشش او , تیم آبادان موفق شد , تیم توانمند شاهین تهران را با اغلب بزرگان اش در ورزشگاهی مملو از جمعیت , با نتیجه قابل توجه ( ۵ بر ۲ ) شکست دهد .
آن روز پرویز دهداری در صف مهاجمان آبادان موفق به ثبت سه گل شد و گلهای دیگر تیم آبادان را نصرت فتحی بثمر رساند . این مسابقه توجه مسئولان شاهین و بویژه دکتر عباس اکرامی را بسوی او جلب نمود چنانکه سرانجام منجر به انتقال او به تهران و عضویت در باشگاه شاهین شد .
* دیدار برادر بزرگ پرویز دهداری , سالها همانند پدری مهربان , او را حمایت میکرد .... فرزند دیدار " مسعود دهداری " نیز مدافع توانمند تیم فوتبال باشگاه صنعت نفت آبادان می باشد که در دهه پنجاه شمسی در مسابقات سراسری لیگ جام تخت جمشید , حضوری شایسته و فعال داشته است .
===========
* ظهور جم در فوتبال آبادان
در آبادان دهه ۳۰ شمسی , رقابتهای فوتبال تحت شعاع حضور دو گروه بود :
۱ ) کارمندان انگلیسی صنعت نفت
۲ ) کارگران صنعت نفت
بنابر این در آن دوره ها , مسابقه نهایی فوتبال نیز , اغلب میان دو تیم کارگر ( تیم کارگران ) و کارمندان ( تیم مستشاران انگلیسی ) انجام میشد ...... اما سرانجام این قاعده کلی تغییر کرد و یک تیم بدون وابستگی به شرکت نفت , متشکل از گروهی دانش آموز , توازن همیشگی را بر هم زد و فوتبال آبادان را صاحب یک پدیده تازه نمود . و همین شد که , این تیم و بازیکنانش عجیب به دل فوتبالدوستان آبادانی نشستند و در کوتاه مدت مقبولیتی کم نظیر , میان آنان یافتند . بنابر این به سبب افزایش محبوبیت تیم جم در فضای فوتبال آبادان , بمرور مقبولیت و محبوبیت سایر تیم ها , تحت شعاع حضور انها قرار گرفت و اینچنین جمی ها , یک تیم فوتبال آماتور را در آبادان پی ریزی کردند که بر خلاف معیارهای مادی رایج , تنها با تکیه بر صمیمیت , احترام و دوستی شکل گرفته بود . محبوبیت آنها تا بدان جا افزایش یافت که سایر باشگاه ها در طول فصل هدف اصلی را , شکست جم تعیین می کردند نه کسب عنوان قهرمانی ...... با اینحال اما تیم جم فارغ از اینگونه رقابتها , پی در پی به تسخیر قلب هوادارانش می اندیشید .
سال بعد از آن در فینال رقابتهای فوتبال آبادان , شگفتی بزرگ روی داد و تیم جم , حریف قدرتمند اش کارگر را با یک گل شکست داد ..... پذیرش این نتیجه برای تیم کارگر که از یک سبقه درخشان ۱۱ ساله در فوتبال آبادان برخوردار بود , بسیار دشوار بود . در سال ۱۳۵۲ هفته نامه پر تیراژ دنیای ورزش در تفسیر این رخداد و بازتاب آن مینویسد :
....آنروزها که تیم کارگر , غمگین از شکست ناباورانه خویش بود خیلی ها به تمسخر یا برای تسلی دادن تیم بزرگ آبادان , آنها را پدر و جمی ها را فرزند می خواندند و شکست پدر از پسر را بهانه ای برای طبیعی جلوه دادن قهرمانی این تیم جوان ( جم ) قلمداد میکردند .
۱۸ اسفند ۱۳۵۲ - دنیای ورزش شماره ۱۸۱
======
* خانواده
یکی از ویژگیهای بارز پرویز دهداری در طول زندگی پر بار ۵۹ ساله اش , اهمیت و توجه فراوان وی نسبت به خانواده بود ..... پرویز دهداری براستی که یک فرد خانواده محور بود و در رهنمودهایش نیز همواره به تشکیل و حفظ و تحکیم بنیان های آن تاکید داشت . او نه تنها شاگردانش را به حفظ کانون خانواده تشویق میکرد بلکه خود نیز در طول زندگی , امور خانواده و فرزندانش را در اولویت قرار میداد . پرویز دهداری در سالهای نخست دهه ۴۰ شمسی با بانو ناهید احمدیان ازدواج کرد و ثمره این ازدواج , دو فرزند بنامهای شاهین و شیدا می باشد . شاهین دهداری اکنون ساکن آلمان است اما بانو شیدا , مقیم ایران می باشد و در اغلب مراسم و مناسبتهایی که به نام و یاد پدر گرانقدرشان برگزار میگردد , حضوری فعال و موثر دارد .
استاد و شاهین
پس از سفر تیم فوتبال شاهین تهران به آبادان که در حوالی سالهای ۱۳۳۲ الی ۱۳۳۳ صورت گرفته بود , سرنوشت ورزشی دهداری نیز بیکباره دستخوش تغییر شد . سفری که در واقع به شناخت کامل دهداری از تفکر و نگاه مدیران شاهین منجر شده بود و آنها را بسیار به یکدیگر نزدیک کرد .... پس با دعوت شاهینی ها به تهران سفر کرد و پس از چند ماه حضور در تمرینات , مابین ایده آل هایش و فلسفه حاکم بر باشگاه شاهین , قرابت فراوان یافت و این نزدیکی بگونه ای بود که همان روزها , پیشنهاد یکی از باشگاههای رقیب شاهین را نپذیرفت . بر این اساس از آبان ۱۳۳۴ پرویز دهداری عملا یک شاهینی شد اما بسبب عدم وجود ضابطه کافی در جهت محدود کردن عضویت بازیکنان یک باشگاه , او برای سالها بصورت همزمان در عضویت هر دو تیم شاهین تهران و جم آبادان بود .
.
========
* تیم ملی ایران
نخستین حضور ملی پرویز دهداری را میتوان در یک مسابقه دوستانه مابین تیمهای ایران و ترکیه در سال ۱۳۳۴ جستجو کرد .......... ترکیه در تهران , دو بار با تیم منتخب ایران روبرو شد و در همان روزهاست که برای نخستین بار پرویز دهداری , بعنوان یک جوان آینده دار شهرستانی از سوی مربی وقت تیم ملی به اردو فرا خوانده شد . نخستین مسابقه را ایران با نتیجه ۲ بر ۱ به میهمان واگذار کرد ( همان تنها مسابقه ای که در غیاب کاپیتان تیم ملی امیر مسعود برومند که به لبنان رفته بود , امیر عراقی کاپیتان تیم ایران بود ) اما ایران در بازی دوم با همان نتیجه ۲ بر ۱ , شکست چند روز قبل خود را جبران نمود . آنروزها پرویز دهداری در ابتدای راه شهرت بود و در تیم ایران , چندان نقش تعیین کننده ای نداشت .
پرویز دهداری از همان روز تا عصر روز ۱۳ دیماه ۱۳۴۲ و تقابل با تیم ملی عراق در مقدماتی المپیک ۱۹۶۴ توکیو , یک بازیکن ملیپوش باقی ماند ...... او رهبر مقتدر و سرگروه محبوب تیم ایران بود و در خط حمله تیم ملی وزنه ای بسیار تعیین کننده ........ . در باب دوران فوتبال ملی پرویز دهداری , ذکر دو نکته ضروری است :
۱ ) طی سالهای نخست ( حدفاصل سالهای ۳۷ - ۱۳۳۴ ) تیم ملی , مسابقه رسمی ندارد !
۲ ) در سال ۱۳۴۲ و به سبب مصدومیت و مشکلات پیش آمده در اعزام تیم ملی به عراق , زودتر از موعد از فوتبال ملی کناره گرفت ....
----------------------------------------
* اتحاد جم آبادان و شاهین تهران , سر فصل حضور جنوبی ها در تیم ملی و تهران
با پیوستن استاد به جمع شاهینی ها به پیشنهاد دکتر عباس اکرامی جم به خانواده شاهین میپیوندد پس از چندی در سال 1336 جم تغییر نام داد تا از این پس بنام شاهین آبادان فعالیت های خود را ادامه دهد این تغییر نام باعث همکاری و یگانگی بیشتر میان این دو تیم محبوب میشود از آن پس هرگاه که شاهین تهران دیداری حساس و سنگین داشت از این همنامی سود میبرد ستارگانی همچون پورجانکی - حمید برمکی و خود استاد بارها و بارها تیم شاهین تهران در دیدارهای دوستانه و جامهای حذفی همراهی کردند ( البته استاد زمانی که در تهران هم بود با تیم آبادانی ارتباط داشت ) اما اگثرا استاد مورد نقد قرار میگرفت که چه سودی از این همکاری و حضور چهره های نخبه فوتبال نصیب فوتبال آبادان میشود اما پس از مدتی اندک منقدان استاد جواب خود را گرفتند چرا که این رابطه در نهایت برای اولین بار پای ستارگان تیمهای جنوبی به جمع ملیپوشان ایران باز میکند چرا که تا قبل از آن تیم ملی دربست در انحصار تیمهای پایتخت نشین بود اما با ورود پرویز دهداری به فوتبال تهران و درخشش او و سایر بازیکنان کار به جایی رسید که تیم ملی بدون حضور ستاره های جنوبی براستی چیزی را کم داشت .
اولین قهرمانی پایتخت
میانه سال 1337 باشگاه شاهین و هوادارانش یک فصل با شکوه را جشن گرفتند ............ آنها پس از ناکامی فصل گذشته برابر تاج , موفق شدند با غلبه بر کلیه حریفانشان بویژه دارایی و تاج , فاتح رقابتهای جام حذفی باشگاههای تهران باشند . قهرمانی تهران با شاهین تهران , نخستین عنوان زنده یاد پرویز دهداری با باشگاه محبوب پایتخت بود . او در 25 سالگی به چنان پختگی رسیده بود که بتواند در میان ستارگان ملیپوش و صاحب نام شاهین برای خود جایی ثابت دست و پا کند استاد همیشه از آن قهرمانی به نیکی یاد مینمود ترکیب چهارنفره خط حمله شاهین برهبری کاپیتان برومند بسیار هماهنگ عمل میکند پرویز دهداری در این دوره از مسابقات موفق به ثبت چهار گل برابر حریفان شاهین شد .
.
پرویز دهداری از 1339 کاپیتان شاهین شد روند رو به رشد او و محبوبیت فراوان , ضامن حضور ثابت او در زمره ملیپوشان ایران نیز بود او در پایان سال 1341 و پس از زنده یاد بیوک جدیکار , کاپیتان نیم ملی ایران نیز شد .
تیم ایران در بازیهای آسیایی توکیو حضوری ناموفق داشت 7 سال عدم برگزاری بازی رسمی , چنان پایه های تیم ملی را سست کرد که در همان مراحل اول با برابر تیم جوان و سراپا انگیزه کره جنوبی با 5 گل تسلیم شد گروهی از آن شکست با عنوان تلخترین شکست تاریخ فوتبال ملی یاد میکنند اما همان شکست سنگین فوتبال خواب رفته ایران را بیدار کرد. بدین سان بود که تیم ملی ایران برای مسابقات مقدماتی جام ملتهای آسیا 1960 و سپس المپیک 1964 با ترکیبی بسیار متفاوت از بازیهای 1958 پا به عرصه مسابقات گذارد .
قهرمانی جام حذفی تهران ( 1342 )
سال 1342 دوره ای مهم در زندگی این اسطوره فوتبال ایران محسوب میشود این سال را بواقع باید سال المپیک برای فوتبال ایران نامید اما پیش درآمد آن یک قهرمانی دیگر برای استاد و شاهین بود جام حذفی تهران چیزی بود که جایش در ویترین افتخارات پرویز دهداری بشدت حس میشد خط حمله آتشین مزاج شاهین یک به یک حریفان را از دور خارج میکرد روز پایانی نیز شاهین تیم شگفتی ساز شهربانی را پیشرو داشت چرا که شهربانی در این سال عقاب و چند تیم بزرگ را از گردونه مسابقات حذف کرده بود و امید داشت شاهین را هم به چنین سرنوشتی دچار کند
اما شهربانی در این دیدارعلیرغم شایستگی کاری از پیش نبرد تا با دو گل مغلوب شود ثانیه های پایانی فضای امجدیه به حد انفجار رسیده بود چرا که پس سوت داور به معنای پایان دیدار هواداران شاهین ورزشگاه امجدیه را ترک نمیکردند شعار شاهین قهرمان و بچه ها متشکریم یک لحظه قطع نمیشد گروهی از تماشاگران از آبادان به تهران آمده بودند تا در این جشن سهیم باشند عده ای نیز در خارج از استادیوم منتظر بودند چرا که بر اثر شدت استقبال و کمبود گنجایش ورزشگاه راهی بدرون نیافته بودند
پس از اهدا جام قهرمانی هواداران شاهین که از خود بیخود شده بودند سر انجام ستارگان خود را یک به یک بر دوش گرفته شادی کنان آنها را تا بیرون امجدیه بر دوش گرفتند طبق معمول کاپیتان پرویز دهداری پیشاپیش سایرین در حالیکه جام قهرمانی را بر دست داشت از استادیوم خارج شد خود استاد در این رابطه میگوید:
.......آن روز خاطره انگیز ممکن نیست از خاطرم برود آنروز نقطه اوج همبستگی شاهین و مردم کوچه خیابان بود مردمی که با چشمانی خیس از شوق شادی همه مشکلات زندگی خود را با قهرمانی شاهین بفراموشی سپردند چیزی در اختیار ما نبود گویی سوار بر موج حرکت میکردیم چشمانم باور نمیکرد این همه علاقه و عشق خالصانه را یک لحظه برگشتم پشتم را بینم چشمم دیگر بچه ها را دید که انها هم بر دوش هواداران شرایطی چون من دارند آنروز بچه ها نبودند که بر دوش مردم قرارداشتند بلکه شاهین بزرگ بود که بال گشوده بود و در آسمان پرواز مینمود
نشریه اطلاعات 1343
جشن پایکوبی هواداران شاهین تا پاسی از شب در خیابانهای اطراف ادامه می یابد در آن سال اصغر شرفی ستاره سالهای بعد باشگاه پاس نیز در جمع یاران شاهین قرار داشت شاهین در آن مسابقات از چند ستاره تیم شاهین آبادان نیز سود میبرد حمید برمکی - پور جانکی و ... نفراتی بودند که شاهین را همراهی میکردند قهرمانی شاهین چند ماه بعد سبب ساز درخشش تیم ملی ایران در راه صعود به المپیک میشود چرا که مربی تیم ملی فکری استخوان بندی تیم را بر اساس ستارگان جوان شاهین و کاپیتان با تجربه آنها پرویز دهداری انتخاب میکند
مقدماتی المپیک 1964 توکیو
مسابقات مقدماتی المپیک توکیو از سال 1342 در منطقه آسیا آغاز شد سهمیه آسیا در این مسابقات سه تیم بود که ژاپن بعنوان میزبان یکی از سهمیه ها را پیش شاپیش صاحب شده بود بنابر این مقرر شد یک تیم از شرق آسیا و یک تیم از غرب آسیا انتخاب گردند ایران به همرا پنج تیم دیگر در گروه غرب آسیا انتخاب گردید این پنج تیم عبارت بودند از هندوستان - پاکستان - عراق - لبنان و سریلانکا بدون تعارف با وجود تیمهای هندوستان و پاکستان که از قطبهای فوتبال آنروزهای آسیا محسوب میشدند و همچنین نتیجه نامید کننده گروه ایران در بازیهای آسیایی دوره پیش چندان امیدی به صعود تیم ملی ایران نبود برنامه بازیها بگونه ای بود که ایران باید ابتدا با پاکستان مصاف میداد و در صورت برتری در دو بازی رفت و برگشت میبایست به دیدار عراق رود برنده آن دو دیدار نیز باید با تیم اول گروه دیگر که هندوستان بود برای کسب سهمیه نبرد نماید
مسابقات از روز جمعه 12 مهر 1342 در استادیوم امجدیه کلید خورده تا پرویز دهداری و یارانش در ابتدای راه سخت صعود به المپیک قرار گیرند تا آنروز ایران هرگز برای صعود به المپیک اقدام نکرده بود و در واقع این اولین تلاشهای ایران برای جهانی شدن بود
پرویز دهداری سرگروه تیم ایران چیزی حدود 20 دقیقه زودتر از شروع مسابقه پیشاپیش یاران خود پای بمیدان میگذارد استادیوم امجدیه لبریز از تماشاگر است که نام ایران را فریاد میکشد از سوی دیگر پارچه ای بزرگ با نقش پرچم پاکستان تهیه شده تا مردان ایران برسم میمان نوازی با پرچم حریف خود دور افتخار بزنند از تیمی که کاپیتانش پرویز دهداری ( معلم اخلاق باشد غیر از این نیز توقع نمیرود ) رسمی پسندیده که حتی در کشورهای پیشرفته نیز اجرا نمیشد و در ایران هم نیز به فراموشی سپرده شد
( بنابر اظهار نظری پرویز دهداری و چند تن دیگر از بزرگترهای تیم همانند محمد رنجبر آن را پیشنهاد کرده بودند )
در میان هیاهوی نزدیک به 20 هزار نفر یاران ایران با پرچم پاکستان دور افتخار زدند که بسیار مورد توجه مسئولان عالی رتبه فدراسیون فوتبال آسیا و مقامات عالی رتبه پاکستان قرار گرفت بگونهای که چندماه بعد از سوی فدراسیون جهانی از ایران تقدیر میشود.
اما دقایقی پس از شروع بازی تیم پاکستان دروازه ایران را میگشاید این گل بقدری دردناک بود که تماشاگران حاضر را به سکوتی سنگین فرو میبرد حتی خوشبین ترین افراد نیز چنان که از روند بازی مشهود بود امید چندانی به برگشتن ایران به بازی نداشتند
اما بچه های ایران ظرف پنجاه دقیقه 4 بار دروازه حریف قدر خود را گلباران میکنند تا استادیوم امجدیه در آن بعد از ظهر رویایی غرق شادمانی شود همایون بهزادی 2 گل - محراب شاهرخی و حمید شیرزادگان هر کدام یک گل زدند تا یاران دهداری قدم اول را محکم و قاطعانه بردارند در این دیدار کاپیتان دهداری سازنده یکی از گلهای تیم ایران بود اما بزرگترین عملکرد او در این دیدار ریکاوری روحی بچه های ایران پس از گلزنی حریف بود دو تن از یاران تیم ایران پس از این دیدار به این نکته اشاره کردند
نکته ای که کمتر به آن پرداخته شده روحیه مبارزه جویی استاد بود که هرگز دستهایش به علامت تسلیم بالا نمی برد و این را بار ها بارها در سخت ترین لحظات زندگی شخصی و ورزشی خویش به اثبات رساند
آبان ماه همان سال ایران به پاکستان میرود تا بازی برگشت خود را برگزار کند پاکستانیها تدارک وسیعی برای این دیدار دیدند و با بسیج کردن تماشاگران خود از سراسر پاکستان استادیوم خود را پس از مدتها پر کردند مربی آنها چند روز قبل از آغاز دیدار در یک مصاحبه گفت :
.......خاطره بازی ایران - کره جنوبی در بازیهای آسیایی 1958 را تکرار میکنیم و معتقد بود تیمش در بازی رفت غافلگیر شده و ....
یاران ایران بازهم پشت سر کاپیتان خود بمیدان می یایند مسئولان پاکستان نیز به رسم مهمان نوازی از تیم ایران با گردن آویز هایی که با گلهای زیبا مزین شده بود تقدیر کردند فشار پاکستان که غالبا با 5 مهاجم حمله میکردند لحظات سختی را برای تیم ایران آفرید اما بچه های ایران با رهبری محمد رنجبر در خط دفاع و هنرنمایی های عزیز اصلی تنها با یک گل بازی را واگذار میکند تا در مجموع دو دیدار از سد پاکستان گذر کند
ایران در گام بعدی به مصاف همسایه غربی " عراق " رفت .............. ۲۲ آذر ماه ۱۳۴۲ - استادیوم امجدیه تهران میزبان مسابقه ی ایران و عراق بود و بچه های ایران که برای جبران نتیجه چند سال قبل , پای به میدان نهادند , موفق به ارائه یکی از زیباترین و موفقترین بازیهای تیم ملی در ان سالها شدند .... فوتبال عراق , مبتنی بر قدرت بدنی مقابلر بازیکنان جوان و سریع ایران , بیکباره خرد شد . هتریک شیری بهمراه تک گل مصطفی عرب باخت 4 بر صفر عراق را تثبیت کرد . ان روز کاپیتان دهداری روی دو گل تاثیری مستقیم داشت . اما تیم عراق , تسلیم نشده بود و این نتیجه را یک حادثه قلمداد کرد . بنابر این نوید جبران این نتیجه را در مسابقه برگشت در بغداد داد .
ایران یکماه بعد عازم عراق شد تا در ورزشگاه الکشافه , مسابقه برگشت را برگزار کند . این بازی که در حضور ۲۰ هزار هوادار عراقی برگزار شد , آخرین بازی ملی استاد در یک رقابت رسمی بود . تساوی بدون گل , در این رویداد جواز صعود ایران را امضاء کرد . اما خشونت بازیکنان عراق , ضربه ی سختی بر تیم ملی وارد آورد که منجر به مصدومیت شدید کاپیتان تیم ایران از ناحیه ی کلیه شد ..... ایران اما برای صعود می بایست به دیدار هند رفت که پیروزی هر کدام ( ایران و هند ) , جواز حضور در المپیک توکیو بود . هند بر خلاف ایران , بارها به رقابتهای المپیک راه یافته بود و بر این پایه خود را بسیار شایسته تر از ایران میدانست بویژه آنکه کاپیتان ایران نیز قادر به همراهی تیم اش نبود .... اما بچه های ایران در مجموع دو بازی رفت و برگشت عالی ظاهر شدند و در کمال شگفتی , حریفشان را در هر دو مسابقه رفت و برگشت بسختی شکست دادند تا فوتبال ایران برای نخستین بار جواز حضور در یک تورنمنت معتبر جهانی را , کسب کند .
مصدومیت و سپس مداوای پرویز دهداری , چیزی در حدود یکسال بطول انجامید و پس از آن نیز تنها یکفصل دیگر ( مسابقات دوره ای فصل ۱۳۴۴ باشگاه های تهران ) قادر بود تیم باشگاهی اش را همراهی کند . با این توضیح که در سال ۱۳۴۳ مسابقات دوره ای باشگاه های تهران , برگزار نشد .
=====================
* آخرین قهرمانی - باشگاههای تهران ( ۱۳۴۴ )
بی تردید از بهترین خاطرات شاهینی های قدیمی و نیز فوتبالدوستان دهه چهل شمسی , کسب آخرین عنوان قهرمانی باشگاه محبوبشان در مسابقات دوره ای باشگاه های تهران است ......... چرا که آنروزها , شاهین به اوج محبوبیت خود دست یافته بود و از سوی دیگر , با ظهور چند جوان مستعد , طراواتی دو چندان نیز یافته بود . اما با این احوال , در هفته سوم مسابقات بود که , نقش تعیین کننده پرویز دهداری , بیش از پیش نمودار شد همان جایی که چیزی نمانده بود مشکلات , کمر شاهین را بشکند !
مسابقات دوره ای باشگاه های تهران در فصل ۱۳۴۴ را شاهین , بسیارعالی آغاز کرد و در گام نخست با درخشش همایون بهزادی و حمید شیرزادگان در کنار حضور موثر ناظم گنجاپور و کاپیتان دهداری , یک شکست سنگین ۴ بر صفر را بر تیم تازه پا گرفته اما مدعی " پاس " تحمیل نمود . اما همان تیم موفق در هفته دوم و در کمال ناباوری , با نتیجه 4 بر یک مغلوب حریفی سخت کوش و مدعی بنام دارایی شد . شکستی که تاثیر آن حتی در جلسه تمرین دو روز بعد از مسابقه نیز , در چهره شاهینی ها مشهود بود
اختلاف میان دو ستاره , چیزی نمانده بود به جاهای باریک بکشد که نفوذ دهداری و صحبتهای او بعنوان بزرگ شاهین , آرامش را به اعضاء تیم باز گرداند از سوی دیگر دارایی , که یک نتیجه ناباورانه و عالی را مقابل شاهین بدست آورده بود , خود مغلوب پاس شد تا توازن در کسب امتیاز میان سه تیم مدعی ( شاهین - پاس و دارایی ) حفظ گردد . تساوی پاس با عقاب و پیروزی دو تیم شاهین و دارایی برابر حریفان , پاس را عقب نگاه داشت .... سپس هفته بعد تاج که در آن فصل چندان درخشان نبود موفق به شکست دارایی , رقیب اصلی شاهین شد در همان هفته شاهین در دیداری تماشایی با نتیجه ۳ بر ۲ بر عقاب غلبه کرد تا در طی ۷ هفته , فاصله امتیازات شاهین با نزدیکترین رقیبش به عدد ۴ برسد حال تنها امید رقبا برای متوقف شدن شاهین , مسابقه حساس و سنتی شاهین و تاج بود ...
اما شاهینی ها در این مسابقه نیز موفق عمل کردند و با نتیجه ای نزدیک ۲ بر ۱ بر حریفشان تاج غلبه نمودند تا با این نتیجه , دو هفته مانده به پایان رقابتها , تا جدود بسیار خیال هواداران از بابت عنوان قهرمانی تیم محبوبشان , آسوده گردد و سپس کسب دو پیروزی دیگر برابر تیمهای شعاع و دیهیم شاهین را برای آخرین بار قهرمان تهران نمود . ............ با کسب این عنوان , پرونده ی دوران بازیگری پرویز دهداری ( بجز چند مسابقه دوستانه و تشریفاتی ) برای همیشه بسته شد . او آنروزها ۳۲ سال داشت و بی تردید چنانچه دچار مصدومیت نمیشد , قادر بود عمچنان دو یا سه فصل دیگر برای شاهین بازی کند .
جدایی از شاهین اما چندان ساده نبود ,او که آگاه بود با وجود بیماری کلیه , دیگر قادر نیست در رقابتهای فوتبال , حضور مستمر داشته باشد , بر آن شد که هر چه سریعتر جای خود را به جوانترها بسپارد ..... اما دو هفته پس از پایان بازیهای باشگاههای فصل 44 , تیم شاهین بدون کاپیتان دهداری برابر میهمان روس ( روستوف ) 5 بر 2 خرد شد تا جای خالی او , بعنوان راهبر و یک چهره با تجربه بروشنی مشهود باشد بویژه انکه روند برابر این بازی , به ناگهان از میانه نیمه دوم بسود حریف روس تغییر نمود و چهره های جوان و کم تجربه شاهین قادر نبودند در غیاب او مانعی بر سر راه پیشروی روستوف باشند .
بر این اساس بار دیگر روز یکشنبه 14 آذر ماه همراه با شاهین بمیدان بازگشت تا رهبری شاهین را برابر میهمان اروپایی , واشاش مجارستان بر عهده کیرد . بر حسب آنچه که در آرشیو مجموعه موجود است این بازی دوستانه , اخرین حضور استاد ( البته پیش از بازی تشریفاتی پرسپولیس با منتخب ارتش 1347 ) می باشد .
زنده یاد پرویز دهداری طی دوازده سال حضور در شاهین ( 44 - 1333 ) 139 بار , شاهین را در بازیهای رسمی و دوستانه , همراهی نمود که ماحصل آن کسب سه عنوان قهرمانی تهران بود ( 2 بار جام باشگاهها و یک بار جام حذفی ) در این دوازده سال , سه فصل یا سه سال , مسابقات انجام نشد و یکسال هم او با مصدومیت دست بگریبان بود اگر عنوان قهرمانی ایران با جم آبادان در سال 1339 را نیز به جمع قهرمانیهای او اضافه نمائیم بیلانی برابر با مجموع 4 قهرمانی , طی 8 سال بدست می آید که تقریبا هر دو سال یک عنوان قهرمانی .... آماری درخشان در کارنامه بازیگری استاد که در میان هم دوره های او ( دهه سی و نیمه نخست دهه چهل شمسی ) براستی که بی نظیر است .
پرویز دهداری پس از جدایی از فوتبال نیز همچنان در کنار دکتر عباس اکرامی ( مرد اول شاهین ) به همکاری با شاهین ادامه داد و سپس از تاثیر گذارترین چهره های باشگاه شد او علاوه بر مسئولیت مربیگری در تصمیمات کلان باشگاه , اعم از نحوه قراردادها و در آمد های باشگاه از را بلیط فروشی و دعوت از تیمهای خارجی و ....... غیره , صاحب رای بود با وجود او دکتر عباس اکرامی با خیالی آسوده به انگلستان سفر نمود و در غیاب اش , بیش از پیش توجه به جوانان در دستور کار باشگاه قرار گرفت . او پس از مدتی تعداد تیمهای زیر مجموعه شاهین را به دو برابر افزایش داد و گروهی جوان با استعداد را شناسایی کرد و آنها را وارد زیر شاخه های شاهین نمود و سپس اقدام به برگزاری مسابقات مابین آنها نمود و خود بر کار انان نظارت مستقیم داشت اینگونه اقدامات , موجب افزایش سطح محبوبیت او را در میان بازیکنان رده های پایه ( نوجوانان و جوانان ) باشگاه شاهین شد .
لغو پروانه شاهین
تابستان سال 1346 یکی از غیر منصفانه ترین احکام تاریخ ورزش ایران , با لغو پروانه فعالیت باشگاه شاهین صادر شد ..... آنها که در کوران رقابتهای باشگاههای تهران , تحت هدایت پرویز دهداری ,دو هفته مانده به پایان در صدر جدول قرار داشتند . با ابلاغ حکم عدم فعالیت که به معنای بسته شدن درب های باشگاه بود مواجه شدند و .......... اتفاقات که در بین دو نیمه آخرین دیدار شاهین روی داد منجر به صدور رایی شد که بواسطه آن محبوبترین باشگاه فوتبال ایران با لغو پروانه فعالیت مواجه گردد
حوادث روی داده در آخرین بازی شاهین ( هفته دهم برابر تهرانجوان ) وقایعی را در پی دارد که به حذف نام شاهین از جرگه باشگاههای ورزشی ایران انجامید که بتفضیل در بخش تاریخچه باشگاه شاهین مورد ارزیابی و بررسی قرار خواهد گرفت اما گروهی از نزدیکان به شاهین اعتقاد دارند که پرویز دهداری بطور غیر مستقیم در انحلال شاهین نقش داشته است . این گروه که همایون بهزادی نیز یکی از آنان است عقیده دارند که اختلاف نظر میان دهداری و دکتر اکرامی سبب انحلال شاهین شد و یا به عبارتی آنچه بالهای بر افراشته شاهین را شکست , آتش اختلاف بین بزرگان باشگاه بود تا بهانه بدست بدخواهان داده شود
همایون بهزادی چنین نقل میکند : ..
.. آن روزها , من و سایر بچه ها بارها و بارها سعی کردیم اختلافات میان آن دو را از بین ببریم اما هیچکدام از افکار و مرام خود , کوچکترین گذشتی نکردند و .....
* زنده یاد همایون بهزادی , در مبحث اختلاف و دو دستگی شاهینی ها , بسبب یک ارتباط فامیلی , در دسته مخالف با عقاید استاد پرویز دهداری قرار داشت .
اما سوال بزرگ اینست براستی چه اختلافی در میان بود که هر دو چنین بر آن پافشاری کردند و دوم آنکه اهمیت آن چه اندازه بود که آنها , عزیزترین بخش زندگی ورزشی خود ( باشگاه شاهین ) را پای آن فدا کنند ؟ بی تردید پاسخ به این دو پرسش , جوابگوی بسیاری از سوالات و نکات مجهول در باب شخصیت پرویز دهداری و نیز شیوه و روش اداره باشگاه شاهین خواهد بود .
بتحقیق , پرویز دهداری فردی اصولگرا بود و چنین فردی همه دارایی اش در زندگی پایبندی به اصول و عقایدش می باشد. و پای آن, تا لحظه آخر میایستد شاهین که برای بیش از دو دهه , مظهر یک فوتبال آماتوری و موفق بود . بسبب امضاء یک قرار داد مشترک تجاری ما بین سه باشگاه تاج - دارایی و شاهین , در حال فاصله گرفتن با ارمانهای خویش بود و این برای کاپیتان محبوب هواداران و مربی سالهای اخر باشگاه , امری بس ناگوار بود دهداری عقیده داشت : چرا شاهین که همیشه به پایبندی به اصول آماتوریزم شهره بوده حال , همپیاله تاج و دارایی شده است و این با اندیشه های او همسان نبود او اعتقاد داشت وارد شدن به بازیهای پشت پرده آرام آرام باعث کدر شدن پاکی و صداقت در فوتبال ایران خواهد شد و تا آنجا این بیماری گسترش پیدا خواهد کرد که دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد ماند
اما در سوی دیگر ماجرا مردی است که موسس شاهین است و با دست خالی تیم را بیش از 20 سال سرپرستی کرده شاهین را همانند فرزند خود دوست دارد چرا که از اولین روز حیاتش او را گام به گام همراهی کرد رنجهایش را تحمل کرده با برد هایش اشک ریخته و با شکستهایش هم همینطور و بهیچ عنوان حاضر به از دست دادن فرزند خویش نیست همانند مادری که برای نجات جان کودک خود هر کاری درست یا غلط را انجام خواهد داد چرا که برایش تنها زندگی کودکش مطرح است و پس از آن چیزهای دیگر ...
اما آنروزها جامعه ایران بسبب ورود آرام پول در حال تغییر بود با افزایش ورود پول نفت به ایران دهه 40 شمسی , شاهد تحول در ساختار جامعه هستیم ..... دیگر اداره یک باشگاه بزرگ ورزشی همانند دو دهه قبل با دستانی خالی , غیر ممکن و یا دست کم تا چند سال دیگرش , محال بود . دکتر اکرامی که فردی آینده نگر بود هنگامی که به دخل و خرج باشگاه مینگریست , تنها راه را در آن دید که با فاصله گرفتن از اصول اماتوریسم , بقای باشگاهش را تداوم بخشد و برای پاسخگویی به مخارج شاهین , پای یک قرارداد در آمد زا با باشگاه تاج امضاء نماید عملی که رنجش پرویز دهداری را در پی دارد و این دو یار قدیمی و دلیل پایداری شاهین را , رو در روی قرار داد . پرویز دهداری اصولگرا و دکتر اکرامی واقع گرا جدایی میان این دو حتی به داخل تیم فوتبال نیز رسوخ کرد , هر چند شاهینی ها سعی در مخفی نگاه داشتن اختلاف میان بزرگانشان را داشتند اما هنگامی که در هفته نخست مسابقات سال 46 وقتی که پنج باریکن از جمع نفرات اصلی از حضور در بازی خودداری میکنند میزان جدی بودن مشکلات داخلی برای همگان روشن میگردد ولی بسته شدن باشگاه شاهین , سبب بسته شدن دستان استاد نشد و ..........
---------------------------------------------------
* گارد , هدیه ای به فوتبال ایران .............
با بسته شدن دربهای باشگاه شاهین و پایان کلیه فعالیت باشگاه , تیمهای پایه شاهین نوجوانان و جوانان ....... در شرف تعطیلی و رها گشتن بحال خویش بود , همان جوانان اینده داری که حد فاصل سالهای 44 الی 45 که پرویز دهداری برای پشتوانه سازی دایر کرده بود . او باردیگر آنها را جمع اوری کرد و تحت نظر گرفت 200 - 300 نوجوان 14 - 16 ساله که پرورش همه آنها میسر نبود اما با برگزاری یکدوره مسابقه انها را تحت نظر گرفت و بهترینها را از میانشان دستچین کرد .
کاپیتان اسبق تیم ملی , تمام وقت و انرژی خویش را صرف پرورش آنان کرد و پس از حدود 3 ماه یک تیم جوان را تشکیل داد تا فعالیت خود را از دسته سوم باشگاههای تهران آغاز کند و آرام آرام خود را به دسته های بالاتر برساند اما از خوش شانسی , سال بعد فدراسیون جدید فوتبال , یکدوره مسابقه انتخابی ترتیب داد تا بار دیگر تیمهای دسته اول تهران تعیین گردد و این بهترین فرصت برای دهداری و شاگردانش بود تا در میدانی بزرگ خود را در مواجهه با بزرگان فوتبال تهران بسنجند و هم در صورت موفقیت بسیار سریعتر به دسته اول صعود کنند برای حضور در مسابقات و ثبت نام نیاز به یک نام داشتند که گارد را برگزیدند که آنروزها یک نام نظامی و متعلق به واحد ویژه ای بنام لشگر یکم گارد بود .
* نخستین مربی تاریخ باشگاه پرسپولیس
روز های پایانی سال 46 ستارگان شاهین که با بسته شدن باشگاهشان عملا فعالیت ورزشی نداشتند تصمیم به حضوری هماهنگ در یکی از تیمهای باشگاهی تهران میگیرند تا جمع آنها همچنان استوار بماند ابتدا پاس پیشنهاد میشود اما در نهایت به تیمی کمنام بنام پرسپولیس میپیوندند این تیم در دسته پائینتر فعالیت داشت اما از آنجا اعلام شد تیمها همه باید در مسابقات انتخابی شرکت کنند دیگر تفاوتی میان تیمهای دسته اول و دسته سوم وجود نداشت و پرسپولیس هم باید همانند سایرین در مسابقات انتخابی شرکت میکرد
رهبری گروه پرسپولیس که فعالیتش عملا از زمستان 46 آغاز شده بود نیز به دهداری مربی سابق شاهین سپرده شد .... این فعالیت اما, چندان به طول نمی انجامد ولی در همین زمان کوتاه نیز استاد یک عنوان قهرمانی را برای پرسپولیس به ارمغان اورد . مسابقات انتخابی برای حضور در جام باشگاههای آسیا با حضور باشگاههای مدعی پایتخت با قهرمانی پرسپولیس , پایان یافت تا سرخپوشان و استاد راهی مسابقات در شرق دور شوند ...
اما پرسپولیس انگونه اعزام شد که عملا شانسی برای موفقیت نداشت ..... آنها روزی به بانکوک ( محل برگزاری ) رسیدند که بازیها یک روز قبل آغاز شده بود و ساعتی بعد نیز بمیدان رفتند ........ همکاری استاد پس از بازگشت از بانکوک با پرسپولیس پایان پایان یافت ... او فعالیت آرام در کنار جوانان مستعد باشگاه گارد را بحضور پر فشار در پرسپولیس ترجیح داد... البته او تفاوتهای بسیار با مسئولین باشگاه پرسپولیس داشت . دیدگاه اماتور او با فلسفه تجاری هرگز جور نبود بنابر این همه توان استاد در راه آماده سازی جوانان گارد , برای یک حضور آبرومند در مسابقات انتخابی صرف شد .
گاردیها با تلاشهای استاد دهداری در زمین چمن بسیار مناسب کاخ سعد آباد واقع در شمال تهران تمرینات منظم خود را پیگیری میکردند تمریناتی که بسیار پر شور و حرارت برگزار میشد چرا که شوق حضور در مسابقات انتخابی برایشان یک موهبت بود تا گاردیهای جوان در پوست خود نگنجند پس از چند ماه تمرین منظم استاد تیمی را روانه مسابقات کرد که دهان همگان از حیرت باز ماند بچه ها گارد بسیار با انگیزه و هماهنگ تا پای جان مبارزه میکردند آنها در گروه چهارم مسابقات شگفتی ساز شدند چرا که در روزی فراموش نشدنی 2 بر 1 راه آهن تیم صاخب نام آنروزهای فوتبال تهران را با شکست مواجهه کردند نتیجه ای که تنها یک شگفتی محسوب میشد
اما زمانی که گاردیها تیمهای نیرو - حمید و ژاندارمری را نیز شکست دادند آنگاه همگان به شایستگی بچه های دهداری پی بردند این پیروزیها مجوز حضور تیم جوان گارد را برای حضور در دسته اول باشگاههای تهران را صادر کرد درخشش گارد به رهبری دهداری همه فوتبالدوستان را یاد روزهایی می انداخت که دهداری تیم جم را ساخته و پرداخته میکرد انحلال شاهین فرصتی بود تا دهداری همه توان خود را صرف پرورش و بقای تیمی جوان بکار اندازد تیمی جوان که همانند جم در آبادان اینبار در تهران میجوشید و میخروشید و بزرگان را به چالش میکشید
اما قبل از آغاز مسابقه های دسته اول تهران در سال 1348 مشکلی در سطح مدیریتی تیم پیش می آید تا دهداری و بچه هایش به بانک ملی کوچ کنند در همین هنگام بازیکنان تیم بانک ملی به پرسپولیس رفته و همچنین پرسپولیسی ها به پیکان منتقل شدند و .....
در همان روزها داوود میر طوسی یکی از ستارگان سالهای بعد گارد نیز به چمع شاگردان دهداری افزوده میشود بانک ملی در آن دوره از مسابقات در رتبه هفتم جدول رده بندی قرار میگیرد جایگاهی در کمرکش جدول که چندان بد هم بنظر نمیرسید
چهره واقعی گارد
سال بعد ( 1349 ) مجددا شرایط در گارد مساعد گردید تا استاد و بچه هایش دسته جمعی به گارد باز گردند و در این دوره بود که چهره واقعی گارد در فوتبال تهران بنمایش درآمد در این سال استاد یک جوان شایسته بنام غزال را نیز از تیم سابق خود ( جم آبادان ) به تیم خود می افزاید تا کمربند خط هافبک این تیم درخشانتر از قبل شود فصل 1349 گارد در رتبه ششم جدول قرار میگیرد بازیهای درخشان گارد با رهبری استاد از یاد دوستداران فوتبال تهران نخواهد رفت .
گارد جام باشگاههای تهران ( 1350 )
سال بعد ( 1350 ) تیم گارد بازهم درخشش خود را ادامه داد آنها در نیم فصل اول یک تیم مدعی نشان میدادند پیروزی قاطع 2 بر صفر برابر یکی از بهترین تیمهای تاریخ باشگاه پاس نشان از هماهنگی زرد پوشان گارد در میدان و در برابر بزرگان داشت . نتیجه نگرفتن برابر بزرگان شاید تنها ضعف گاردیها در سال پیش بود که در این سال انهم تا حدودی رفع شده بود .
اما با گذشت زمان در نیم فصل دوم با مصدومیت چند تن از یاران اصلی مواجه شدند تا نتایج این تیم به خوبی نیم فصل اول نباشد تیم دهداری در این فصل در رتبه پنجم جدول رده بندی باشگاههای تهران قرار گرفتند بهترین بازیهای گارد برابر پاس - عقاب و تاج برگزار شد و بدترین بازی این تیم دیدار برگشت این تیم برابر پرسپولیس بود روزی که یک نتیجه غیر منتظره ( 8 بر 1 ) رقم خورد و در همان روزها گروهی معلم اخلاق فوتبال ایران را به تبانی متهم کردند !
جریان از این قرار بود که چند هفته دوری استاد از گارد به سبب رهبری تیم ایران در جام کوروش باعث درست تمرین نکردن گاردی ها میشود اما زمانیکه دهداری به تیم برمیگردد باید تیمش برابر پرسپولیسی به مبدان رود که 8 تن از ستارگانش درجریان دیدارهای جام کوروش در بهترین شرایط ممکن قرار داشتند در این دیدار نتیجه ای عجیب 8 بر یک بدست می اید از آنجا که پرسپولیس و تاج نیز در کورس قهرمانی قرار داشتند و تنها دو هفته به پایان مسابقات باقی بود این شائبه بوجود آمد که استاد بدلیل شاهینی بودن موجب چنین نتیجه شده است تا سرخها قهرمان شوند بویژه آنکه استاد محمود بیداریان کاپیتان و رهبر خط دفاعی تیمش را بمیدان نفرستاد پس از این دیدار که روز پنجشنبه برگزار میشود روز بعد از بلند گو های امجدیه تکذیب خبر مربیگری تیم ملی توسط دهداری اعلام میگردد تا شبهات بیشتر شود اما چند روز بعد در یکی از روزنامه های عصر اعلام میشود که کماکان دهداری اولین گزینه فدراسیون برای مربیگری تیم ملی ایرانست مصاحبه زیر در همان روزها انجام شده است .
( دنیای ورزش تیر ماه 1350 )
( با توجه به شکست غیر منتظره ای که تیم گارد در دیدار روز پنجشنبه مقابل پرسپولیس نصیبش شد و همچنین خبری که روز سه شنبه گذشته در مورد انتصاب آقای پرویز دهداری بسمت مربی تیم ملی فوتبال ایران منتشر شد بعد از ظهر دیروز خبرنگار دنیای ورزش گفتگوی کوتاهی با پرویز دهداری انجام داه که در زیر ملاحظه میکنید )
* آیا خبر انتصاب شما بسمت مربی تیم ملی فوتبال ایران درست است یا خیر ؟
- خود من هنوز در این مورد ابلاغ کتبی دریافت نداشته ام اطلاع من هم در حد همان خبری است که روز سه شنبه در یکی از روزنامه های شب انتشار پیدا کرد است تصور میکنم منبع آن گفته های شفائی سرتیب مکری رئیس فدراسیون فوتبال در ملاقات با فوتبالیستها در استادیوم امجدیه در روز دوشنبه بوده است
* آیا اکر رسما این کار به شما پیشنهاد شود سمت مربیگری تیم ملی را خواهید پذیرفت یا خیر ؟
- باید بگویم من بیشتر دوست دارم با بچه های تیم جوانی نظیر گارد سرو کار داشته باشم . چون تیم ملی بوقت بیشتر و آدم موظفی برای این کار نیازمند است و این کار با گرفتاری اداری من و گرفتاری ام برای کار رهبری تیم گارد جور در نمی آید اما خوب اگر فقط بعنوان مشورت از من کمکی خواسته شود با کمال میل حاظرم گذشته از اینها به نظر من مربی تیم ملی نباید به تیم خاصی تعلق داشته باشد
* علت باخت غیر منتظره گارد با نتیجه 8 بر 1 چه بود ؟
- باور کنید علت بزرگش همین درگیری من با تیم ایران در طول جام کوروش و دوری من از بچه ها بود بهمیک دلیل من از پیش منتظر چنین شکست دور از انتظاری مقابل پرسپولیس بودم چون گذشته از تمرینات نامنظم و دوری من از بچه ها هشت تن از بچه های پرسپولیس که در بازیهای جام کوروش شرکت داشتند در بهترین شرایط ممکن بسر میبردند اما نکته دیگری نیز بگویم و آن اینکه تیم گارد در اوسط فصل پاس را 2 بر صفر مغلوب کرد روز قبل از مسابقه با پرسپولیس در یک دیدار تمرینی برابر پاس 7 بر صفر شکست خورد که از این 7 گل چهارتایش در نیمه اول بود
* گذشته از این چه علت دیگری را میتوانید برای این باخت گارد عنوان کنید ؟
- نقائص فراوان بچه ها در کارهای فردی اما خوب یک تیم جوان همیشه نمیتواند معجزه گر باشد و با کوچکترین سهل انگاری نتیجه اش چنین خواهد بود شکست 8 بر 1
* به چه علت محمود بیداریان که مهره بزرگ خط دفاعی و کاپیتان گارد بشمار میرود در این بازی حضور نداشت؟
- ما در گارد قوانین خاصی داریم مثلا اگر بازیکنی هر که میخواهد باشد در طول یک بازی به داور اعتراض کرد در بازی بعد محروم شود این کار برای مجبور کردن بچه ها در حفظ کنترل و اعصابشان بسیار سود مند است بیداریان در بازی قبل از دیدار با پرسپولیس برابر تاج به داور اعتراض کرد و بهمین دلیل برابر پرسپولیس حضور نداشت
* بنظر شما حالا کدام تیم قهرمان میشود تاج یا پرسپولیس؟
- اگر امروز تاج اشتباه بکند و نتیجه دیدار ما با پرسپولیس را تبانی تصور کند امکان تبانی دو تیم تاج و افسر خواهد رفت ( افسر زیر مجوعه تاج بود دو تیم همخانواده محسوب میشدند ) و تردیدی نیست که تاج قهرمان خواهد شد در صورتیکه بازهم تاکید میکنم باخت به پرسپولیس ضرر های متعددی نصیب خود ما کرد از جمله بیرون رفتن از جمع چهارتیم رده اول و بهمین دلیل از دست دادن حق باشگاهی بیشتر در پایان بازیها ( در آمد مسابقات ) حالا فکر میکنید دلایل دیگری هم باز نیاز باشد ارائه کنم تا شما و دیگران باور کنید ....
19 تیر 1350 - دنیای
مصاحبه کوتاه پرویز دهداری مربی گارد با نشریه دنیای ورزش ( 1350 )
فوتبال باید وسیله ای باشد برای اتحاد - اتفاق یکرنگی و صمیمیت بین بچه ها تا در زندگی اجتماعی
خود موفق و بهترین باشند اصولا ورزش هدف ما نیست بلکه ورزش وسیله است برای نیل به هدف
* بچه هایی که در خدمت دارید از چند سال پیش تاکنون زیر نظر شما به فوتبال مشغولند ؟
- در تیم شاهین هر یک از بازیکنان مربی یک تیم خردسال بودند و برگزیدگان این تیم ها , تیم جوانان شاهین را تشکیل میدادند که زیر نظر من کار میکردند اینها اکثرا همان بچه ها هستند که امروز حدود 6 سال از کار مشترک ما میگذرد در حال حاضر 6 تیم وابسته دیگر نیز داریم که بجز فردوسی که در دسته سوم قراردارد پنج تیم دیگر حمید - ایران ما - ایزد فردوسی - ورزنده و پیام در دسته دوم هستند و به ترتیب چهره های خوب هر یک از آنها را در گارد قرار میدهیم
* گارد امسال ( 1351 ) موفقتر نبود ؟
- نظر شخص من اینست که به نسبت سال پیش امسال تیم ما موفقتر نبود شاید تنها موفقیت ما کسب نتیجه بهتر برابر تیمهای نامدار بود
* اصل و هدف کلی کار این تیم بر چه اساسی است ؟
- از گذشته معتقداتی داشتیم و حالا هم در حفظ آن تلاش میکنیم و آن اینست که فوتبال وسیله ای باشد برای اتحاد - اتفاق یکرنگی و صمیمیت بین بچه ها تا در سایه این خصوصیات بتوانند در زندگی اجتماعی خود موفق و بهترین باشند اصولا ورزش هدف ما نیست بلکه ورزش وسیله است برای نیل به همین هدف
* روش تیم گارد از نظر فوتبال به چه طریقی است ؟ - ما هرگز معتقد به دفاع برای پیروزی نیستیم بهمین جهت در هر مسابقه ای در برابر گلهایی که میزنیم گلهایی را هم دریافت میکنیم ولی اصل کلی روش ما در فوتبال حمله کردن و بازهم حمله و پی گیری در این کار است بهمین خاطر اگر دقت کرده باشید تعداد نفرات ما در هنگام حمله کردن هرگز کمتر از تعداد نفرات ما در هنگام دفاع کردن نیست حال ممکن است در این کار همیشه موفق نباشیم ولی امید من اینست که در سایه علاقه و تلاش بچه ها به این هدف دسترسی پیدا کنیم
* تمرینات تیم شما به چه ترتیبی است ؟
- هفته ای 3 الی 4 روز تمرین و جمعه ها هم کوهنوردی
. دنیای ورزش - پائیز 1350
گارد جام باشگاههای تهران 1351
سال 1351 کارد و دهداری زیباترین بازیهای خود را بنمایش گذاشتند بقدری فوتبال گارد روان و زیبا اجرا میشد که اندک اندک صاحب تماشاگر ثابت در مسابقات خود شدند بطوریکه دیدارهای این تیم بعد از قرمز و آبی پایتخت بیشترین استقبال کننده را داشت مسابقات این دوره علاوه بر رقابت در سطح باشگاهها ی تهران یک اهمیت دیگر نیز داشت چرا که 4 تیم اول این دوره جواز حضور در مسابقات جام تخت جمشید که سال بعد آغاز میگشت را کسب میکردند
دیدار برابر تاج که به تساوی 2 بر 2 انجامید یکی از زیباترین مسابقات اینفصل بشمار میرفت گاردیها تاج قهرمان این دوره را با دو گل در کابوس شکست فرو برده بودند اما کم تجربگی برابر مهره های با تجربه تاج موجب تساوی در این دیدار شد در پایان این دوره گارد همپای پاس در مکان سوم بود و تنها بدلیل تفاضل گل بهتر پاس گارد در جایگاه چهارم قرار گرفت رتبه ای که جواز ورود آنان به جام اول تخت جمشید محسوب میشد و چه با ارزش بود چرا که تیمهایی همانند آرارات - عقاب - بانک ملی و راه آهن نتوانستند این مجوز را کسب کنند
گاردیها غالبا بازیهای پر گل را ارائه میدادند خط حمله این تیم با 27 گل زده در کنار تاج ( تیم قهرمان ) بهترین خط حمله این دوره از مسابقات بود حبیب علیزاده با 7 گل بهترین گلزن کارد در کنار داوود میر طوسی با 6 گل و علیرضا خورشیدی 5 گل خط آتش فعال مسابقات را تشکیل میدادند . دیگر گارد دهداری شکوفا شده بود و در این بین استاد از همه شادتر بود چرا که زحمت هایش به گل نشسته بود و تیم به مسابقات قهرمانی کشور راه یافته بود و فراتر از آن بار دیگر صدایی شبیه بال زدنهای شاهین در فضای فوتبال ایران طنین انداز شده بود . دهداری برای این تیم تنها مربی نبود بچه های گارد که اکثرا جوان بودند او را همانند پدر خود میدانستند و او نیز در تمام مسائل خارج از فوتبال نبز بدنبال رفع مشکلاتشان بود
محمود بیداریان کاپیتان این تیم میگوید :
برای ما تنها مورد با اهمیت این بود که بتوانیم جواب زخمات و اعتماد دهداری بزرگ را بدهیم و مسائل مادی در درجه دوم قرارداشت همین که جایی را داشته باشیم که دور هم باشیم و بما اهمیت بدهند کافی بود ...
داوود میر طوسی نیز آنروز ها میگفت :
همه سعیم این است تا دهداری از من راضی باشد برایم غم انگیز ترین لحظه زمانیست که بدانم مربی محبوبم از من راضی نیست و تمام تلاشم اینست که چه در درون زمین و چه در مسائل خارج از زمین استاد از من رضایت کامل داشته باشد
دیگران نیز همین نظرات را داشتند یک گروه که با محوریت دهداری تنها یک هدف را دنبال میکردند فوتبال پاک و آماتوری !
دعوت شدن علیرضا خورشیدی و علیرضا عزیزی به تمرینات تیم ملی در اواخر فصل آغازی بر ملیپوش شدن بچه های گارد بود چرا که نزدیک به ده سال بعد چیزی حدود 7 - 8 تن از این مجموعه به تناوب ملیپوش میشوند سهام میرفخرایی -علیرضا عزیزی - حسن نائب آقا - علیرضا خورشیدی - مهدی غزال - برادران خبیری ........
جام کوروش کبیر ( Greatest Circus cup ) که در اوایل دهه 50 شمسی برگزار شد جدا از محاسن و معایبش ,بیان کننده یکسری واقعیت ها در فوتبال ایران بود ابتدا اینکه در منابع غالبا بیان میشود تیم ایران با مربیگری پرویز دهداری قهرمان جام کوروش شد
اما آنکه باید از این جمله نهایت حض و لذت را ببرد با تمامی این جمله مخالف بود و بارها و بارها به روشهای مختلف آن را بیان نمود این تورنمنت از آنجا که کمی وجه تبلیعاتی نیز داشت بسیار با عجله برگذار میشود آنچنانکه در آن روزها تیم ملی ایران فاقد سر مربی بود و یکهفته مانده به برگزاری ناگهان اعلام میشود پرویز دهداری مربی تیم ملی ایران در تورنمنت جام کوروش شد( بنوعی استفاده ابزاری از محبوبیت دهداری در نزد مردم سر پوشی برای کم کاری و فرار از تنگنا )
اما استاد خود اعلام میکند نه من مربی تیم ملی هستم و نه این نفرات انتخابی من تیم ملی ایرانست و صحیحتر آنست که بگویید دهداری سرپرست تیم منتخب تهران شد ! اما استاد دو شرط را برای قبول مسئولیت مربیکری تیم ملی بیان میکند یکی استفا ده از جوانان و دوم استفاده از ظرفیتهای سراسر ایران و نه تنها تهران .
اما با این وجود خود تیمی مسن را انتخاب میکند اما زمانی که در مقام دفاع بر میآید عنوان میکند با این وقت اندک چطور میتوان جوانان کم تجربه را گزینش کرد
گزیده ای از مصاحبه دهداری با نشریه کیهان ورزشی - تیرماه 1350
پس از شنیدن خبر در صدد بر آمدیم دهداری را بیابیم 48 ساعت طول کشید تا او را در منزلش با چشمانی فرو رفته ورنگی رو به زردی گرائیده - که آثار خستگی زیاد از آن میبارد - در کنار محمد رنجبر ببینیم دهداری از رنجبر درخواست کرده بود تا او را یاری نماید رنجبر معتقد بود این یک قمار بزرگ ورزشی است و 20 سال زندگی ورزشی دهداری در گرو پذیرفتن این درخواست است عاقبت افرادی همانند ایگور نتو - که در شرایطی بسیار بهتر از دهداری را داشت - اشاره میکند و میگو.ید این با هیچ منطقی قابل قبول نیست
از دهداری می پرسیم:
* چطور مسئولیت تیم ملی ایران را قبول کردید ؟
- من مربی تیم ملی ایران نیستم بلکه فقط سرپرست و مربی تیم منتخب تهران در جام کوروش بزرگ هستم شما مگر حکم مرا نخوانده اید و بدنبال آن دست در جیب میکند تا ابلاغش را نشان دهد ....
. آقای پرویز دهداری ضمن عرض تشکر از این که دعوت این فدراسیون را برای سرپرستی تیم منتخب فوتبال تهران که در مسابقات جام کوروش کبیر شرکت خواهد کرد قبول نموده اید به اطلاع میرساند که.....
سپس دهداری ادامه میدهد من افتخارا این مسئولیت را قبول کرده ام و محدود به مسابقات جام کوروش است چرا که این را یک وظیفه ملی میدانم گویا اشتغال به مسابقات جام باشگاهها مانع از آن شده که زودتر مربی انتخاب کنند چنانکه ظهر شنبه ( 29 خرداد ) این حکم را بمن ابلاغ کردند و در تمرینات شنبه و یکشنبه تنها به ترتیب دوتن و چهار تن به تمرین تیم ملی در امجدیه آمدند گویا این ابلاع به باشگاههای افراد منتخب نرسیده است ! اما از روز سوم در امجدیه فعالیت هایی بود در هر حال من هیچگونه انتظاری از این تیم ندارم چرا که تا کنون هیچ کاری برای این تیم نشده و من هم فرصت انجام کاری را ندارم تیمی که از زیر بار سنگین مسابقات آمده نه اردو و نه تدارک قبلی داشته قابل ارزیابی نیست من تمام تلاش خود را بعنوان یک وظیفه ملی انجام میدهم اما هیچگونه امیدی ندارم
* اگر موافقت کنند آیا بعد از جام کوروش حاضرید مربی تیم ملی ایران شوید ؟
- کار تیم ملی سنگین است و من خارج از وقت اداره نمیتوانم این مسئولیت را قبول کنم من تنها آنقدر وقت دارم که چند جوان تازه کار و نو خواسته را تعلیم دهم در انتخاب افراد من آزادی کامل داشتم مگر آنکه میگفتند که از تیم گارد تنها 3 تن را انتخاب کنم که اما من حتی با انتخاب خورشیدی ( تنها گاردی حاضر در اردو ) هم زیاد موافق نبودم این نفرات بهترین تیمی بود که میتوانستم انتخاب کنم یعنی تا این لحظه 95 درصد وظیفه ام را در قبال تیم منتخب تهران انجام داده ام و همچنین اضافه میکنم اگر تیم منتخب تهران در مسابقات جام کوروش قهرمان شود و یا شکست کامل بخورد من نه موجب قهرمانی این تیم هستم و نه مسبب شکستش بمن وظیفه را محول شده تا تیم را برگزینم و سرپرستی کنم و در ضمن مسئولان نیز بمن گفته اند برد و باخت مهم نیست و مهم اینست که تیم در مسابقات شرکت کند و فوتبال خوبی ارائه دهد بنابر این با توجه به عقاید و نظرات مسئولان فوتبال ورزش مملکت من وظیفه ای جز هماهنگ کردن ندارم !
* فکر میکنید چطور شد شمارا انتخاب کردند
؟ - فکر میکنم کمی بد سلیقگی بکار بردند معیار آنها تیم گارد است اما بازیکنان گارد از 6 سال پیش با من در ارتباط هستند و موفقیت آنها بیشتر بعلت توافق اخلاقی میان آنهاست بهر صورت من دلم نمیخواهد روزی مساله مربیگری در تیم ملی میان من و روابط 20 ساله ام با مردم عزیز وطنم فاصله بیاندازد
* اگر خوش سلیقگی میکردند بهتر بود چه کسی را انتخاب کنند
؟ - حسین فکری - مهدی اسداللهی یا داوود نصیری را
* از انتخاب خود راصی هستید ؟
- اگر بگویم نه شاید باور نکنیداما همانطور که گفتم مساله ایران بود گویا حضور تیم مصر و شرکت یک تیم از ایران سبب انتخاب من شده شاید هم اگر مصر نیاید این وظیفه از دوشم بر داشته شود و دوباره به وضع آسوده قبلی ام برگردم
* از نظر روحی و جسمی در چه وضعی هستید ؟
- باور کنید واقعا مریض هستم . دست راستم را براختی نمیتوانم تکان دهم هرگاه ازنظر عصبی بمن فشار می آید دستم درد میگیرد سینه ام هم دو باره دردگرفته است بهر حال امیوارم در این وضعیت پیش روی ملت ایران رو سفید بیرون آیم چون واقعا نمیخواهم از این کار شانه خالی کنم .
5 تیر 1350 - کیهان ورزشی شماره 876
اما در پایان استاد و تیم منتخب , قهرمان تورنمنت کوروش شدند تا در شبی بیاد ماندنی (۱۴ تیر ۱۳۵۰ ) با جام زرین کوروش کبیر دور افتخار بزنند . آن روز تیم منتخب در مسابقه ی فینال , موفق شد با تک گل صفر ایرانپاک بر حریف اش , نماینده رومانی پیروز گردد ( شرح کامل تورنمنت کوروش در بخش تورنمنت های بزرگ فوتبال ایران ارائه خواهد شد )
با این وجود اما شاید پیش از تیم منتخب و بازیکنانش , این فدراسیون فوتبال بود که برنده ی اصلی جام کوروش شده بود . چرا که با کسب این موفقیت آنها بر تمامی ضعفها و کاستی های مدیریتی خویش در جهت سازماندهی و آماده سازی تیم ملی , سر پوش میگذاشتند . استاد با قبول مسئولیت تیم منتخب , در واقع وارد یک ریسک بزرگ شد . تصمیمی که شاید میتوانست در صورت عدم موفقیت , او را برای همیشه از فوتبال ایران دور کند و اعتباری که پس از سالها , نزد جامعه فوتبال اندوخته بود به آسانی از دست بدهد . بهر روی او بار دگر سربلند از یک آزمایش دشوار بیرون آمد تا جام کوروش , به یکی از برگهای زرین کتاب افتخارات پرویز دهداری تبدیل گردد و در واقع زمینه ای برای حضور ارزشمند او در عرصه ی مربیگری تیم ملی در سالهای بعد باشد .
مقدماتی المپیک مونیخ
در ماه های پایانی سال ۱۳۵۰ , تیم ملی دراندیشه صعود به دور نهایی بازیهای المپیک ۱۹۷۲ مونیخ بود و در این راه , بار دیگر پرویز دهداری گزینه نخست هدایت تیم ملی بود . استاد اما تنها پذیرفت که در مقام سرپرست تیم ملی را همراهی کند . اینکه او در صعود تیم ایران , چه نقش موثر و حیاتی داشته است هرگز بر کسی پوشیده نیست اما یک خاطره از سفر تیم ایران به آتن , برای برگزاری مسابقه برگشت ایران و کویت , ویزگی های فردی و انسانی او را بیش از پیش آشکار میسازد . هفته نامه دنیای ورزش در این باره مینویسد :
... شما که عقیده دارید بچه های تیم ملی باید همواره از خود مرافبت کنند چطور خود مراقب سلامتی خود نبودید و به آنفولانزا دچار شدید ؟ و استاد در پاسخ میگوید
- در کارها همیشه آنکه جلوتر میرود زودتر از همه آسیب میبیند و بعبارتی دیگر پرستار همیشه در معرض ابتلا به بیماری است . منهم سرپرست و سپر بلای تیم بودم در استانبول پس از چهار ساعت توقف زمانی که میخواستیم راهی آتن شویم فاصله مکانی که بودیم تا فرودگاه را با ماشین طی کردیم و در ماشین بعلت اینکه آخر همه سوار شدم جای مناسبی نصیبم نشد که در معرض باد و سرمای بیرون قرار داشتم و این سبب گردید که دچار سرماخوردگی بشوم حالا علاوه بر آن دست درد قدیمی ام نیز مرا آزار میدهد اما مهم نیست و .....
تیم ایران پس از کسب دو برد و پیروزی رفت و برگشت مقابل کویت , در گام آخر مقابل کره شمالی قرار گرفت و پس از یک رقابت سخت و طولانی ( تحت عنوان سه گانه ی ایران و کره شمالی ) موفق شد به المپیک تابستانی ۱۹۷۲ مونیخ صعود کند .
==============
* جام تخت جمشید و ظهور پدیده ای بنام هما
با تغییر مدیران فدراسیون , فوتبال باشگاهی ما , صاحب یک لیگ سراسری واقعی , تحت عنوان جام تخت جمشید شد و بر طبق آپین نامه مسابقات , مقرر شد که تیمهای حاضر در لیگ سراسری از دل یکدوره مسابقات مقدماتی , انتخاب شوند به این صورت که , در سالهای نخست بدلیل تمکن مالی و امکانات تیمهای تهرانی , ۷ تیم از پایتخت و ۵ تیم از سایر استانهای کشور انتخاب گردد ..... تیم فوتبال گارد که تحت هدایت استاد پرویز دهداری در مسابقات باشگاهی تهران حضور داشت , امتیازات لازم را جهت حضور در رقابتهای جام تخت جمشید را کسب کرد اما در نهایت , مجوز حضور در رقابتهای جام تخت جمشید را دریافت نکرد . تیم خوب و شایسته ای گارد , متهم به نداشتن امکانات و بنیه مالی کافی برای حضور در سطح چنین مسابقاتی شد . این تصمیم , ضربه ای سنگین بر روحیه تیم جوان گارد وارد کرد آنچنان که باعث دلسردی گروهی از آنان شد . چرا که جوانان گارد میپنداشتند دیگر راه برای پیشرفت آنان بسته شده است و بناچار برای رسیدن به سطح اول فوتبال باشگاهی می بایست به دیگر تیمها بپیوندند و این با تعلقات قلبی انها , منافات داشت .
تدبیر استاد اما , همانند همیشه راهگشای بچه های گارد شد تا اگر چه آنان در جام اول تخت جمشید غایب بودند اما با پیوستن به باشگاه هما و حضور موفق در مسابقات زیر گروه , دربهای موفقیت را بر روی آنها گشوده گردد . با تغییر نام گارد به هما و تحت پوشش رفتن این تیم توسط سازمان هواپیمایی ملی که بی تردید یکی از تصمیمات مدبرانه پرویز دهداری می باشد , معضل نداشتن امکانات و...... از میان رفت و همانطور که پیش بینی میشد بچه های شایسته گارد تحت نام هما , در جام دوم تخت جمشید حاضر شدند .
هما و دهداری از همان سال نخست موفق شدند , جایگاه ویژه خویش را اینبار در سطح فوتبال کشور پیدا کنند . کسب رتبه سوم در جام دوم تخت جمشید مهر تاییدی بر اندیشه ها و توانایی های فنی استاد بود . بازیهای با طراوت هما چنان بود که زدرادکو رایکوف مربی تیم تاج ( قهرمان مسابقات جام دوم تخت جمشید ) را وادار نمود تا در پایان جام در حالی که تیمش جام قهرمانی را در دست داشت صادقانه عنوان کند :
.....هما بهترین فوتبال جام را ارائه میکرد ......
به اعتقاد اکثر کارشناسان دیدار هفته ششم این تیم با تاج که با نتیجه تساوی 3 بر 3 بپایان رسید زیباترین مسابقه جام دوم تخت جمشید بود .
تشدید بیماری
در این سال در میانه های مسابقات بیماری مزمن کلیوی استاد افزایش مییابد تا بناچار برای درمان سریع راهی خارج از کشور شود او رهبری تیم را به دستیار خود می سپارد تا از جانب تیم خیالش آسوده گردد در روزهایی که استاد در ایران بستری بود عده کثیری از عاشقانش از سراسر کشور به تهران می آمدند و حاضر به اهدا هر عضوی از بدن خود برای بهبود حال استاد میشود که نشان از جایگاه ارزشمند استاد در قلب توده های مردم ایران داشت .
اما در نهایت برادر استاد ( دیدار ) نیز بهمراهش میرود تا یکی از کلیه ای او را به استاد پیوند زنند استاد به انگلستان میرود و پس از چهار ماه و انجام عمل جراحی به ایران باز میگردد در روز بازگشت فرودگاه مهرآباد یکی از زیباترین روزهای حود را در دهه 50 شاهد بود چرا که سیل کثیری از فوتبالدوستان و هواداران فرود گاه را بتسخیر خود در آورده بودند تا سلامتی دوباره استاد را جشن بگیرند
استاد و جدایی از هما
اواخر سال 54 پرویز دهداری در یک تصمیم ناگهانی از هما تیمی که خود شالوده اش را خود بنیان نهاده بود جدا میگردد این تصمیم در محافل فوتبالی با سوالات بسیاری مواجه میشود اما بهترین شخص برای توضیح جدایی از هما خود استاد است او در جواب خبرنگار نشریه کیهان ورزشی دلالیل جدائیش را چنان عنوان میکند :
- زمانیکه تیم هما را بنا نهادیم تمام کوشش ما این بود که هدفمان تنها فوتبال نباشد و بازیکنان این رشته را بگونه ای انتفاعی دنبال نکنند . اصولا اینکه گفته میشود بدون پشتوانه مالی یا تکیه به یک سازمان بزرگ دولتی یا ملی نمیتوان تیم فوتبالی بوجود آورد حقیقت ندارد زیرا با توجه به شناخت روحیات و طی طریق در راهی درست و بدون اسیر شدن در زنجیر ( قرارداد ) میشود تیمی بوجود آورد همچنانکه ما بوجود آوردیم و موفق هم شدیم سوابق نشان داده چنین تیمهایی همواره موفق بوده اند مثل شاهین و جم در آبادان .....
برای حصول این منظور تنها کافی است که صادقانه تر و صمیمانه ترجوانان را گرد هم آریم و در تعلیم آنها بکوشیم و در این راه قبل از آنکه عضله آنها را پرورش دهیم فکرشان را تربیت کنیم عامل اصلی جدایی من از هما گرفتاری شغلیم در شرکت نفت از یکسو و از طرف دیگر ایجاد تغییر و تحولات نادرست در امور فنی و اداری تیم هما و برکناری جواد رمزی ,حسابدار افتخاری تیم که با کمال حسن نیت و پاکی خدمت میکرد .
همین عوامل نظم تیم را بر هم زد و در روش ارتباط بازیکنان با باشگاه مسایلی بوجود آورد که از آن جمله بود تصفیه غیرمنصافانه بعضی از بازیکنان و تصمیمات یکطرفه و سرانجام شایعه پیوستن جملکی بازیکنان به یکی دیگر از تیمهای هما برهبری من . این همه سبب گردید که خود را از تیم هما کنار بکشم تا این باشگاه براحتی و آنطور که صلاح میداند کار فوتبالش را دنبال کند
23 اسفند 1354 - کیهان ورزشی شماره 1137
اما گذشت زمان حقانیت نظر استاد را گواهی میکند با جدایی استاد در اواخر سال 54 - هما تیم بزرگ و شگفتی ساز مسابقات جام تخت جمشید آرام آرام از زنجیره مدعیان جدا میشود بگونه ای که پس از گذشت چیزی حدود دوسال این تیم دیگر به یک تیم میانه جدول و پایینتر تبدیل شده بود و دیگز از رتبه های دوم و سوم خبری نبود .
استاد پرویز دهداری و فستیوال تولون ( 21 ساله ها - U 21 )
پس از شرکت تیم ملی جوانان ایران در فستیوال جوانان کان و نتایج قابل قبول تیم ایران در این دوره مسابقات فدراسیون فوتبال فرانسه از تیم زیر 21 ساله های ایران نیز دعوت کرد تا در ششمین دوره جشنواره فوتبال زیر 21 ساله های تولون شرکت کند مسابقاتی که هر ساله با شرکت قدرتهای اول جهان در رنج سنی زیر 21 سال بسیار با اهمیت و پر شکوه برگزار میشد
فدراسیون فوتبال ایران به پاس قدردانی از زحمات جلال طالبی در پرورش و سازندگی جوانان او را بعنوان سرمربی نماینده ایران به این دوره مسابقات اعزام میکند در کنار وی استاد پرویز دهداری نیز در سمت سرپرست تیم ایران در این تورنمنت حضور دارد طبق مقررات هر تیم اجازه دارد که از بازیکن کمکی زیر 23 سال بهره ببرد این 3 نفر عبارتند از : حمید علیدوستی - حسین فدکار ( هر دو از باشگاه دارایی ) و نادر فریاد شیران ( دروازه بان شایسته برق شیراز )
تیم ایران اواسط اردیبهشت ماه راهی فرانسه میشود تا از روز 23 تا 28 اردیبهشت سه دیدار با تیمهای صاحب نام جهان به ترتیب اروگوئه - هلند - مجارستان دیدار کند حضور استاد پرویز دهداری علاوه بر سرپرستی تیم بعنوان یکی از محبوبترین عناصر فوتبال ایران موجب افزایش انگیزه میان بچه های تیم ایران بویژه خوزستانی ها گشته بود و همچنین یک مشاور برای مربی تیم آقا جلال طالبی بود ....
ادامه دارد
پرویز دهداری - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری و جم آبادان - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری و گارد - پرویز دهداری و هما - پرویز دهداری و بیماری - پرویز دهداری - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری و جم آبادان - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری و گارد - پرویز دهداری و هما - پرویز دهداری و بیماری - پرویز دهداری - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری و جم آبادان - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری و گارد - پرویز دهداری و هما - پرویز دهداری و بیماری - پرویز دهداری - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری و جم آبادان - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری و گارد - پرویز دهداری و هما - پرویز دهداری و بیماری - پرویز دهداری - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری و جم آبادان - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری و گارد - پرویز دهداری و هما - پرویز دهداری و بیماری -پرویز دهداری - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری معلم اخلاق - پرویز دهداری - پرویز دهداری و شاهین - پرویز دهداری معلم اخلاق -